کتاب برپا
معرفی کتاب برپا
کتاب «برپا» نوشتهٔ سیدمرتضی میرعزآبادی روایت زندگی اصغر بمانی معلم، هنرمند و مربی پرورشی دهه شصت یزد است. این کتاب که در انتشارات راهیار چاپ شده، هشتمین عنوان از کتابهای ناشر در زمینه تاریخ شفاهی مدارس و مربیان پرورشی دهه شصت است.
درباره کتاب برپا
برپا روایت کودکان حاشیهنشینی است که بر پا ایستادند و خود را به مرکز توجهات رساندند.
پرپـــا روایت نوجوانانی اســـت که از هنر و اســـتعداد خـــود مایه گذاشـــتند و دیگران را در تشـــویق خود بر پا واداشـــتند.
برپـــا روایت مقاومت و برپاایســـتادن جوانانی اســـت کـــه خون دلها خوردهانـــد تا ایران خانۀ خوبان شـــود.
برپا روایت رزمندگانی است که در دفاع از مام وطن لحظهای از پا ننشستند و بر پا جنگیدند.
برپـــا روایت مربیانتربیتیای اســـت که روش و مســـلک برپا ایســـتادن را به دانشآموزانشـــان آمـــوزش دادهاند.
برپـــا دســـتور احتـــرام به تمـــام معلمانی اســـت که بـــرای فرزندان ایـــن مرزوبـــوم از جان مایه گذاشتهاند.
و در نهایت، برپا صراط مستقیمی است که باید برای طیکردن آن بر پا ایستاد.
کتاب برپا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به مطالعهٔ خاطرات و زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برپا
«پانزده روز که از تدریسم گذشت، خبردار شدم دوستانم برای اعزام به جبهه اقدام کردهاند. تصمیم گرفتم همراهشان بروم. روز آخر، آقای پارساییان و بچهها برایم جشن گرفتند. قرآنی به من هدیه دادند و من را از زیر آینهقرآن رد کردند. همۀ بچهها گریه میکردند. با اینکه پانزده روز بیشتر با هم نبودیم، عجیب به من وابسته شده بودند. یکییکی از من قول گرفتند که وقتی از جبهه برگشتم، به کلاسشان برگردم و دوباره معلمشان شوم… وقتی از جبهه برگشتم، دوچرخهام را برداشتم و مستقیم به مدرسه رفتم.
وقتی رسیدم، زنگ تفریح بود و بچهها توی حیاط بودند. پایم را که گذاشتم توی حیاط، صدای جیغ و هورا بلند شد. بچههای کلاس به سمتم دویدند و مرا در حلقه خود در آغوش گرفتند؛ انگار سالها بود همدیگر را ندیده بودیم.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه