کتاب شاعرانه های مفتون
معرفی کتاب شاعرانه های مفتون
کتاب شاعرانه های مفتون مجموعه اشعار موسی جلیلی است که نشر بید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب شاعرانه های مفتون
کتاب شاعرانه های مفتون مجموعهای از غزلیات عاشقانه شاعر است. زبان ساده نویسنده، تاثیر شعرهایش را بیشتر کرده است. مضمون اشعار این کتاب تجربه زیسته شاعر است و در بستری از کلمات زیبا بیان شده است.
شاعر در خلال آن عاطفه انسـانی و اندیشـههای اجتماعـی خـود را بـا مخاطـب در میـان میگذارد.
شعر یکی از راههای انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرنها شاعران در شعرشان بازگو کردهاند.
شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب شاعرانه های مفتون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شاعرانه های مفتون
سزاوار غم
گذشت از برگذشت ازسرهمه عمروهمه هوشم
کنون دیراست و چشمان بازولی صدحیف مدهوشم
من و این جسم ناچیزم دل وصدها دلیل عشق
چه داری چاره بر این دل کجایی عقل مغشوشم؟
عجب از دور گردونم که یار جور و جهل است او
کلاهش آنقدر بگشاد که آویز تا بناگوشم
من آندم کودکی بودم که با جورتو پژمردم
میان شَست و سَبابه گرفتی لاله گوشم
تو دردل جای خودداری من بیجا کجا جایم؟
ولی در خونم آن عشقت به قلبم گفت میجوشم
کنون دست اَجل جانت جدا از جان عاشق کرد
ج من اندر سوگ بنشینم سیه جامه به تن پوشم
خدایا درسماء تو مرا رنگ سیه کوکب
به زعم خودبه خود گویم که میازعشق مینوشم
به اشک مخفی مظلوم به فریادم قسم خوردم
که تا جان در بدن دارم برای عشق میکوشم
دُر و یاقوت و گوهر را عقیق و لعل و مرواید
به جای عشق اگر آرند محال است عشق بفروشم
به سَر ابزار مستی را به دل دیوانگیها کن
بغل بر دوش(مفتون) کن که بارت را کشد دوشم
حجم
۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۶۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه