نظرات کاربران درباره کتاب بی نام
نویسنده:جاشوا فریس
مترجم:لیلا نصیریها
ویراستار:مهدی نوری، نازنین دیهیمی
انتشارات:نشر ماهی
دستهبندی:
امتیاز:
از ۴ رأی
۲٫۸
(۴)
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
بینام روایت نزاع کشدار میان تیم، قهرمان کتاب است و بیماری ناشناختهاش. کارزاری تمام عیار و نفسگیر میان یک مرد عادی و بیماری غریبی که جاشوآ فریس در سه فصل بلند به آن پرداخته. تجربهی خواندن بینام شبیه شرکت در یک ماراتن طولانی با پاهای زخمی است؛ دویدن، دویدن و پیش رفتن با نفس بریده حتی وقتی دستی نیست که در لحظهی افتادن نگذارد با صورت روی زمین بیافتیبینام دومین رمان جاشوآ فریس نویسنده ۴۵ سالهی آمریکایی است که سه سال پس از اولین اثرش با نام آنگاه که به پایان رسیدیم منتشر شد؛ کتابی که با درخشش توانایی و مهارت فریس در خلق فضاهای داستانی متفاوت جایگاه او را به عنوان رماننویسی بااستعداد و مدعی در ادبیات داستانی امریکا محکم کرد. اگر در آنگاه که به پایان رسیدیم با رمانی در فضای بسته، محصور و منزوی یک شرکت تبلیغاتی روبهرو هستیم که کارمندانش در دوران رکود اقتصادی به شیوهی تلخ اما سرگرمکنندهای با ملال و کسالت میجنگند در بینام فریس به شکل هوشمندانهای ورق را برمیگرداند و از دیوارهها، چهارچوبها و اتاقها به خیابانها، بزرگراهها و جادههای بیانتها گریز میزند.
بینام داستان تیم فانرزورث یک وکیل متبحر و مرفه آمریکایی است که در کنار همسرش جین و دخترش بکا زندگی میکند؛ همین چند کلمه کافیاند تا تیم را صاحب یک زندگی رویایی و بینقص ببینیم؛ پول، عشق و حرفهی ممتاز. زیاد اما طول نمیکشد تا فریس تصورتمان را بر هم بریزد و با راز خانوادهی فانرزورث آشنایمان کند؛ خبری از قتل، رشوه و خیانت نیست. وکیل موفق از بیماری ناشناخته رنج میبرد؛ ناشناختهتر از انواع سرطان، تومورهای مغزی و مشکلات روانی. اختیار پاهای تیم از دستش خارج شدهاند. در هر جا و هر موقعیتی چه در میانهی خواب و چه موقع ایراد نطق دفاع در دادگاه عالی ممکن است شروع به راه رفتن کند؛ یک پیادهروی انتخاب نشده، بدون مقصد و طاقت فرسا از دل خیابانهای شهری تا افق جادههای برون شهری.جاشوآ فریس در بینام استاد خلق موقعیتهاست و بیشتر از شخصیتها این موقعیتها هستند که داستان را پیش میبرند، تصاویر پرجزییات خلق شده توسط فریس در ساخت یک موقعیت گاهی آنچنان قویاند که فارغ از حضور شخصیتهای داستانش خواننده میتواند زهر، سنگینی و سختی موقعیت را درک کند. یک خط ممتد است از تجربهی درد، فقدان، سرگشتگی و اضطراب؛ یادآور هزار راه رفتن کوتاه و بلند و پیادهرویهای بیپایان در کوچه و خیابانهای شناخته و ناشناخته است که هر کدام از ما پشت سر گذاشتهایم؛ رفتن تا آستانهی گم شدن، برنگشتن و از پا افتادن.
بینام رمانی چند جلدی و هزارصفحهای نیست اما رمان سختخوانی است، نه به خاطر ترجمه که اتفاقا نثر داستان در فارسی درست و پاکیزه است. مطمئنم اگر رمان را به زبان اصلی هم میخواندم باز هم مینوشتم بینام رمان سختخوانی است. انتخابهای سخت تیم فانرزورث در موقعیتهای هراسانگیز داستان این توانایی را دارند که خواننده را در عمق رنج عجیبی که پشت سر میگذارد درگیر کند. ریتم کند داستان، غیبت اتفاق تازه و کشدار بودنِ رنجی که تیم در هر خط از داستان پشت سر میگذارد بیآنکه امید معجزهای در کار باشد سبب میشود خواندن بینام آنقدرها هم ساده و روان نباشد، برای خواندن بینام بیشتر از وقت آزاد و علاقه به ادبیات به قلبی نیاز دارید که از شکستن و مچاله شدن نهراسد؛ قلبی که بتواند همراه با تیم بدود، بیافتد. برنخیزد.
حجم
۲۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
حجم
۲۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۰۸ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان