نظرات کاربران درباره کتاب آخرین روز یک محکوم
۴٫۱
(۶۰)
misbeliever
« شما جمهوری خواه باشید یا سلطنت طلب...فرقی نمیکند...مردم رنج میکشند...واقعیت این است. »
« به مردمی که کار میکنند و رنج میکشند...به ملت...به کسانی که جهان برایشان جایی زشت و منفور است...اعتقاد و امید به جهانی بهتر را بدهید. جهان زیبایی که فقط مال آنهاست...تنها در این صورت است که...مردم آرام و صبور خواهند بود »
این رمان در زمانه خودش اثری بسیار شوکه کننده بوده...و میتونه کتاب خیلی خوبی در عرصه تحلیل های اجتماعی باشه...مردی طرد شده از اجتماع و محکوم به مرگ...دیدن چنین فضایی از دید یک اعدامی هم جالب بود و هم غم انگیز...نکته جالب کتاب این بود که همه ما در لحظه های نزدیک مرگ چیز های کوچیکی که در طول زندگی بهشون توجهی نمیکردیم بشدت زیبا میشن...
ویکتور هوگو مردن انسان قبل از رسیدن مرگ رو به خوبی توصیف میکنه...( ممکنه برای همه یکسان نباشه )
اخر داستان مردم از دیدن یک اعدامی لذت میبردن :) جامعه ما هم دچار این موضوع هست...
هیچ وقت ایده آلی وجود نداره و ما هیچ چیز رو نمیتونیم به طور مطلق از بین ببریم ولی با به وجود آوردن جامعه ای عادلانه و سیستم آموزشی و تربیتی درست میشه خیلی از این موارد رو کاهش داد...و بنظر من تنها عامل مقصر نمیتونه یک فرد باشه بلکه همیشه عواملی هستند...« درخواست لغو اعدام از سوی ما به خاطر بیچاره هایی بود که شما میتوانستید به واسه مدرسه...کارگاه آنها را به انسان های خوب اخلاق گرا و مفید تبدیل بکنید...»
در طول داستان هم ما هیچ چیز درباره فردی که محکوم به اعدام شده نمیدونم اینکه چرا محکوم به اعدام شده و...و این موضوع هست که ذهن خواننده رو درگیر میکنه...به جز موارد استثنا اهمیتی نداره که جرم فرد چی بوده و میشه مجازات دیگه ای برای فرد تعیین کرد اعدام راه ش نیست.
در حال حاضر مجازات اعدام در بسیاری از کشور ها وجود نداره...قانون گذاران کشور ما اساسا مجازات قاتل رو مشروط به نظر بازماندگان دونستند...مثلا فردی که خانواده ای نداره اصلا اعدام نمیشه...گویی که جان ش بی ارزش تر از شخصیه که ولی دم داره!
قاتل باید نه بنا به نظر خانواده مقتول...بلکه برای خشونتی که ورزیده مجازات بشه...
قاتلان دارای قدرت اجتماعی و ثروت مجازات نمیشوند...
کتاب ترجمه خوبی داشت...در رابطه با همین موضوع کتابی هست به اسم تامل درباره گیوتین اثر البر کامو...
هادی
توضیحاتتون عالی بود
احسان
کتابی هستش که می تونید با شخصیتش به خوبی ارتباط برقرار کنید.خوندن این رمان شاید بیشتر از 2 یا 3 ساعت طول نکشه ولی شاید تا روز ها درگیرتون کنه.
خوندنش خالی از لطف نیست.پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش.
یلدا روشن
۱۴)به شدت این کتابو دوست داشتم چون نویسنده تمام احساسات بشریِ خواننده رو برمی انگیزه. خشم، نفرت، حس انتقام، عشق، محبت، بخشش، ترحم، دلسوزی و...🥺🙌🏻
Armin
بسیار کتاب خوش خوان و جذابی بود ترجمه بسیار خوبی داشت
امیررضا
▪️رمان آخرین روز یک محکوم:راوی کتاب شخصی است که ما هیچ اطلاعی از زندانی شدنش نداریم.زندانی یک شخص محکوم به اعدام که چند ماه رو در زندان سپری میکنه و تصمیم میگیره اتفاقاتی که میفته رو به صورت یادداشت های روزانه بنویسه.
▪️داستان بلند کلود بینوا:کلود زندانی است قدرتمند و مورد احترام برای زندانی ها که زندان بان قصد میکنه کلود رو اذیت کنه و در زندان بهش سخت بگیره و با جدا کردن دوست کلود از اون، آتش خشم کلود رو شعله ور میکنه و ...
▪️هر دو داستان خیلی تلخ و تاثیر گذارن، قلم هوگو هم بی نظیر و برای کسانی که چیزی از این نویسنده نخوندن این کتاب با توجه به ترجمه زیبا و روانش میتونه انتخاب خوبی باشه.
کتاب خیلی جذاب و اصلا خسته کننده نیست و کشش خوبی داره.نویسنده به خوبی تونسته حق مطلب رو ادا کنه و چیزی رو که در ذهنش بوده به خواننده انتقال بده.
در ابتدا هم مقاله ای طولانی از هوگو قرارداره که گیوتین و فلسفه اعدام رو به سختی نقد میکنه و با جدیت تمام مخالفتش رو با استدلال هاش بیان میکنه.
Nazanin :)
من صوتی این کتاب رو گوش دادم
خوب بود و به جزئیات هم به خوبی اهمیت داده شده بود
Mahla V.KiyAN
.روی سخن هوگو بیش از همه متوجه نهاد قانونگذاری و قضاوت در فرانسه قرن نوزدهم است. خطابهای پرشور و تاثیر گذار علیه صدور حکم اعدام. بخش اول کتاب مربوط به روزهای پایانی زندگی محکوم به اعدامی است که ویکتور هوگو اصلا خواننده را قابل نمیداند تا بگوید آن محکومِ گوگولی مگوری، چطور، چگونه و به چه انگیزهای انسانی را کشته و به اعدام محکوم شده است. اعدام غیر انسانی است و به ذات این تفکر، شک راه ندارد. هرکس دیگری هم جای او بود و آن خون و خونریزی های پس از انقلاب فرانسه را به چشم میدید، اینچنین از نفس اعدام و گیوتین اظهار نفرت و انزجار میکرد. هوگو هم منطقی پیش رفت تا اینکه به روایت "کلود بینوا" رسید. از اینجا به بعد کمی به فکر فرو رفتم و نتوانستم با نگاه یکطرفه او همراه شوم.
حرف حساب این بود که درخت آفتزده را از بیخ و بُن تبر نزدید؛ لختی درنگ کنید و منشاء درد و آفت درخت را بیابید. شاید خود شما آب مسموم به خورد درخت دادهاید یا آفت به جانش انداختهاید.
اینها همه درست و منطقی؛ اما انساندوستی هوگو به سمت ترازوی عدالت رفت و مرا به یاد رفتار راسکلنیکف انداخت. آن پیرزنِ رباخوار هم شیره جان مردم را میمکید و عامل بدبختی و تیره روزیهای بسیاری گردیده بود. به چشم همه ما، چنین افرادی انگلهای افتاده به جان بشریت هستند و چه بهتر که هرچه زودتر از شرشان خلاص شویم؛ اما دیدیم که تبر کوفتن بر فرق سر همین موجود شرور، چه بر روزگار راسکلنیکف آورد و چه برزخی برای او ساخت.
آقای هوگو! نهادهای قانونگذار و عرصه قضاوت نمیتواند عدالت را بیابد، نه از برای اینکه معیوب و ناکارآمد هستند. بحث کم کاری و خصومت شخصی هم احتمالا مردود است.
آقای هوگو عدالت نزد هیچکدام از ما نیست؛ نه کلود بی نوای شما، نه قاضی، نه آن جلادِ از خدا بی خبر و نه هیچکس دیگر.
zoha.mc
بند بندِ وجودمو تحت تاثیر قرار داد...
دو داستان راجب دو شخص مختلف ک در زندان هستن یکی ب جرم قتل و دیگری دزدی
هوگو زندگی این دو شخص رو از زاویه ی دیگه ای نگاه میکنه. از زاویه ای ک اگر خیلی از مسئولین نگاه میکردند وضع بشر اینجوری نمیشد!
بخونید این کتاب زیبارو . لذت ببرید و به فکر فرو برید
black butler
🌻🐝🌻
اولش که کتاب رو خریدم راجع به روون بودن متن داستان مطمئن نبودم ولی با خوندن چند صفحه اول کتاب نگرانیم برطرف شد ،انگار یه نویسنده تو سال ۲۰۲۱ راجع به وقایع قرن ۱۹ ام کتاب نوشته در حالی که کتاب بعضی از نویسنده های این عصر اصلا برام قابل درک نیست و متن خوانایی نداره و این باعث شد بخوام کتاب های دیگه هوگو رو هم بخونم...
در کل کتاب جذابی نبود و هیجان خاصی هم نداشت.همونطور که تو توضیحات کتاب گفته شده ، هوگو این کتاب رو در اعتراض به حکم اعدام نوشته و گفته که فقط خداست که میتونه راجع به مرگ انسان ها تصمیم بگیره( و خب من با این بخش قضیه به شدت مخالفم) .داستان انتهایی کتاب یعنی "کلود بینوا" رو نمیدونم چه ربطی به داستان اصلی داشت ولی🤔
سخن انتهایی نویسنده هم واقعا زیبا بود💫
Raskolnikov
استاد بی چون چرای مکتبرومانتیسم،
با خواندن گوژ پشت نوتردام می توانی خودت در قرون وسطی تصور کنی و در ان نفس بکشی ، تمام وقایعرا حس و درک کنی گویی خودت در انجا خستی
البته تنها نسخه کامل گوژپشت نوتردام مال نشر هرمسه که ترجمه خوبی هم داره
کتاب اخرین روز های یک محکوم م رو نخواندم و استارتش را زدم
ولی از یک چیز شک ندارم که کتاب های مثل بیگانه و مقاله تامل در باره گیوتین کامو و این اثر هوگو باعث شد که مردم نسبت به عمل وحشیانه اعدام اگاه شوند کتاب های از این دسته بدون شک در کشور عزیز ما هم تاثییر گذاشته و باعث بخشش و گذشت فرد محکوم به اعدام شده ،چرا که قدرت در ان جایگاه در بخشش است نه اجرای حکم
و البته این اثر هم یک شاهکار ادبی است
محمد مهدی مظفری
نویسنده چنان داستان را نوشته که ما را نقش اول داستان قرار داده.این گونه نوشتن کار هر نویسنده ایی نیست.
محمد خواجه ویس
هدف نویسنده از نوشتن این کتاب رسوندن این پیام بود که با آموزش و تربیت درست میتونیم یه جامعه ی فوقالعاده بسازیم
اقیانوس آرام
خوب بود :)
Rain
در طول خوندن این کتاب، احتمالا دستی گلوی شما رو بارها میچسبه و فشار میده. تلخی گزندهای داره، اما به سختی میتونید کتابو زمین بذارید
تا آخر کتاب مثل راوی کورسوی امیدی ته دلم داشتم
عسل محبوبیان
حس عجیبی داشت خوندن این کتاب کم حجم و پر از حس عجیب حس عشق نفرت ترس وحشت هیجان شما دارید اخرین روزهای یک نفر رو میخونید که به شخصه فارغ از اینکه بدونم مقصر هست یا نه میخواستم که نجات، سهمش از زندگی باشه یک فضای تاریک و بی رحم و ناعادلانه از فرانسه ی اون زمان و شاید بی عدالتی الان بسیاری از جوامع کشتن کسی دردناک هست نه دیدنی...
lonelyhera
"آخرین روز یک محکوم" اثر ویکتور هوگو، یک اپیک دراماتیک با شاخصههای رمانتیک است که از طریق داستانی پیچیده، ماجراهایی از زندگی محکومان، عشق، انتقام و انسانیت را به تصویر میکشد. هوگو در این اثر با زبانی گویا و توصیفی، وادیهای انسانی را به نمایش میگذارد و انسانها را در شرایط حیاتی دشوار قرار میدهد.
در "آخرین روز یک محکوم"، هوگو نه تنها یک داستان راوی است، بلکه نقشهبرداری مجددی از انسانیت است. او از شخصیتهای پیچیده و چندافتاده استفاده میکند تا مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را به چالش بکشد. این رمان یک نقد عمیق از سیاستها و سیستمهای اجتماعی آن زمان را ارائه میدهد و از طریق روایت ماجراهای جذاب، نظر خواننده را به سمت پرسشهای اساسی انسانی هدایت میکند.
نکتهی قوت "آخرین روز یک محکوم" در قدرت تصویرسازی هوگو است. او با استفاده از زبانی شاعرانه، تصاویر زندهای از محیطها، احساسات و داستانها میآفریند. این نقشهبرداری زبانی به خواننده اجازه میدهد که به طور عمیقتری با شخصیتها همدردی کند و در ماجراهای آنها مشغول شود.
از نقطهضعفهای احتمالی کتاب میتوان به طولانی بودن بعضی بخشها و جزئیات فراوان اشاره کرد که ممکن است برخی از خوانندگان را خسته کند یا روند داستان را کند کند.
کلیتاً، "آخرین روز یک محکوم" از دستاوردهای بزرگ ادبیات است که با شخصیتهای قوی، تصویرسازی زبانی برجسته و نگاهی انسانمحور، خواننده را درگیر خود میکند و نقدی بر سیاست و انسانیت ارائه میدهد. این کتاب به طور قاطعانه توصیه میشود اگر به دنبال یک تجربه ادبی عمیق و مفهومپردازی دقیق هستید.
Saeid Ghorbani
بینهایت راضی بودم از این کتاب ، ترجمه عالی و داستانی دردناک...پیشنهاد میکنم بخونید حتما.
Reza Permon
بیانیهای عدالتطلبانه و انسانی در مذمّت اعدام که توسط ویکتور هوگوی کبیر، پرچمدار مکتب رُمانتیسم نوشته شده آن هم در زمانهای دور که کشتن انسانها به هر بهانه، امری مذموم و ناپسند چه از دید جامعه و چه از دید حکومت نبود. این کتابی است که باید هزاران بار توسط طرفداران حکم اعدام علیالخصوص در کشورمان خوانده و از آن مهمتر فهم شود. به امید روزی که قانون در حکم الههی انتقام عمل نکرده و تنها دغدغهاش اجرای عدالت باشد.
ضمنا ترجمهی بانو فریسآبادی که مستقیما از زبان فرانسه صورت گرفته و کاریست درخور و گرانقدر، دارای مقدمهای بلند و بینظیر است که در ترجمههای قبلی موجود نیست.
Hepatitis G
دردناک، واقعی، وحشتناک و بینظیر بود.
میشد باهاش ثانیه به ثانیه آخرین دقایق یک زندانی قبل از اعدام رو باهاش زیست.
هربار که موقع خواندش به تک تک جانهای اعدام شده فکر میکردم، به رعشه میافتادم.
به امید پایان این بربریت محض
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
جزو موضوعات مورد علاقه من نبود،خلاصه ای از افکار کسانی که محکوم به اعدام میشن و علل پیدایش جرم و واکنش جامعه در مقابل مجرمین.
البته نویسنده بررسی بسیار مختصری ازین عوامل انجام داده و داستان بسیار کوتاهه.
ftme
خلاصه: از اسم کتاب مشخصه که آخرین لحظات یک فرد محکوم به اعدام رو بیان میکنه.
ترجمه: ترجمه روانی داره، این ترجمه رو پیشنهاد میکنم ادامه نظر همراه با اسپویل: مقدمه کتاب توضیحاتی از هوگو درمورد وضعیت مردم فرانسه در اون سالهاست.. نویسنده تلاش داره تا مسئولین رو بیدار کنه تا به قشر فقیر فرانسه رسیدگی کنن، درمورد قوانین تجدید نظر کنن و از همه مهمتر به آموزش و سواد مردم اهمیت بدن. همچنین نویسنده مخالف اعدام مجرمین و حبس با اعمال شاقه هست و پیشنهاد میده تا مجرم با زندانی شدن و کار کردن در زندان، اصلاح بشه نه با مُردن.
بیخیالی کشیش نسبت به اعدامی ها و هیجان مردم برای دیدن سر بریده محکوم، چیزایین که ازین کتاب تو ذهنم موند.
همیشه هروقت نیازمندی رو میدیدم که دست گدایی جلوم گرفته، با خودم میگفتم کاش میفهمید که اگه پولی دارم به خاطر اینکه کار میکنم و زحمت میکشم از آسمون پول برام نازل نشده که مفت و مجانی بهش بدم.. تا حالا اینطور فکرنکردم که از کجا معلوم اون نیازمند سعیشو کرده که شغلی دست و پا کنه، ولی مردم بهش اعتماد نکردن و ردش کردن. تو کتاب همین اتفاق واسه مردی که محکوم کُتش رو بهش داد، رخ میده.
مسئولین که بعید میدونم این کتابو بخونن، پس واسه اونا حرفی ندارم. ولی به خودم و شما ی چیزی رو میگم، اگه سرنوشت کلود به اعدام ختم شد علتش رفتار زندانبان بود. کلود خواست آزاری که از طرف زندانبان دیده رو تلافی کنه. زندانبان، زندگی تو زندان رو از چیزی که بود واسه کلود سخت تر کرد که نتیجشم قربانی خودش و کلود بود.
کاش نقش زندانبان رو تو زندگی بقیه بازی نکنیم، لااقل اگه درمان دردی نیستیم، زهر زندگی بقیه نباشیم.
شکیبا
واقعا کتاب دلنشینی بود..با اینکه فضای دارکی داشت اما تو رو به خوبی با خودش همراه میکرد...
پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش💛
nes
کتاب کوتاه و خوش خوانیه، آخرین یادداشت های یک فرد محکوم رو میخونید که آخرین افکار و احساسات قبل از مرگش شما رو وادار به فکر کردن میکنه. در کل خوندن این کتاب تجربه ی لذت بخشی خواهد بود.
کاربر ۴۵۷۴۳۵۶
من این کتاب رو خیلی وقت پیش خوندم واقعا یکی از بهترین کتاب هاست . کتابی هست که هر قسمتش را میتوان حس کرد .👌
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۳ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان