کتاب نایکی (از ایده تا برند)

کتاب الکترونیکی «نایکی (از ایده تا برند)» نوشتهٔ لوی باندی سیکول با ترجمه جواد کریمی در انتشارات فنی ایران ( کتاب های نردبان) چاپ شده است. نایکی (از ایده تا برند) یکی از کتاب‌های مجموعه‌ٔ از ایده تا برند است. لگو، دیزنی و گوگل سه جلد دیگر این مجموعه هستند.

درباره کتاب نایکی (از ایده تا برند)

این روزها هروقت به تماشای مسابقه‌ای می‌روید، یا در رویدادی ورزشی شرکت می‌کنید، یا اخبار ورزشی می‌خوانید، نشان نایکی روی لباس یا یکی از وسایل ورزشی ورزشکاران دیده می‌شود. نشان نایکی روی کفش‌ها، گرمکن‌ها، سربند و وسایل ورزشکاران است. برای نایکی، این یعنی موفقیت. نایکی می‌خواهد هرجایی که ورزشکاران بازی یا خرید می‌کنند، حضور داشته باشد. اما قبل از آنکه نایکی نماد موفقیت ورزشی شود، فقط ایده‌ای در ذهن فردی به اسم فیل نایت بود.

فیل نایت یک روز در کلاس دانشکدهٔ بازرگانی نشسته بود که استادش از دانشجویان خواست ایده‌ای برای تأسیس یک شرکت جدید بدهند. همان‌طور که ممکن است حدس بزنید، ایدۀ فیل راه‌اندازی یک شرکت تولید کفش‌های دو بود. او در دبیرستان و دانشگاه ستارهٔ دوومیدانی بود و می‌خواست کفش‌های دوی باکیفیت را با قیمت مناسب عرضه کند. اکنون بعد از چند دهه نایکی دیگر یک ایده نیست، بلکه بزرگ‌ترین شرکت تولید کفش‌های ورزشی در جهان است و یکی از الگوهای موفق بازاریابی است. این کتاب، داستان نایکی را برایتان می‌گوید؛ اینکه چطور از یک ایده به برجسته‌ترین شرکت ورزشی جهان بدل شد.

کتاب نایکی (از ایده تا برند) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب سرگذشت نایکی را برای کودکان و نوجوانان شرح می‌دهد اما خواندن آن برای بزرگسالان نیز خالی از لطف نیست.

بخشی از کتاب نایکی (از ایده تا برند)

درواقع انگار عشق به ورزش تنها چیزی بود که فیل از پدرش به ارث برده بود. اما ویلیام در دنبال‌کردن انتظاراتش، حتی اگر فعالیت‌های ورزشی پسرش بود، بسیار سخت‌گیر و جدی بود. فیل حس می‌کرد هیچ‌وقت نمی‌تواند پدرش را راضی کند. بعضی وقت‌ها که فیل در بازی پینگ‌پنگ به پدرش می‌باخت، ویلیام مسخره‌اش می‌کرد. این کار آن‌قدر فیل را ناراحت می‌کرد که با گریه از اتاق بیرون می‌رفت. به‌مرورزمان فیل به‌شدت اهل رقابت کردن شد و شاید دلیل اصلی‌اش همین میل او به خوشحال کردن پدرش بود. فیل حتی در کودکی هم از باخت بدش می‌آمد. یک‌بار، وقتی او و پسرعمویش در حیاط بدمینتون بازی می‌کردند، فیل باخت. بعد دوباره باخت و دوباره باخت. فیل ۱۱۵ بار پشت‌سرهم باخت و تسلیم نشد. بالاخره در بازی صد و شانزدهم پسرعمویش را شکست داد.