نظرات درباره کتاب صدسال تنهایی و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب صدسال تنهایی

نظرات کاربران درباره کتاب صدسال تنهایی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۶۰ رأی
۳٫۶
(۶۰)
Sarab
چرا هر مترجم اسامی خاص را به زبان محلی ترجمه میکند؟ آیا یک بار هم این اسامی را به فارسی نخوانده؟ تنگه ماگالیانس؟ از ابتدا در ایران به این تنگه ماژلان گفته ایم. اگر قرار باشد مترجمی که از انگلیسی ترجمه میکند به آن ماگلان بگوید و آنکه از اسپانیایی ترجمه میکند ماگالیانس و ... خواننده بیچاره همیشه در حیرت است که منظور چیست. درست است که اسم ماژلان از فرانسه آمده ولی در فارسی جا افتاده و دیگر فارسی شده. مترجم دیگری که همین کتاب را ترجمه کرده و در همین سایت موجود است مقدونیه را مسدونیا ترجمه کرده و در پرانتز توضیح داده منظور مقدونیه است. خوب ای منطقه قرنهاست در فارسی مقدونیه گفته میشود و اسکندر مقدونی شهره خاص و عام است.
shabnamfaani
من خیلی این کتاب رو دوست داشتم. البته با ترجمه آقای بهمن فرزانه خونده بودمش. یکی از دوستان در نظری روی کتاب گذاشته بود به تشابه اسامی کتاب اشاره کرده بود که خواندن کتاب رو سخت می کنه. من با ایشون موافقم. در نسخه ای که من خوندم، صفحه اول داستان به شجره نامه شخصیت های کتاب اختصاص داشت که من هر وقت گیر می کردم، بهش مراجعه می کردم و روایت کتاب رو برام راحت و قابل فهم کرد. افراد زیادی رو می شناسم که روایت کتاب خستشون کرده و کتاب رو نیمه رها کردند. توصیه من به دوستان این هست که کتاب رو در شرایط روحی و فکری دست بگیرند که آمادگی خوندن یک کتاب با روایت کمی سخت رو داشته باشند و دوستانه ازشون خواهش می کنم که کتاب رو نیمه رها نکنند. این از اون کتابهاییه که در صفحات آخرش یک گنج پنهان شده‌.
novelist
من نسخه انتشارات جامی رو خوندم . برای دوستانی ک کتابخون حرفه ای هستن و دنبال لذت بردن در دنیای داستان ها هستند توصبه میکنم این رمان رو بخونن و با همه سانسور ها و تفصیل ها و اسامی مشابه و اتفاقات گوناگون باز هم به نظرم خوندنش لذت بخش خواهد بود. چیزایی که بهتره قبل از خوندن صد سال تنهایی بدونین: ۱. حتما شجره نامه خانواده رو از گوگل اسکرین کن چون بارها لازم مبشه مراجعه کنی تا اسامی ادما رو گم نکن ۲.این ترجمه بد نبود خیلی پیچیده توصیح نداده بود ولی علط املایی داشت ولی درکل ترجنه های دیگه رو نخوندم ولی اینم بد نیست ۳.داستان رو در فضای اروم و با تمرکز بخونین تا متوجه روابط بین افراد و اتفاقاتی ک میفته بشین و بیشتر کیف کنین ۴.من برای خوندن این کتاب زمانی رو بین ۱۰ تا ۱۵ روز پیشنهاد میدم . اینکه یه عده میگن محتویات کتاب و روابط بین افراد با مسایل مذهبی و دین اسلام و اینا سنخیت نداره و مسلمون ها نمیتونن ارتباط بگیرن با این کتاب از اون حرفاست، این داستان قرار نیست دستورالعمل به کسی بده یا متن مقدسی تلقی بشه ک کسی بخواد ازش درس زندگی بگیره، چه خوبه با مطالعه بیشتر و عمیق تر در آثار فاخر ممالک و فرهنگ های دیگه جهان از تفکرات سطحی و متعصبانه ی جامعه عامی فاصله بگیریم
آرش رهسپار
احسنت
...هیچ...
در تمام مدت مطالعه این کتاب،ضرب المثلی که در ذهنم تداعی میشد:آواز دهل از دور خوش است... وجود تخیلات شدید در داستانی با بستر رئال که نام رئالیسم جادویی بر روی آن گذاشتن،من رو به یاد داستانهای مادربزرگها انداخت که حتی جذابیت آنها را هم نداشت(بخاطر طولانی وحجیم بودن کتاب،وجود نام های مشابه و...) اصلاسبک موردپسند من نبود و بابی میلی تمام به پایان رساندمش و اما تعبیر من از رمان صدسال تنهایی؛ یک قرن از زندگی قبیله ای سرخپوست در دهکده ای که گذر زمان در آن هیچ وقت باعث ترقی وپیشرفت آن نشد دهکده ای بامردمی که دچار مرضی به نام تنهایی شده اند ودرتمام طول یک قرن هر تلاشی برای ایجاد راه ارتباطی با دنیای بیرون همه باشکست روبه رو میشود و بعداز صدسال مشقت از صفحه روزگار محو میشوند چون:راه ورود عشق را برخود بسته اند... وحشی بافقی در شعری،دوام و بقای عشق را به آب حیات برتری داده، عاشق را جاودانه‌ تر از خضر می­داند: آنها که نام آب بقـــا وضـــــع کـــــرده‌اند گفتنـــــد نکتــــه‌ای ز دوام و بقــــای عشق که شاید وجود همین خصیصه عشق میتوانست سبب شکست طلسم تنهایی این قبیله شود
بی دل
پس این کتاب رو میشه با کتاب آتش بدون دود نادر ابراهیمی مقایسه کرد و گفت که نادر چقدر خوووب تغییر رو در جامعه نشون داد و گفته که تغییر هر چند به سختی و با گذر زمان زیاد، ولی امکان پذیری و انسان های بزرگ میتونن این تغییر رو رقم بزنن، البته با کمک دوستهای خوب مثل خودشون
Mehrad
کتاب خوبیه باید در آرامش خونده بشه .کشش بالای داره .اما اسامی گیج کنندس.بخصوص یسری اسامی تکرارین
کاربر ۱۵۸۹۴۱۸
کتاب خوبیه فقط به خاطر اسامی مشابه آدم گیج میشه
arezoo68
من این کتاب رو برای درک بهتر سه بار. خوندم هربار تازگی و جذابیت داشت ..حتی برای بار چهارم میخوام بخونم ...بینهایت لذت بردم ..ادم حس میکنه صدسال با یه نسل زندگی کرده چقدر گذر عمر رو قشنگ ب تصویر کشیده .. یه دهکده بوجود اومد و ناپدید شد ...اسامی هم با یکم تمرکز قشنگ ب یاد میمونه ..خوندن کتاب تمرکز میخواد
mohsen abdollahabadi
خدایی تو هر صفحه یه اسم جدید بود من که هنگ کردم
پریماه🌙
صد سال تنهایی مثل نشستن پای یک جادو بود، جادویی که باور داشتی چیزی کم از واقعیت نداره، زیاد شنیدم که آدما دو دستن یا مارکز رو دوست دارن و قلمش رو تحسین می‌کنن یا دوستش ندارن و حتی نصفه و نیمه رهاش می‌کنن گ، اما من علاوه بر قلمش هوش زیادش رو تحسین می‌کنم و می‌گم که با خوندن راجع به ماکاندو چقدر لذت بردم، حالا که حدود 12 ماهی میگذره و دارم اینا رو می نویسم حس می‌کنم دلتنگ اون جا و اون ادمای عجیبم آدمایی که گاهی نمی‌فهمیدمشون و گاهی حس می‌کردم چقدر مثل خود ما هستن و حالا که از دور نگاه می‌کنم به نظرم بهترین عنوان برای این رئالیسم جادویی "صدسال تنهایی" بود و انداختن این فکر توی سرم که تنهایی اونم برای صد سال!؟ توی مقاله ای راجع به رئالیسم جادویی تعربف چند خطی جالبی به چشمم خورد که برات نقلش می‌کنم اینجا : ظاهرا اولین بار اصطلاح رئالیسم جادوئی را یک منتقد آلمانی در توصیف برخی آثار نقاشی در دهه دوم قرن بیستم به کار برده است. از نیمه دوم قرن بیستم و با ظهور برخی رمان نویسان آمریکایی لاتینی نظیر "خورخه لوئیس بورخس" و به ویژه "گابریل گارسیا مارکز" است که رئالیسم جادویی به عنوان یک اصطلاح در توصیف گونه ای از آثار داستانی به کار رفته است. انتشار صد سال تنهایی و شهرتی که به دست آورد، رئالیسم جادویی را به یک اصطلاح معروف و رایج بدل کرد و مارکز را در جایگاه اصلی ترین و یا حداقل مشهورترین نویسنده این سبک ادبی قرار داد. البته در میان آثار مارکز، داستانهایی با سبک رئالیستی نیز دیده می شود؛ اما چون آثار معروفی چون: صد سال تنهایی، پائیز پدرسالار و داستان های مجموعه "اندیرای ساده دل و مادربزرگ سنگدلش" به عنوان نمونه هایی از رئالیسم جادویی شناخته شده اند، نام مارکز با رئالیسم پیوند خورده است. رئالیسم جادویی به عنوان یک سبک ادبی چه مختصاتی دارد؟ رئالیسم جادویی صورتی از صور ادبیات پسارئالیستی است که عمدتا در نیمه دوم قرن بیستم رواج یافته است و مثل دیگر صور ادبیات پسارئالیستی یکی از حلقه های ادبیات بحران و انحطاط عالم مدرن است. با این تفاوت که رئالیسم جادویی(در ادبیات داستانی) عمدتاً در سرزمین های غرب زده مدرن و به مدرن پیرامونی آمریکای لاتین پدیدار گردیده است. رئالیسم جادویی در این معنا محصول نوعی تصرف و بازخوانی مدرنیستی میراث منسوخ شرقی اسطوره ای سرخ پوستی و ارائه آن در هیات نوعی صورت داستانی پسارئالیستی است. رئالیسم جادویی مثل دیگر صور ادبیات پسارئالیستی در دوران بحران انحطاطی و بی تاریخی عالم مدرن پدیدار گردیده است. این بحران بی تاریخی، عقلانیت مدرن را دستخوش انحطاط و سیر رو به زوال عقلانیت مدرن رئالیسم داستانی را (مثل دیگر وجوه و شئون و ظهورات مدرنیته و عالم مدرن) گرفتار بحران و تزلزل و فروپاشی کرده است. از پیوند رئالیسم فروپاشیده بحران زده مدرنیستی با میراث منسوخ اسطوره های شرقی و سرخ پوستی آمریکای لاتین، نوعی روایت مدرنیستی (منتها مدرنیسم بحران زده منحط رو به زوال و در حال فروپاشی) از زندگی مردمان و میراث منسوخ اسطوره ای شان پدید آمده است که آن را رئالیسم جادویی نامیده اند. همان گونه که گفتیم رئالیسم جادویی نیز همچون دیگر صور ادبیات پسارئالیستی (ادبیات پسارئالیستی آغازین، رمان نو، ادبیات پست مدرن...) ماهیتی بحران زده دارد و یکی از حلقه های ادبیات بحران و انحطاط در عالم غرب و غرب زده مدرن و شبه مدرن است. ویژگی های اصلی رئالیسم جادویی در قلمرو ادبیات داستانی را می توان این گونه فهرست کرد: *رئالیسم جادویی، حالتی وهم آلود دارد. در این سبک ادبی واقعیت و واقع انگاری با نوعی وهم آلودگی می آمیزد و در این آمیزش، غالبا اوهام غلبه می یابند. این وهم زدگی رئالیسم جادویی، بعضا آن را به سوررئالیسم نزدیک می کند. *رئالیسم جادویی، مایه های پر رنگ اروتیک دارد. می توان گفت نوعی جنون اروتیک بر فضای داستان های رئالیستی جادویی مثل برخی گونه های دیگر پسارئالیسم ادبی، نوعی جابه جایی و در هم ریختگی زمانی دیده می شود. در این آثاز، زمان با حضور پر رنگ نوستالوژی و تکرار خاطرات پیشین پیوند می خورد. *نوعی فانتزی یا خیالبافی الهام گرفته از مایه های اسطوره ای بر رئالیسم جادویی حاکم است و همین تخیل نفسانی وهم آلود است که این سبک ادبی را به واقعیت گریزی وهم آلود و معطوف به ناخودآگاه نفسانی سور رئالیسم ادبی نزدیک و شبیه می کند. *در رئالیسم جادویی، ساختار کلاسیک مبتنی بر فهم متعارف از" علت- معلول" و "زمان - مکان" و شخصیت پردازی رایج داستانی فرو می ریزد. *رئالیسم جادویی وجهی مایوس دارد و تنهایی و بیگانگی و از خود بیگانگی بشر مردن بر آن رنگی از یاس و تلخی زده اند. البته حضور مایه های اسطوره ای ماقبل مدرن برگرفته از میراث مردمان آمریکای لاتین، تا حدودی و از جهاتی به این آثار، حال و هوایی در آمیخته با مطایبه بخشیده و رگه هایی از سر زندگی در این داستان ها جاری کرده که حضور همین رگه های سرزندگی، یکی از دلایل علاقه برخی مخاطبان به این آثار است.
MasoudTM64
قطعا در درجه یک بودنه کتاب شکی نیست و پیشنهاد میکنم حتما بخانید ولی تنها نکته ای که هست اینه که چرا برخی ترجمه ها با هم متفاوتند و برخی کلمات در ترجمه های مختلف متفاوت از هم معنی شدن... بهرحال در کلیت داستان تغییر زیادی ایجاد نمیکنه و حتما روزانه فقط سی دقیقه وقت برای خواندن کتاب اختصاص بدید ، مطمئن باشید که این تایم رو خودتون بیشتر خواهید کرد و کم کم از وسایل الکترونیکی فاصله میگیرید و جذب نوشته های کتابها میشید....
کاربر ۴۳۱۷۹۶۷
دوستان این قبیل کتابها یعنی اثار ادبی انچه که برای خوانندگان غیر زبان اصلی بسیار تاثیر گذار است ترجمه اثر است بنابراین دقت کنید مترجم کیست در حوزه امریکای لاتین و جنوبی اقای عبدالله کوثری و احمد گلشیری و البته این کتاب خاص با ترجمه بهمن فرزانه واقعا خواندنی است
کاربر ۴۵۱۹۳۰۲
ایده خوب بود ترجمه روان نبود داستان خسته کننده بود و جاهایی از داستان خسته کننده میشد
عرفان
نایس
کاربر 7294587
کتاب خوب را باید خواند
کاربر ۱۶۴۶۸۸۶چراکاردگزینه خریدنمیشه?
به نظرمن ازهرسبکی تواین کتاب فوق العاده گوشه ای هست،ازرئالیسم تاجادوئی وروانشناختی وحتی عاشقانه،به متن ربطی نداره چون خودقصه آدمودنبال خودش میکشه وهمش توفکراین میمونی که سرنوشت فلان شخصیت قصه چی میشه؟به کتاب خونای واقعی حداقل یک بارعمیق خوندن این اثروتوصیه میکنم
joolya yavari
بهترین کتابی که توی عمرم خوندم
کاربر 6600641
از نظر من خیلی خوبه خ ی ل ی
کاربر ۴۲۳۱۶۴۱
آموزنده
narmin
کتاب خیلی خیلی خوبیه،جذابه وادم رو درگیر خودش میکنه.فقط باید از اول کتاب خیلی خوب به اسامی دقت بشه وتا پایان کتاب بخاطر بسپرین.در کل از اون سری کتابهایی هست که هرجا هستی یا مشغول هرکاری هستی دوست داری زود تمومش کنی وبری به خوندنش ادامه بدی
کاربر ۳۳۸۶۵۹۶
خیلی پشیمونم که یک ماه وقت گزاشتم واین کتابو خوندم من کا اصلن دوست نداشتم انگار دارم افکار مالیخولیایی نویسنده رو مرور میکنم. اصلن ارزش وقت وشب بیداری رونداشت
کاربر ۴۳۵۷۶۵۱
اصلا جذاب نبود و شدیدا خسته کننده

حجم

۴۵۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۹ صفحه

حجم

۴۵۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۹ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۵۰%
تومان