دانلود و خرید کتاب تاریک تر از روشنایی محمدرضا بردبار
تصویر جلد کتاب تاریک تر از روشنایی

کتاب تاریک تر از روشنایی

انتشارات:انتشارات گوی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب تاریک تر از روشنایی

کتاب تاریک تر از روشنایی نوشته محمدرضا بردبار است. کتاب تاریک تر از روشنایی را انتشارات گوی برای علاقه مندان منتشر کرده است.

داستان می‌تواند به ما فرصت تجربه‌ای تازه بدهد، در این کتاب با زندگی یک زن و مرد که هردو اهل موسیقی هستند همراه می‌شوید. زن دف می‌زند و مرد سنتور این کتاب زندگی آن ها را با زبانی لطیف و ادبی روایت می‌کند.

خواندن کتاب تاریک تر از روشنایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب تاریک تر از روشنایی

شاید تفکرات من اشتباه باشد، اما باید دید فرق رویا و خیال چیست؟ ماجرا از همین جا خودنمایی می‌کند. رویای من از جنس خیال است و با نگاه آدم‌های اطرافم متفاوت و غیرباور است؛ رویایی سرختر از دانه‌های انار، شیرینتر از عسل، باوقارتر از کوه. دنیای خیال‌پرداز من باید با حس عاشقی همخوان باشد. به دنیای خیال‌پرداز من نباید سر و شکل دنیایی داد. جنس رویای من از سفیدی گلبرگهای شکوفه گیالس است گاهی در خیالم فکر میکنم که مسیر زندگی مثل یک جاده سرسبز ابریشم است، جادهای که پایان ندارد اما پر از قشنگی و جذابیت است. دنبال من مرغ عشق‌های رنگی در پرواز هستند و آوازخوان مرا همراهی می‌کنند. ماجراجویی در آن نمک راه است، جادهای که وقتی طولش را سپری می‌کنی اصلا به انتهای آن فکر نمی‌کنی. یک جاده زیبا با درخت‌های بید مجنون در یک سو و دریا در سمت دیگر آن، قرمزی خورشید هنگام غروب نمایان است گویا هنگامی که خورشید به خواب می‌رود، سرش را بر دامن آبی دریا می‌گذارد. چه زیباست، پرندگان و پروانه‌ها که گرد هم آمدند و از محبت دور سر من حلقه‌ای زدند. این مسیر زیبا در دل جاده برگریزان، چون سنگفرشی به زیر پای من قرار می‌گیرند، در مسیری که درآن خنکای باد، صورتم را چون نوازش مادرانه لمس می‌کند. بوی تازه چمن چون عطرگلهای داودی مرا سرمست خود می‌کند. دوست دارم کنار برکه‌ای توقف کنم و سوار بر قایقی راهی برکه شوم و صدای باد گرفته گلوی قورباغه‌ها را بشنوم. تور دلم را به آب زنم و شاه‌ماهی زندگیم را که شاید پری دریایی باشد را صید کنم. من شاهزاده یا گدای هیچ قصه‌ای نیستم اما قهرمان فکر رویاپرداز خودم هستم، قهرمانی که رویای بزرگ شدن دارد. این رویاها در سر من است، رویایی از جنس ماورا در ذهن پرتلاطم من که هیچوقت آرام ندارد و همچون دریای خروشان مدام در غرش است. هنگامی که به صخره می‌خورد همانند صدای سنتور در ذهن من نجوا میکند، من تمام آنچه در ذهن خود تصور میکنم را به دست ساز میدهم. با نواختن سنتور و شنیدن ضرب آهنگ این ساز سرمست میشوم. مضراب سنتور چون عصا، هادی مسیر دلم است، مسیری که خودم باید راه بلد آن باشم، در راهی که هیچوقت همراه نداشتم که اگر همراهی کسی بود، یا به اشتباه پیش میرفت، یا با ناکامی به اتمام میرسید. مسیری که دنیا را در رویا به یک واقعیت و واقعیت را به حقیقت تبدیل کرد

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان