کتاب من یک روستایی ام
معرفی کتاب من یک روستایی ام
من یک روستاییام نوشته سحر کیانی کتابی زیبا و لطیف است که با روایتی داستانی از زندگی ساده یک روستایی ایرانی میگوید.
داستان درباره یک جوان روستایی است که هوای رفتن به شهر به سرش میزند و تصمیم میگیرد همه صفا و صمیمیت و سادگی روستا را رها کند و خانوادهاش را راضی کند که برای زندگی به شهر بروند. آنها مایملک خود در روستا را یا میفروشند و یا به دیگران میبخشند و راهی فضای شلوغ وآلوده شهر میشوند، غافل از این که در شهر هیچ چیز خوبی در انتظارشان نیست.
خواندن کتاب من یک روستاییام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه دوستداران داستانهای آموزنده مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب من یک روستاییام
من یک روستاییام، با نشاط و پر انرژی، پر هیاهو و شاد، عاشق نوا و آهنگهای محلی و عاشق صدای خروسی که در صبحگاه برایم میسراید. من یک روستاییام، بیادعا، دنبال بزک کردن خود نیستم اما به زیبایی اهمیت زیاد میدهم. من یک روستاییام خودم را با لباسهای تنگ در میان مردم نمایان نمیکنم؛ اما به شیک بودن لباسهایم اهمیت میدهم.
من یک روستاییام عاشق چای داغ که مادرم هر روز صبح در ایوان خانه برایم میریزد، دستان پر مهر مادر و چشمان پر مهر پدرم زندگی را هر لحظه برایم شیرین و شیرینتر میکند. دختران روستا را دوست دارم، زیرا همچون خواهر در سختی و خوشی با هم هستیم.
رفتارمان همه را به وجد میآورد، زیرا این صفا و صمیمیتی که بین دختران روستا هست شاید در بین دختران شهر کمتر دیده میشود. من با تمام وجودم و بدون هیچ خجالتی میگویم: من یک روستاییام. بدون آنکه بترسم که روستایی بودن چیزی از من کم کند. روستایی بودن یعنی آخر محبت، یعنی آخر مهر و صمیمیت. یعنی بیهیچ توقع، صادق و بیآلایش. آواز گنجشکهای روی درختهای خانه و صدای صبحگاهی خروس در حیاط را بیشتر از آهنگ رپ و هر موسیقی دیگری دوست دارم که آهنگ طبیعت بهترین آهنگ و دلنشینترین نوا است. دلخوشم به حوض حیاط خانه که با گلهای رنگارنگ آراسته شده است. دلخوش به چایی که صبحها مادرم برایم میریزد و دلخوشم به نگاههای گرم و پر مهر پدرم.
من یک روستایی شادم. تمام اهالی روستا را دوست دارم، وقتی که میبینم در کنار هم، برای رفع مشکلات به یکدیگر کمک میکنند و مشکلات سخت را آسان میکنند. لذت میبرم وقتی میبینم در تمام گرفتاریها و سختیها پشت هم را خالی نمیکنند، و در مصیبتها در کنار همدیگر هستند تا این غم سنگین را همه با هم بر دوش بکشند که مبادا خانواده غمزده احساس تنهایی کند و این مصیبت برایش سنگین باشد. زمانی که در جشنهای عروسی و شادی پابهپای هم هستند و جشن را با همکاری زیبا و زیباتر میکنند. روستای بودن یعنی این که همه در یک امر شریک هستند و هیچ چیز بر هیچ کس پوشیده نیست.
حجم
۷۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۷۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
نظرات کاربران
بسیار زیبا و دلنشین😍
لذت بخش بود
این کتاب واقعا عالی بود مخصوصا اینکه براساس واقعیت نوشته شده بود ، میشه با تک تک قسمت های کتاب ارتباط گرفت . با شادی هاش شاد شد با غمش اشک ریخت.