نظرات کاربران درباره کتاب اجاره نشین خیابان الامین

سلام.عالی.عالی.یکی از بهترین کتابهایی که خوندم. در خوندنش شک نکنید.بینهایت لذتبخش.اگر میتونستم به همه یکی رو هدیه میدادم.

کتاب فوق‌العاده جالبی هست. بعضی مواقع خنده‌دار و بعضی مواقع گریه‌آوره. سرگذشت واقعی و تقریبا باورنکردنی آقای جمال فیض‌اللهی که با بحران سوریه گره می‌خوره. تصویرسازی درست از اتفاقاتی که توی سوریه افتاد، دامی که برای مردمشون پهن شد، اشتباهاتی که رقم خورد و در نهایت، متاسفانه نحوه به دام افتادنشون و نتیجه این اتفاقات رو می‌تونین توی کتاب، از زبون شیرین آقا جمال بخونید. ما خانوادگی این کتاب رو خوندیم و واقعا لذت بردیم. به طوری که هر شب منتظر بودیم جمع بشیم و ادامه کتاب رو بخونیم.

کتاب درمورد تغییروتحول قاچاقچی ایرانی به نام جمال است که سر از شهر دمشق درمی آورد و از نزدیک شاهدحوادث وجنگ کشور سوریه می شود. به نظرم ازبهترین کتاب هایی است که می شود درمورد حوادث سوریه وتغییر وتحولات اخیر در این کشور خواند. خاطراتی که جمال از مدت اقامت چندساله اش دراین کشور داشته خیلی شیرین وتاثیرگذاربود وبسیار دوستش داشتم وپیشنهادمیکنم حتما بخوانید.

واقعا ملاک حال فعلی افراد است. توی این کتاب میبینید که یک فرد چقدر میتونه تغییر کنه و بشه بنده خالص خدا و یا حتی میتونه چقدر بد بشه و بشه بنده شر خدا.

نسخه چاپی کتاب خواندم.بسیار لذت بردم یکی از بهترین کتابهایی بود که خواندم

بزارید تو طاقچه بی نهایت

با سلام فکر نمیکردم یه همچین کتابی باشه خیلی تاثیر گذار خیلی خودمونی و خیلی واقعی بسیار لذت بخش و جالب بود

کتابی بسیار زیبا و دلنشین. واقعا لدت بردم و یک نفس خوندم... خوشا به سعادتاقا جمال و همه ی مدافعین حرم. اگه واقعا دوست دارید یه کتاب متفاوت درباره سوریه و آنچه داعش بر سرش اورد بخونید، حتما این کتابو بخونید.

بخش اول داستان تحول دونفر (جمال و ارسلان) که مذهبی میشن. بخش دوم و بیشتر داستان در زمان جنگ سوریه و کوچه پس کوچه های شهرهای مختلف، زندگی جمال در این زمان، رفتار مردم سوریه با ایرانی ها و با کشور خودشونه.

سلام بر رقیه بنت الحسین راوی کتاب، به واسطه‌ی خانم جان سه ساله توبه کرده است و سرگذشت جالبی دارد. الهی ما نیز توبه حقیقی کنیم و خادم درگاه اهل بیت شویم.

کتاب۱ به نظرم عالی بود روایت یک ایرانی قاچاقچی ساکن ترکیه و بعدتر خادم حرم حضرت رقیه😁 خیلی نامربوط به نظر میاد این دو عنوان اما عجیب بودن این روایت به واقعی بودنشه امیدوارم بخونید و لذت ببرید قسمتای بلبشوی سوریه و ناامنی هاش خیلی منو به هم ریخت. اینکه انقدر راحت با دروغ و شایعه، مردمی که تا دیروز کنار هم زندگی میکردن رو باهم دشمن کردن تا بهشون مسلط شن.

هم متن و قلم گیرایی داشت و هم داستان جذاب و خوبی

یه داستان واقعی از فردی که اولا اصلا داستان کربلا و حضرت رقیه رو بزرگ نمایی میدونسته ولی بعد شرایطی پیش میاد که میشه خادم حرم حضرت رقیه و در سالهای حمله داعش اونجاس و به چشم خودش میبینه که به سر رقیه های این زمونه چی میاد یه کتاب جذاب و گیرا مطمئنم پشیمون نمیشید از خوندنش من که کیف کردم

تحولات یک قاچاقچی و کرامات خانم حضرت رقیه سلام‌الله رابه زبانی دلنشین و اتفاقات سوریه داعش و قهرمانی‌های مدافعین حرم را به زبانی ساده می‌خوانی کوتاه و مفید متشکرم

اگر علاقه مند به دانستن وقایع اوایل جنگ سوریه هستید، این کتاب رو حتما بخونید.

داستان حاوی اطلاعات مفیدی درباره وضع سوریه در ۸ سال جنگ بود. و چه نکته جالبی داشت( کاش دولت به اعتراضات کوچک و به حقّ مردم احترام می گذاشت. صدایشان را می شنید تا کار به اینجاها نکشد) علی(ع): چه بسیارند عبرت ها و چه اندک هستند عبرت گیرندگان! حال دقیقا برای مردم ایران چنین مسءله ای پیش آمده. آقای روحانی ۸ سال شیره جان مردم را کشید و با دوستان و همکارانش غارت کرد. واقعا کسی نبود به حرفها گوش دهد. .. اما الان برای سوریه نشدن باید آگاه باشبم نه اینکه آتش به خرمن همشهری خودمان بزنیم! کاش دولت حرف مردم را بشنود و به حق مردم احترام بگذارد

واقعاً کتاب محشری بود، مصداق بارز تعز من تشا و تزل من تشا، تجربه‌ها و سرگذشت تلخ و شیرینی که حتماً باید بخونید و درکش کنید، کسی که حتی به اصل قضایای کربلا شک کرده بود و خدا اتفاقاتی سر راهش گذاشت تا بهش ثابت بشه... درس‌های زیادی میشه از این کتاب گرفت، خداروشکر که تونستم بخونمش :)

صد در صد توصیه میکنم این کتاب رو حتما حتما بخونید. خودش میکشونه تا آخر. خیلی زیبا و جذاب و گریه دار

واقعی و تاثیر گزار

فوق العاده بود و از ۵-۸ صبح یک نفس کتاب رو خوندم عالی عالی عالی مطالعه‌اش به هر کسی با هر اعتقادی به خصوص نوجوون‌ها پیشنهاد میشه

انگار نشستی و داری چای میخوری و آقا جمال برات خاطره میگه :) همینقدر دلچسب و خودمونی. بسیار لذت بردم و خاطرات ایشون برام دلنشین بود و از دل خاطرات شون اینو فهمیدم که سوریه چه اتفاقاتی براش افتاده بود.کتاب کوتاه و در عین حال خیلی مفید ❣️ قصد دارم نسخه کاغذی اش رو بخرم و بدم عزیزانم بخونن

تغییر میتونه هرجایی و تو هر سنی رخ بده

قلب و دل و روحمان در صفحه صفحه‌ی این کتاب زائر حرم نازدانه امام حسین(ع) بود، زیارتی که حتی زیارت حضوری و فیزیکی به پایش نمیرسید.. کتاب ابتدا روند کندی دارد، اوایل کتاب از اینکه نویسنده جملات جمال را بدون هیچ ویرایشی، و حتی ساماندهی از نظر سیر زمان(تایملاین) روایت کرده بسیار ناراحت بودم به دنبال دلایل عقلی تحول جمال آمده بودم اما دلم رفت.. لحظه لحظه‌ی روایت را با آن زندگی کردم و حالا که کتاب تمام شده نمی‌دانم شوق بازگشت به داستان این دلربایی را کجا تسکین دهم

یه جاهایی از کتاب واقعا احساسات آدم رو درگیر میکنه بخونید پشیمون نمیشید

این کتاب، کتاب داستان و رمان نیست. یک روایته با لحن و کلام خود راوی. اولش خوشم نیومد و فکر کردم خوب بود رمان و داستانش می‌کردن. ولی یه کم که جلو رفت خیلی برام جذاب شد که از زبان خود راوی دارم می‌خونم و می شنوم و حتی می‌بینم. بخشی از جذابیت کار بود اصلا.

یه سفرنامه و درواقع زندگی نامه جذابیه که تحول جذابی داره، یک تحول انسانی و یک تحول حکومتی.اینکه آدم با عنایت اهل بیت میتونه از منتهای بدی به منتهای خوبی برسه و اینکه یک حکومت امن و اروم چه طور میتونه خیلی راحت به مخروبه تبدیل بشه ، هردو تو این کتاب مسجل بود و با وجود اختصار چقدر زیبا به تصویر کشیده شده بود. این روزها لازمه حتما این سرگذشت رو بخونیم و بهش حسابی فکر کنیم.

یه زندگی‌نامه کوتاه، جذاب، بدون‌اضافات من دوست داشتم، توصیه هم میکنم ماجرای سوریه حرف‌های بسیاری داره که امیدوارم ثبت و پخش بشه تا بشه ازش درس گرفت که اگر درس گرفته نشه، تاریخ همیشه تکرار میشه

سلام و نور به غایت شیرین و قابل پیشنهاد به همه زنده باد

تکان دهنده بود

جالب بود

واقعا عالی نگارش شده در عین عامیانه بودن پر مغز و پر محتواست و شاید وصف دوباره این روزهای سوریه و شام و غربت و تنهایی اهل بیت سلام الله علیها. اجرتان با حضرت رقیه(س)

خیلی این کتاب رو دوست داشتم. با خوندن این کتاب هم با سرگذشت و تحولات عجیب یک آدم آشنا میشید (که بارها من رو عمیقا تحت تاثیر قرار داد و اشکم رو درآورد) و هم با تحولات و اتفاقات سوریه در زمان حمله داعش از زبان کسی که اونجا زندگی کرده.

روایت جالب و عجیبی بود، از ایران به ترکیه و از ترکیه به سوریه و جنگ و داعش! برای اطلاع از اوضاع سوریه و جنگ و حال‌وهوای حضور داعش، خیلی خوبه‌. اما چند نکته: بهتر بود کتاب فصل‌بندی و زمان‌بندی بشه و همه‌ش پشتِ‌سرِهم نباشه. نویسنده انگار روایت‌ها رو به ترتیبِ زمان مرتب نکرده و همون‌طور که راوی هرچی یادش اومده گفته، به همون ترتیب و بهم‌ریختگی نوشته! نثرِ کتاب زیادی عامیانه‌ست و نیاز به مرتب‌کردن بعضی جملات داره، نیازی هم نبود که راوی انقدررر هرچند جمله یک‌بار قسم بخوره.😶‍🌫️

عجیب و تامل برانگیز

مثل یک فیلم مستند وقایع سوریه به شما نشان می‌دهد

از اون دسته کتاب هایی ترجیح می‌دادم زودتر ته قصه رو بفهمم و دست از خوندنش بر نمی‌داشتم. می‌دونید همیشه خوندن و شنیدن قصه ی آدم ها برام جذاب بوده، مثل راه رفتن تو مسیر های مختلف می‌مونه، انگار که من هم تو شارع الامین زندگی کردم و همه ی اون اتفاقات رو به چشم دیدم. بماند که ای کاش مجاور شارع الامین نشدم،حداقل مسافرش بشم:) قصه ی عمو جمال از اون قصه هاست که دوستش خواهید داشت. پر از عبرت،پر از تجربه

کتاب بسیار عالی وروح‌نواز بود به نظرم این آقای جمال فیض الهی از معدود آدم هایی بود که سواربرمرکَبِ عشق شد و راه صد ساله رو ،،،نه یک‌شبه،،، ولی چند ساله طی کرد

سلام. خیلی کتاب جالبی بود. متن روان و روایت جذابی داشت.

عالی حتما بخونید

سلام بر اساس واقعیت بوده ، آقای جمال فیض الهی طایفه ارکوازی ایلام هستند همشهری خیلی کتاب خوب و تاثیر گذاری بود بخونید

کتاب جالبی هست، که اوضاع سوریه را از دیدی دیگر و از زبان یک غیر نظامی با تعدادی حوادث مختلف شرح می دهد و سیر زندگی گوینده جالب بود.

روایت هایی بعضا باور نکردنی از تحول یک فرد و تحولات یک جامعه با زبانی شیرین و تا حدودی طنز.گاهی متاثر کننده و درد آور.

کناب خیلی خوب و جالبی بود راوی داستان شاهد میدانی حوادث قبل ظهور داعش در سوریه بوده و خاطرات و بیاناتش ارزشمنده

اول اینکه فکر نمیکردم این کتاب اونقدری برام جذاب باشه ولی اخرای کتاب واقعا جذبم کرد چقد کتاب جمع و جور و خوبی بود چقد یه آدم میتونه خیر رسون و کمک کننده باشه، واقعا زندگی پربرکت و پر رزق و روزی معنوی مصداق زندگی ایشونه دمشون گرم، خیلی ادم بزرگی و با صفایی بودند و البته یه نگاه و توجه و نظر کردن این بزرگواران و پاکان چقد میتونه یه ادما اونقدر تاثیر گذار بکنه در زندگی دیگران و البته که کتاب اطلاعات خوبی و مفیدی هم درباره جنگ سوریه به همراه خودش داشت

یه داستان واقعی و خیلی جالب که اولش نمیشه حدس زد قراره چی بشه و واقعا داستان ادمو با خودش همراه می‌کنه

روایت این کتاب دو وجه قابل توجه دارد: اول سیر و روند زندگی و شخصیت راوی، جمال فیض‌اللهی که تغییرات تدریجی شگفت‌انگیزی دارد و در هر برهه از زندگی موقعیت‌های خاصی را تجربه کرده است. دوم و مهم‌تر روایت آنچه بر معرکه سوریه گذشت از یک زاویه متفاوت! از نگاه یک ایرانی که مدتی پیش از آغاز جنگ ساکن سوریه شده و از دل زیست روزمره و بر خوردن با سوری‌ها تغییرات و وقایع را بازگو می‌کند؛ متفاوت با کتاب‌های خاطرات شهدا و فرماندهان دفاع از حرم که غالبا از زاویه نظامی وضعیت را بازتاب می‌دهند. به نظر می‌رسد نویسنده امانت‌دار هنرمندانه اصل روایت را حفظ کرده و ورودش به روایت یا ادبیات برای کتاب کردن آن چنان ظریف است که کمتر جایی متوجه ورود یک عنصر ادیب در داستان می‌شوید و اینچنین محکم با روایت آقا جمال همراه می‌شوید.

کتابی با نثری عامیانه و دلنشین و صمیمی که وقایع و اتفاقات حضور داعش در سوریه را روایت میکند .

کتاب بسیار مفید و جذابی است که از زبان یک ایرانی ساکن سوریه، اوضاع دوران جنگ‌با داعش را روایت می کند و از طرفی، داستان تحول روحی و درونی خویش را بیان می کند. بنده مطالعه آن را توصیه می کنم و معتقدم در نوع نگرش و جهان بینی خواننده، مؤثر است.

نمیدونم در توصیف این کتاب چی بگم. قلمش روان، تعریفهاش با بیانی جذاب، بسیار خواندی و اطلاعاتی که در مورد سوریه و داعش میده برای من جدید بود. اینکه میفهمیم سوریه دچار چه آشفتگی ای بود و مدافعان حرم چه مظلومانه در آنجا بودند و... من که دو روزه تمومش کردم

کتاب سرگذشت یک قاچاقچی لا مذهبِ که به اتفاق برادر یکی از دوستان شهیدش، قبل از شورش های سوریه ، راهی اونجا میشه و به طرز عجیبی متحول میشه و گذشته رو پاک میزاره کنار بعد میشه خادم حرم و خادم مدافعین حرم . جمال آقا شاهد تمام ناامنی های سوریه میشه از ابتدا تا انتها و متوجه این میشه که سوریه چطور با تبلیغات دروغ و شایعه پراکنی دشمنان خارجی و داخلی علیه دولت و همبستگی مردم بدست دشمنان میوفته و مردمی که کنار همدیگر با خوشی زندگی میکردن با دروغ به جان همدیگه میوفتن ولی دیر میفهمند که سرشون کلاه رفته و کار از کار گذشته و کشور ُ دشمن نابود کرده .