کتاب گذارها و خاطره ها (ایران، نجف، لبنان)

کتاب گذارها و خاطره ها (ایران، نجف، لبنان) نوشتۀ حسین شرف‌الدین است. تدوین قسمتی از این تاریخ درخشان یا قسمتی از آنچه در یادها باقی‌مانده یا از شهادت‌هایی دربارۀ امام موسـی صـدر در برهه‌ای که در قم و سـپس در نجف زندگی کرده و نیز تحریر خاطراتی از قم و نجف که در لبنان موجود بوده اســـت، از اهداف این کتاب است.

درباره کتاب گذارها و خاطره ها (ایران، نجف، لبنان)

هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود که زلزله‌ای بزرگ‌تر در لبنان رخ داد. امام سید موسی صدر را ناپدید کردند. حوادث یکی پس از دیگری به وقوع پیوست، به طوری که فرصت نمی‌یافتیم سخن آیت‌الله سلطانی را که باعث کنجکاوی همه شده بود، پیگیری کنیم. سال‌ها گذشت و روز ۱۹۹۱/۱/۱۵ سال ۱۳۶۹ شمسی فرارسید و «کمیتۀ تنظیم اسناد حرکت امام صدر» بنا به تصـویب بخش تشـکیلاتی «جنبش امل»، به وجود آمد که در آن زمان ریاسـت آن را برادر سـرگرد یعقوب ضاهر بر عهده داشت. این کمیته بر آن بود تا مأموریت‌های ذیل را به انجام برساند

:1 مستندسازی اقدامات روزانۀ امام صدر، از طریق مراجعه به روزنامه‌های لبنانی و عربی

. .2 گردآوری سخنرانی‌ها، درس‌ها، تفسیرها و مقالات امام صدر

. .3 گردآوری تصاویر ایشان در مراسم و مناسبت‌ها

4 . مصاحبه با دوستان امام در لبنان و خارج از لبنان و گردآوری خاطراتی که از ایشان نقل می‌کنند

خواندن کتاب گذارها و خاطره ها (ایران، نجف، لبنان)را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به اندیشه‌های امام موسی صدر مخاطبان این کتاب‌اند.

درباره سیّد موسی صدر

سیّد موسی صدر در سال ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد. پدر او سید صدرالدین صدر، جانشین شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزۀ علمیۀ قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. او درس‌های ابتدایی را در دبستان حیات قم گذراند و پس از آن وارد دبیرستان سنایی شهر قم شد و هم‌زمان با دورهٔ دبیرستان، به تحصیل علوم اسلامی در حوزۀ علمیۀ قم مشغول شد. موسی صدر پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال ۱۳۲۲ رسماً به حوزۀ علمیۀ قم وارد شد.

سیّد موسی صدر روحانی عالم و مجتهد شیعه و مؤسس مجلس اعلای شیعیان لبنان بود. او از رهبران مذهبی و سیاسی لبنان نیز به‌شمار می‌رفت. صدر در میان برخی شیعیان به «امام موسی صدر» معروف است.

او در ۹ شهریور ۱۳۵۷، طی سفری رسمی به لیبی به دعوت معمر قذافی ربوده شد. در حالی که بسیاری گزارش‌ها حاکی از قتل او در همان زمان توسط قذافی است، برخی گزارش‌ها حاکی از اسارت او در زندان‌های لیبی می‌داد.

بخش‌هایی از کتاب گذارها و خاطره ها (ایران، نجف، لبنان)

با سه خواهر امام موسی صدر که ساکن تهران هستند، جلسه‌ای در منزل مادر داشتم. از زمانی که این مادر بزرگوار به تهران منتقل گردیده و در کنار دخترانش زندگی می‌کند، افراد خانواده هر هفته در روز دوشنبه برای صرف ناهار نزد او حاضر می‌شوند و میان فرزندان و دامادها و نوه‌ها یا دیگر کسانی که به نحوی از محبت ارزشمند این مادر بهره‌مندند، گفتگوهایی انجام می‌شود. تا زمان نگارش این سطرها نود و دو سال از سن او می‌گذرد و وی همچنان قوای عقلی خود را حفظ کرده است. همین که پیش او می‌نشینم، از من دربارة رباب و بچه‌ها می‌پرسد و سپس احوال خانواده و برادران و خواهران و عموها و عموزاده‌هایم را جویا می‌شود و اینکه کدام یک از آنان پدربزرگ یا مادربزرگ شدند. سی و چهار سال پیش، وی با خانوادة من آشنا شده است. پیش‌ازاین معمولاً احوال بانوانی را که در آن زمان با آنان آشنا شده بود می‌پرسید، ولی نام آنان را در دو سال اخیر از یاد برده است، و نمی‌دانم دلیل این امر فراموشی است یا گذر روزگار نام کسانی را که در آن زمان دیده از خاطر او زدوده است. قلم به بیراهه می‌رود، اما به گمان من گفتار صمیمی و صادقانه آن است که به ناگاه از قلم تراوش می‌کند، و من نیز نمی‌توانم به آنچه عشق و علاقه در یاد و خاطر ایجاد کرده است بی‌توجهی کنم.