دانلود و خرید کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان نرگس موذن‌چی
تصویر جلد کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان

کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان

معرفی کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان

کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان نوشتهٔ نرگس موذن‌چی است و انتشارات یانا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان

کبـری بـا خانـواده‌اش در یکـی از روسـتاهای لاهیجـان زندگـی می‌کـرد. در دامنــه‌ٔ کــوه. چشــم‌انداز خانه‌شــان یــک طــرف کــوه بــود و طــرف دیگـرش دشـت و شـالیزار. پـدر و مـادری بسـیار مهربـان داشـت. آن‌هـا مثـل تمـام مـردم روسـتا کشـاورز بودنـد و زندگی‌شـان را از راه برداشـت برنـج می‌گذراندنـد. در روستایشــان مدرســه‌ٔ راهنمایــی و دبیرســتان وجــود نداشــت. دبسـتان را کـه تمـام کـرد، بـرای ادامـه‌ٔ تحصیـل در یکی از روسـتاهای نزدیــک ثبت‌نــام کــرد و بــا اینکــه بســیار خوشــحال بــود؛ امــا نگــران خـرج مدرسـه و رفـت و آمـدش بـود.

بــا خــودش فکــر کــرد کــه تمــام تابســتان را در باغ‌هــای مــردم چــای بچینـد تـا بتوانـد حداقـل کمـی از خـرج خـودش را دربیـاورد و سـربار پـدر و مـادرش نباشـد. سـه مـاه تابسـتان را کار می‌کـرد و غـروب دسـتمزدش را بـه مـادرش مـی‌داد. بالاخــره مدرســه‌ها بــاز شــدند. گاهــی بــا موتــور پــدرش، گاهــی بــا همســایه‌ها، گاهــی بــا ماشــین‌های گــذری و گاهــی هــم پیــاده بــه مدرســه می‌رفــت؛ امــا بــا اینکــه راه طولانــی بــود و خســته می‌شــد، چـاره‌ای نداشـت و می‌دانسـت اگـر می‌خواهـد درس بخوانـد، بایـد ایـن مشکلات را به جان بخرد. بــه هــر جــان کندنــی بــود، ســه ســال راهنمایــی را تمــام کــرد و به  دبیرستان رسید. از آن به بعد اما مشکلات بیشتری سر راهش سبز شدند... . گویا زندگی قرار نبود اجازه بدهد کبری زندگی‌اش را راحت طی کند.

خواندن کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دختر بی‌ستاره‌ی آسمان

کبــری دختــر ســبزه‌ای بــود، بــا چشــم‌ها و موهــای ســیاه کــه زیبایــی خاصــی بــه او داده بــود. ســال دوم دبیرســتان تصمیــم گرفــت چــادر را کنــار بگــذارد، مثــل اکثــر دختــران شــهری کــه بــا مانتــو بــه مدرســه می‌آمدنــد. زمانــی کــه بــا موتــور بــه مدرســه می‌رفتنــد چــادر خیلــی دســت و پاگیــر بــود. یــا وقتــی کــه هــوا بارانــی بــود و زمیــن ِگلــی می‌شـد. اوایـل پـدر و مـادر مخالـف بودنـد؛ امـا کـم کـم قانـع شـدند و گفتند با مانتوی بلند و به قول خودشان باحجاب مشکلی ندارند.


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۷۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

حجم

۳۷۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان