نظرات کاربران درباره کتاب ندای کوهستان

این کتاب هم مثل بقیه کتاب های خالد حسینی حقایق افغانستان رو به زیبایی شرح میده و ما ایرانی ها لازمه بخونیم سرگذشت این مردم رو که چقدر سختی، آوارگی و ناملایمت کشیدن.

کلا نوشته‌های خالد حسینی عالیه فضای داستان رو میشه لمس کرد

با اینکه یکم گیج کننده بود و بعضی از فصلاش میتونست کوتاه تر باشه اما دوست داشتنی بود و قلم خالد حسینی مثل همیشه عالی

کتاب خیلی شاخ و برگ داره که گاهی اوقات از حوصله خارج میشه نسبت به بادبادک باز ضعیفتره

خالد حسینی این طور که جلو میره تصمیم داره لقب نویسنده ی قرن رو به دست بیاره

کتاب ندای کوهستان...روایتهای مختلف در هر بخش که هرکدوم میتونست یک داستان کوچک کامل و مجزا باشه.همینقدر هنرمندانه....همینقدر بدون هیچ شکاف و نقطه ی نامعلومی...همینقدر تمیز. سالها پیش بادبادک باز رو خوندم و یادمه جذبم کرد...عمیقا غرقش شدم و حالم اونقدر باهاش خوب شد که بخودم قول دادم حالاحالاها چیزی از نویسنده نخونم که خراب کنه تصورات خوبمو ولی بالاخره جرات کردم و ندای کوهستان رو خوندم... پشیمون نیستم توقعاتم رو تا حد زیادی برآورده کرد...البته اون شعف و شادمانی ای که پس از خوندن بادبادک باز بهم دست داد رو نصیبم نکرد و اما کتاب...ترجمه ی مهدی غبرایی واقعا حرف نداره و تلاش کرده تاجایی که میتونه نزدیک به زبان نویسنده ترجمه کنه. اصطلاحهات فرانسوی رو در پاورقی بیاره و توضیحات جامعدو کاملی برای آشنایی خواننده داشته باشه. که بشدت قابل تقدیر و ستایشه... اما نداشتن علامت نقل قول و کاما و گیومه و این قبیل مشکلات دستوری، خوانش کتاب رو بغایت برام مشکل کرد که امیدوارم در نسخه ی فیزیکی کتاب این مساله وجود نداشته باشه. پرداخت شخصیتهای کتاب بشدت پخته و سنجیده بود اما تصویرسازی نویسنده از محیط اونقدری کامل نبود که منِ خواننده بتونم فضا رو کامل در ذهنم مجسم کنم.در مورد احساسات شخصی هر کرکتر میشد بغایت توضیح داد اما بجاش نویسنده خیلی انشایی و ادبی،شخصیت رو پرورانده و این مساله برای من چندان جذاب نبود.گاهی بشدت کسلم میکرد و داستات رو از جذابیت مینداخت.چون توضیحات خیلی شبیه هم میشدن و بیشتر توصیف ادبی بود تا شرح و توضیح... یک نکته ی جالب...باز هم حرف از گرایشات جنسیِ در اقلیت(گرایش به جنس موافق)...اون هم توسط شخصی که مترقی و تحصیل کرده و به اصطلاح امروزیه.این هم یک عادی سازی دیگه و یک خدمت دیگه به این جامعه که امروزه میبینیم تو همه ی کتابها و فیلمها کاملا عامدانه و هدفمند گنجونده میشه تا فرهنگش ساخته و پرداخته بشه.این منو آشفته و ناراحت میکنه چون اگر نبود در داستان هیچ خدشه ای به اصل موضوع وارد نمیشد.... در نهایت این رمان رو به افرادی که از فهمیدن واقعیتهای تلخ و منزجر کننده از پدیده ی انسان، حالشون بد میشه....پیشنهاد نمیکنم...هرگز....چون واقعیت زندگی در همه جای دنیا...همینه.بی پرده....و تلخ

کتابو که شروع کردم با خودم گفتم این کتاب حسینی از بقیه کتاباش ضعیف تره...اما حالا که تمومش کردم،به جد میگم که مثل بادبادک باز،مثل هزار خورشید تابان عالیه...پر حس ،پر از درد ،پر از امید و در نهایت زندگی ،زندگی و زندگی خالد حسینی تو این سه تا کتاب دغدغه هاشو بیان کرده،جنگ،ویرانی،کودکان،زنان و... بشخصه از فصل مربوط به ادریس و تیمور خیلی خوشم اومد،واقعا احساساتشونو خیلی خوب و واقعی بیان کرده بود،اونجایی که ادریس کم کم فراموش میکنه یا عمدا فراموش میکنه چه قولی به روشی داده...عالی بود. بخش مربوط به پری یکم برام قابل درک نبود چطور همه کودکیشو فراموش کرده بود،اگرچه منم تا قبل 5سالگی مو اصلا یادم نیست. در مورد ترجمه باید بگم این حس وظیفه شناسی مترجمو دوست داشتم چون در خلال کتاب کلی اسم اشخاص ،مکان هست ،که ایشون تک به تک توضیح دادن در موردش...جای تشکر داره. اما بنظرم ترجمه میتونست خیلی بهتر ازین باشه،من ترجمه کتابو خیلی دوست نداشتم. ویراستاری رو هم که دیگه نگم،گاهی آدم گیج میشه،اگه یه علامتی یه اشاره یه چیزی بود ،خواننده مجبور نمیشد هر پارگراف را دوبار بخونه.

رمان خیلی خوبیه فقط واسه کسانی که یکم صبر و حوصله دارن چون خالد حسینی بر خلاف رمان قبل بادبادک باز یه خورده ای داستان رو کش داده در کل عالی

باید بگم نثر کتاب بسیار قوی بود اما نباید در انتها انتظار یک نتیجه را داشته باشید بلکه از متن و غافلگیری های نوسینده لذت ببرید برخلاف دو کتاب دیگر این کتاب شخصیت های متعدد دارد و زندگی هر کدام جداگانه روایت می شود که خالی از لطف نیست

رمانش واقعا عالیه

کوچ تا چند؟ مگر می‌شود از خویش گریخت؟ بال، تنها غمِ غربت به پرستوها داد! #فاضل_نظری به نظرم این کتاب ضعیف تر از دو کتاب قبلی بود🙄 در کل کتاب خوبی بود ، یه جاهایی هم آدم رو تحت تاثیر قرار میداد.. و اینکه چون زمانها عقب و جلو میشد، آدم رو سردرگم میکرد.. و.. چه بسیارند آدمهایی مثل باباجان در کشورمان!

خالد حسینی فوق العاده است ، قلم نویسنده چنان گیرا و پر احساسه که نیازی نیست که حتماً داستان پرهیجانی داشته باشه ...مهم این که آدم با خوندن این کتاب به احساسات عمیق انسانی پی می بره ،فارغ از هر نژاد و دین و قومیتی تعریفی زیبایی داره از انسانیت و احساسات انسانی وقتی که در تنگناها قرار می گیره ...

خالد یک نویسنده عالیه🙂

بیش از حد در مورد یک موضوع توصیف و حاشیه پردازی شده بود شاخ و برگ زیاد از حوصله خارج بود

به نظرم خانم کیمیا مرادقلی ترجمه بهتری از کتابای خالد حسینی داره.همین باعث شده متن یکم گیج کننده باشه. در هر حال همینطور که طاقچه توضیح داده به جالبی رمان های قبلیش نیست ولی بازم عالیه

این رمان فوق العاده عالی بود اصلا قلم خالد حسینی محشره ،محشر .البته نسبت به رمان های دیگه پایان ضعیف تری داره

اصلا انتظار نداشته باشید مثل دو کتاب قبلی شگفت زده بشید. اگر اسم نویسنده رو نمیدونستم باور نمیکردم کتاب خالد حسینی باشه. انگار هیچ خط فکری و برنامه از پیش تعیین شده ای برای داستان نداشته و فقط نوشته. فقط همینجوری نوشته و برای پر کردن و ادامه دادن از هر دری حرف زده و جزئیات اضافه کرده. انقدر جزئیات بی ربط داره که کلافه میکنه آدمو. نه خود داستان کشش داست نه پایان جذابی. خیلی ناامید کننده بود 😞😧

اگه دوست دارید ذهنیتتون نسبت به کتاب بادبادک باز خراب نشه اصلا سمت این کتاب نرید... ملال آور وخسته کننده است ووسط داستان فقط دلتون میخواد هرچه زودتر کتاب تموم بشه وفقط بدونید سرنوشت این دوتاخواهروبرادرچی میشه... تنهانکته مثبتش که البته یه جاهایی هم توی طولانی شدن وخسته کننده بودن داستان تاثیر داشته اینه که درموردتک تک شخصیت هاتوضیح داده وآخر داستان هیچ جای سوال وابهامی درمورد اونا براتون باقی نمی مونه.

کتابای این نویسنده عالیه ولی من کتاب هزاران خورشید تابان رو بیشتر دوست داشتم

نسبت به دیگر آثار حسینی چند پله پایان تر است و از جایی به بعد عملا داستان رها می شود و فقط توصیف های بیهوده و مطول وقایع باقی می ماند. در پایان نیز نه آنقدر تراژیک است که اشک مخاطب را دربیاورد و نه چیز دیگر. خیلی عادی و بی هیچ واقعه ای تمام می شود.

قلم خالد حسینی رو دوست دارم ....

نویسنده سرگذشت هر کسی که اسم اورده شده رو شرح داده و از اصل داستان دور و پرت میشد ، برای منه افغان واقعا کسل کننده بود ، دوستش نداشتم و برام خیلی چیزا گنگ بود

کتاب شروع فوق العاده ای داشت اما پایانش چون خیلی واقع گرایانه نوشته شده بود خیلی دردآور بود. ترجمه رو بسیار بسیار دوست داشتم، فقط اینکه نقل قول ها هیچ جوره از بقیه متن متمایز نمیشد اذیت کننده بود واقعا. در مورد تعدد راوی و شخصیت ها، برای من کلا اذیت کننده است اما این سبکیه که مد شده و در جهان مورد پسند و علاقه است. در طول کتاب، مثل بقیه ی کتاب های خالد حسینی ذات افغانستان به عنوان سرزمین مادری و مام وطن ستوده شده، جنگ و از هم گسیختگی و مشکلات اقتصادی و سیاسی موجود که باعث عقب افتادگی این کشور شده تقبیح شده اما طبق معمول، اثری از تلاش های شخصیت های داستان برای ساختن و آباد کردن دوباره افغانستان نه دیده میشه و نه بهش اهمیتی داده میشه. انگار باید همیشه یک سری افراد خیر خارجی بیان و این کشور رو آباد کنن. همیشه نسل دومی که مهاجرت کرده، کاملا از فرهنگ افغانستان دور میشه و در فرهنگ کشور جدید حل میشه. و حتی معیار های فرهنگی افغانستان رو به سخره میگیره یا براش بی اهمیته. نکته دیگری که در این کتاب به چشمم اومد، نکوهش تک فرزندی و نشون دادن مشکلات فرزندان تنها از کودکی تا بزرگسالی که والدین شون پیر میشن بود، و همچنین تاثیر شگرف داشتن یک ارتباط فامیلی، داشتن خانواده یا ارتباط داشتن با خاله، دختر خاله عمه عمو و... و پشتیبانی روحی و حتی اقتصادی از هم در مشکلات بود. چیزی که الان توی جامعه ی غرب کم و بیش بهش پرداخته میشه. کتاب جذاب بود اما قلم خالد حسینی فوق العاده ریز بین و نکته سنجه که گاهی حوصله آدم رو سر میبره. خیلی از داستان ها یا خرده روایت ها نصفه و نیمه رها شده بودن یا جایگاهشان در داستان مشخص نبود. روی هم رفته کتاب قوی و شسته رفته ای بود. باز هم مثل همیشه اسلام در داستان جایگاه درستی نداشت و دست و پاگیر و سنتی قدیمی توصیف شده بود. بیشتر داستان های خالد حسینی حول خانواده های سست مذهب افغانستانی میگرده خصوصا طبقه مرفه و غرب زده این کشور که غالبا در داستان مهاجرت میکنند و زندگی سختی را در احتمالا آمریکا ادامه میدهند. اگه با دید نقادانه میخونیدش یا خیلی اهل مطالعه و رمان خوندنید، یا به داستان های خاورمیانه علاقه دارید پیشنهاد میشه. نظرم هم طولانی بود هم عیب و ایراد داشت ببخشید.

کتاب عالی با داستان فوق العاده جذاب....

از نویسنده محترم خالد حسینی که قلم بسیار قوی دارند باید قدر دانی شود ؛؛؛ اما تخیلی بودنش را اصلا دوست نداشتم

میتونم بگم از هر نظر بهتر از دو کتاب قبلی خالد حسینی هست با اینکه دو کتاب قبلی عالی بود ولی باید بگم این عالیترین هست بین سه تاشون

این کتاب خیلییییییی قشنگه واقعاً ارزش خوندن را دارد👌🏻👌🏻👌🏻

شیوه ی نگارش کتاب با دو کتاب قبلی خالد حسینی متفاوته. جا به جایی دائمی زاویه دید و راوی که البته تونسته جذابیت خوبی به کتاب بده. از طرف دیگه برخلاف دوکتاب قبلی خیلی به فضای جنگ افغانستان پرداخته نشده. بطور کلی مثل دو کتاب قبلی خالد حسینی خیلی خوب بود ولی نتونست منو به اندازه ی دو کتاب قبلی جذب کنه.

کتابای خالد حسینی قشنگه

این کتابم مثل دو کتاب قبلی خالد حسینی فوق العاده بود ، بخصوص ندای کوهستان که با دو نوشته قبلی سبکش فرق داره .

کتاب شروع خوبی داره اما در میانه به زیاده گویی میفته اواسط کتاب فقط میخوای تموم بشه تا پایان کار رو متوجه بشی برخلاف دو کتاب دیگر خالد حسینی "بادبادک باز" و " هزار خورشید تابان" که تا مدتها تاثیرش همراه خواننده است و فضای خوبی از شرایط افغانستان میده این کتاب تاثیرگذاری زیادی نداره

ندای کوهستان به نظر من نسبت به رمان بادبادک باز کمی ضعیف است و به صورت یک مجموعه داستان است که روایت های مختلفی رو بیان میکند اما اصل داستان در مورد یک خواهرو برادر افغانستانی است که از هم جدا می شوند و در خلال این داستان سعی دارد نشان دهد که مردم افغانستان چقدر سختی میکشند اما پایان جالبی ندارد و زیادی به جزئیات پرداخته درکل میشه گفت ضعیف تر از بقیه رمان های خالد حسینی است اما خواندش خالی از لطف هم نیست.....

💛🍃کتاب "ندای کوهستان"؛ راوی های متعددی در دل زندگی های مختلف روایت میکنه. اصلی ترین شخصیت هاش خواهر و برداری به نام عبدالله و پری هستش که در کودکی به خاطر فقر از هم جدا میشن. این کتابو بر خلاف کتابهای دیگه ای خالد حسینی دوست نداشتم ،روایت ها رو ناتموم میذاشت و میرفت سر قصه ی بعدی مثلا تو قصه ی غلام و عادل نفهمیدم سر پدر غلام چی اومد یا عادل با باباش چیکار کرد. یا همین پری نتونست برادرزاده اشو ینی بچه های اقبال رو پیدا کنه؟ یا چرا کمک به اقبال از طریق عبدالله قطع شده بود.؟ تعدد شخصیت ها و کش دادن قصه ها و توضیح بی جای اشیا و خونه و ماشین و ادمها حوصله ی منو سر برد و فقط میخوندم که هر چه سریعتر تموم بشه . ترجمه هم خیلی ضعیف بود .و کتاب هم کلی جای کار داشت ،ناپخته بود انگار. از پنج بهش دو میدم :)

نثری جذاب، پر از احساس،درد،غم و گاهی شادی در کل خالدحسینی به شدت با حساس می نویسه و آشنا برای ما ایرانیان کمی توضیحات اضافی خسته کننده میشد ولی در کل عالی بود. کتابی هست که به شدت پیشنهاد میکنم

بنظرم یه کتاب عالی بود

منو خیلی گیج کرده 😐الانم فقط دارم میخونم که تموم شه😥

با اینکه دو کتاب قبلی نویسنده یعنی بادبادک باز و هزار خورشید تابان را خیلی دوست داشتم اما این کتاب به نظرم اشکالات عمده ای دارد که خواننده را خسته میکند. تعویض متعدد راوی داستان و تعدد شخصیتهای اصلی هر فصل که مجموعا به سی -چهل شخصیت اصلی میرسد خواننده را دچار سردرگمی میکند و تا می آیی با شخصیت ها انس بگیری فصل دیگری شروع میشود و تعداد دیگری شخصیت.

من الان دارم میخونمش با ترجمه دیگه ای البته!! اما خیلی خوبه

من بادبادک باز و هزار خورشید تابان رو خیلی دوست داشتم، اما این کتاب به نظرم خیلی بد بود. شخصیت‌هاش بسیار زیاد بودن و خیلی هم خوب، شخصیتها پرداخته نشده بودن، به خاطر همین هم این تعداد زیاد شخصیت آزاردهنده بود. خیلی به جزئیات صحنه و چیزهای دیگه پرداخته بود و توصیفات زیادی داشت که اصلا خوشم نیومد. خیلی صفحات رو نخوندم و فقط چندصفحه آخر رو خوندم تا ببینم چی میشه... به نظرم همراه شدن با روند داستان سخت بود و به جز سه فصل اول دیگه جذاب نبود. ترجمه هم خوب نبود و آدم درست نمیفهمید چی شده

داستانی لطیف و غم انگیز، و بیش همه انجه بر عبداله گذشت، تلخ و غمناک بود. یکی از بهترین کتابهایی که این اواخر خواندم و بسیار دوستش داشتم.

نسبت به کتاب بادباک باز ضعفهای زیادی داشت ، گاهی باید چندین صفحه بخوانی تا متوجه خط داستان شوی، ولی نویسنده توانایی این را دارد که شما را مجبور به ادامه خواندن کند.

خوب بود

در کل داستان پرکششی نداره داستان اصلی فاقد پیچیدگیه و اونچیزی که داستان رو طولانی میکنه جزئیات بی ارتباط راویان متعدد کتابه

عالی مثل بقیه آثار

شاهکاری دیگر از خالد حسینی به همه دوستان توصیه میکنم من با این کتاب گریه کردم چون سراسر احساسات و حقایق زندکی رو باز گو میکنه

ندای کوهستان و بادبادک باز بهترین کتاب های عمرم بود با این کتاب ها گریه کردم

داستان قشنگی داره و قلم خالد حسینی هم زیباست با فرهنگ مردم افغانستان بیشتر آشنا میشوید و البته از خواندن یک داستان زیبا لذت می‌برید

ساختار کتاب با کارهای دیگر خالد حسینی فرق داره. نوع بیان داستان از زبان شخصیت های مختلف و در بازه های زمانی متفاوت و پرش های دائمی از زمان حال به گذشته یکم داستان رو پیچیده میکنه. کتاب با جدایی یک خواهر و برادر به دلیل فقر شروع میشه ولی تا آخر داستان شخصیت های زیادی وارد میشن و کمتر به موضوعی که داستان باهاش شروع شده پرداخته میشه. ممکنه به عنوان خواننده سردرگم شید و دلتون بخواد از سرنوشت این خواهر و برادر گمشده سردربیارید که باید تا آخر کتاب دووم بیارید که البته در طول داستان به راز های زیادی پی خواهید برد! ترجمه داستان واقعا خوب نیست! غلط های نگارشی و ساختار غلط جمله ها و عدم استفاده از علامت های نگارشی، روان خواندن رو براتون سخت میکنه. قطعا باید ترجمه های بهتر و کامل تری از این کتاب باشه. اگر مایلید برای اولین بار کاری از خالد حسینی بخونید، پیشنهاد میکنم با “بادبادک باز” یا “هزاران خورشید تابان” که به طور متمرکز یک یا حداکثر دو داستان رو بیان میکنه شروع کنید.

خیلی جذاب بود خواندن کتاب های نویسنده رو پیشنهاد میکنم

برخلاف دو اثر قبلی خالد حسینی که خوندم (هزار خورشید تابان و بادبادک باز) و بسیار لذت بردم ، این اثر نتونست منو جذب کنه مدت ها طول کشید مطالعه اش و نتونستم به انتها برسونم.