کتاب معرفت تلخ
معرفی کتاب معرفت تلخ
کتاب الکترونیکی «معرفت تلخ» نوشتهٔ انیس باتور با ترجمهٔ ارسلان فصیحی در انتشارات کتابسرای نیک چاپ شده است. این کتاب رمانی تجربی براساس هنر فوگ است. فوگ به ساختهای موسیقيایی گفته ميشود كه دلالت بر نوعی كمپوزیسیون در موسیقی چندصدایی دارد. انیس باتور چهرهٔ شناختهشدهای در عرصهٔ شعر و داستان تركیه محسوب میشود.
درباره کتاب معرفت تلخ
فوگ در موسیقی، کمپوزیسیون موسیقایی مبتنی بر دو یا چند موضوع (تِم) است که در حالت کنترپوان کار شده است. بدون شک هنر فوگ اثر یوهان سباستیان باخ نیرومندترین اثری است که تمام امکانات کنترپوان (فوگ چندموضوعی، تِمهای افزایشیابنده، کاهشیابنده، مرحلهای، آینهای، خودمحور و غیره) را به بهترین نحو ممکن شرح داده است.
فوگ در روانشناسی عبارت است از: برخی از انواع جنون، کسب هویتی تازه و فراموشکردن هویت واقعی و دورشدن از محیط زندگی مألوف.
نویسندهٔ این کتاب با اشاره و استفاده از این مفهوم و بعد از سفرهای فراوانی که رفته است، در اتاقی مینشیند و اندیشهها و ماجراها و رخدادها و آدمهایی را که در ذهنش جمع شدهاند، با بافتی ویژه کنار هم مینشاند.
رمان «معرفت تلخ» شامل ۱۲ فصل با نامهای «شکاف»، «پرنده زخمی»، «به باد رفتن»، «آنا، سورور»، «گرفتگی»، «بقیهاش داستان است»، «نوشته چسبیده به راه»، «دنبالم بیایید»، «تخم مرغ»، «در قلعه مارکی دوساد»، «دو- سه کاغذ خالی» و «سنگها و کتابها» است.
کتاب معرفت تلخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ سفرنامه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب معرفت تلخ
عقلش را بانکیها و بانکدارها زایل کردهاند بیشتر؛ آنها را مسئول شکستهای زندگیاش میداند. در اولین صبحش جلو پنجرهٔ میانی، صبح علیالطلوع که خورشید تازه شروع کرده به لیسیدنِ پشتبام خانههای رو به رو، افکاری پریشان، مثل مینِ سرگردان، در بابِ رابطهٔ بانکدارها و ادبیات، که تا آنجا که خبر دارد خیلی شکافته نشده، گریبان مرد را میگیرد: میان چاهِ قرض بالزاک و تیپ غیرعادیای که پسوآ در بانکدار آنارشسیت آفریده و معادلهٔ «بانکدارها ــ شعر» که بوتور در درسهای فن شعرش، سودمندی شعری، طرح کرده، چرخ میزند و پیرامون سرنوشت خودش میگردد و ترجیح میدهد، به جای فرو رفتن در کُنه موضوع، به صدای قوهٔ تخیلش گوش بدهد که به دوردستها فرا میخواندش.
موپاسان نیمهشبی در خانهٔ واقع در رو دآنکارا میمیرد، بی آنکه عقلش به ریلهایی که از آن خارج شده و ترکشان کرده بوده بازگردد. یکی از آباء شکستخورده و زخمیِ داستان. پیکرش را که در روزهای آخر تکیده شده بوده، با مراسمی بیسروصدا، حتی شاید با شرمندگی، به آرامگاه خانوادگی میبرند.
...
هم خودش خودش باشد، هم خودش در پی خودش. تماشا کردن و تماشا کردن. تماشاکننده و تماشاشونده بودنــخود نیز آنطور شدن.
در وضعیتِ مسافر شدن نوعی حقیقت جیوهای حاکم است. «حرکت میکنم، جا عوض میکنم، از جایی به جایی میروم: در راه رو به راهم. بعد میایستم، پشت میزی مینشینم: سفر اصلی شروع میشود: میان جاها و حروف، میان واقعی و تخیلی، میان واقعیت و تخیل، میان دیدهها و بافتههایمــمن، بسیار خوب، کدام یک از این دو هستم بیشتر؟»
مسافر شدن، ابتدا، در حال سفر بودن است. نوعی سفر بیرونی، شاید: از جایی به جایی رفتن. نوعی سفر درونی، قطعاً: جا عوض کردنِ مدام میان چرخهایِ ذهنــمگر فقط جا عوض کردن است؟ نه، همانقدر حالت ایستادن هم هست (هویت)، و، بنا بر آن، کسبِ قوهٔ ذهنیِ تغییر دادنِ «زمان».
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه