نظرات کاربران درباره کتاب بانوی قصه

این کتاب محشره.تو دورانی که همه کتابا پر شده از پسرای چشم رنگی،برنز،عضلانی و بادی بیلدینگی و اخلاقای ول شده و توصیفاتی که انگار یه داستان تو لاس وگاس داری میخونی نه ایران ، با کلی کل کل و غرور و خفت دادن دختر توسط شخصیت پسر داستان، این کتاب و شخصیتهای متینش تافته جدا بافته ان. حامی این داستان حامی ترین مرد دنیاست و همرازش،همرازترین زن❤

خانم الناز پاکپور داستان شما را خواندم . با این که تصور نمی کنم کامنت من را ببینید ، اما وظیفه خودم میدانم نظرم را بنویسم . می دانم که اکثر خواننده های داستان شما دختران جوان هستند . و باز این را می دانم که « بانوی قصه» آن ها را مشعوف و راضی و هیجان زده کرده و اکثر کامنت ها هم همین را نشان می دهد. اما حقیقتا از این حجم ظلمی که به مخاطب کردید ، غمگین شدم . حامی قصه شما مردی خودشیفته و کنترلگر است . از آن کیس هایی که احتیاج به جلسات طولانی روان درمانی دارند. همراز قصه هرگز نمی تواند یک سال بعد از عقد خوش و خرم برای شوهر عاشق و رمانتیکش چای بریزد. این داستان عاقبت خوشی ندارد. حامی رفتارهای وحشتناک ازار دهنده ای دارد که هیچ زن مستقل و صاحب فکر و امروزی نمی تواند تحمل کند. شرمنده. بیش از حد همراز را منفعل و خاک بر سر کردید در برابر این حجم غرور و خودشیفتگی و کنترل گری مردی که ادعای عشق دارد. ای کاش به پیام داستان و برداشتی که یک دختر ۱۵ ساله از خواندن داستان تان می کند ، هم کمی فکر کرده بودید . موفق باشید .

اینقدر این کتاب و خوندم که دیگه حفظش شدم میتونین راحت کتاب و بدین ب نوجووناتون بدین بخونن به جای رمانهای کلیشه ای همراه با کلی بدآموزی با حامی و همراز میشه زندگی کرد😊😍

حامیِ این داستان حامی ترین مرد دنیاست😍

یه کتاب با شخصیت پردازی فوق العاده و نگارش قوی.

بانوی قصه، یکی از رمان‌های خوبِ ایرانیه که واقعاً ارزش خوندن و وقت‌گذاشتن رو داره. یک اثر هدفمند و پرمحتوا با سوژه‌ی قوی و شخصیت‌هایی که حرف‌های زیادی برای گفتن دارن. و به‌نظرم به‌خاطر احساسات عمیق، و تقریباً واقعی نوشته‌شدن این داستانه که اون رو قویش کرده. تنها ایراد این کتاب، شروعشه که پرکشش نیست. البته بعد چند صفحه روندِ خودش رو پیدا می‌کنه و تا آخر تعلیق حفظ می‌شه. ایراد بعدی هم ویراستاریِ ضعیف کتابه.

شخصیت لطیف و احساساتی همراز در عین قوی بودنش و شکست ناپذیریش عالیه و همینطور حامی ک ب معنای واقعی حامیه واقعا داستان جذابیه خسته نباشید میگم ب نویسندش

کسانی که کتابهای خانم پاک پور رو خونده باشن میدونن چقدر قلمشون قوی و پخته هست. بانوی قصه اولین کتابی بود که چند سال قبل از ایشون خوندم و تا الان که چند تا کتاب دیگه هم ازشون خوندم باید بگم بانوی قصه از نظر من بهترین رمانشون با اختلاف زیاد از سایر رمان هاشون. سیر اتفاقها منطقی و شخصیت پردازی بسیار خوب بود. این کتاب رو صد در صد به دوستان توصیه میکنم.

عالی بود عاااااااالی

رمان بانوی قصه رمانی است که بشدت ناقص است رمانی که مردی را به عنوان همسر مورد نظر همراز جلوه می‌دهد که اصلا مناسب او نیست ، مردی که حق انتخاب پوشش را که شخصی ترین حق هر انسانی در هر سنی است زیر سوال می‌برد. مردی که حتی حق انتخاب ساز را از دختر ۸ ساله می‌گیرد چون باید آن دختر مطابق با آداب و رسوم آن خانواده شکل بگیرد، حتی در قسمتی از رمان وقتی همراز به این رفتار حامی واکنش نشان می دهد می‌گوید نه تنها نسبت به نیوشا بلکه نسبت به کوشا هم همینکارو میکنم. رفتار های مستبدانه این مرد حتی در مورد همراز که ادعا می‌کرد او را دوست دارد نیز صدق می‌کرد. حامی مردی بود که از ابتدا تا انتها بر طرز فکر غلط خود پایبند بود که هر از گاهی همین طرز فکر های غلط را به روی همراز نیز پیاده می‌کرد و این همراز بود که تنها خود را با شرایط وفق داد وگرنه حامی همان مردی ماند که مثل پدرش پایبند یه سری آداب گذشته و صد البته غلط بود ..... نکته دیگری که برایم قابل درک نبود بخشی از رمان بود که سیاوش به همراز می گوید عشق دوران نوجوانی اش نمی‌تواند تمام کمبود های اورا برطرف کند و تنها در جایگاه یک دوست پسر مناسب است نه یک همسر . در حالی که قرار نیست زنی از مردی توقع داشته باشد که تمام نداشته هایش و کمبود هایش را تامین کند .... همراز تنها از عشق دوران نوجوانی اش فاصله می گرفت تا ثابت کند بزرگ و مستقل شده در حالی که به نظرم همان مرد برایش مناسب ترین بود.... همراز بعد از اینکه کارگردان معروف میخواهد او را مورد آزار و اذیت قرار بدهد حتی جرات نکرد برای حامی توضیح بدهد که در معرض چنین خطری قرار گرفته ، وقتی پیش مردی که ادعا می‌کند عشق اوست نمی‌تواند موضوعی به این مهمی را پیش بکشد پس این پرده زیبای عشق که خانم الناز پاکپور قصد دارد در معرض نمایش بگذارد چیزی جز صحنه ای توخالی نیست ..... رمان بشدت ضعیف بود و مشکل بزرگم با این رمان حامی و بزرگ جلوه دادن مردی است که تنها چون مطابق خانواده حتی رشته تحصیلی و شغل خود را انتخاب کرده مقبول خانواده است و خودش نیز در انتخاب خصوصی ترین بخش های زندگی اش توسط خانواده اش کنار گذاشته شده با برادر زاده هایش نیز همین رفتار را می‌کند و کوچک نشان دادن حامد است که چون مطابق خانواده نبوده و به خودش و دیگران و حتی دخترش حق انتخاب داده توسط خانواده به بیرون تف می‌شود..... این رمان را برخی خوانندگان بهترین رمان این نویسنده مطرح کردند . اگر این رمان با این همه نقص (تازه اگر کلیشه های تمامی رمان های ایرانی را کنار بزاریم) عالی ترین اثر است پس بدترین اثر این نویسنده چگونه است؟؟

این داستان شاید میشد توی سیصد صفحه تموم بشه ، کش دار بودن دیالوگها و پرداختن بی دلیل به جزییات غیر ضروری برای شخص من از حوصله خارج بود، دلیل خریداری این کتاب برای من این مسئله بود گه عده زیادی عنوان کرده بودند که «چندین بار خوندنش»! به عنوان یه رمان خون بسیار علاقمند به داستانهای فارسی، با تصور و یادآوری رمانهای بینظیری که اونقدر جذاب باشن که مخاطب واقعا هر از گاهی لای اونها رو باز میکنه و چند سطری میخونه ازشون، این کتاب از نظر من حتی یکبار خوندنش هم کار سختی بود ، علاوه بر اطناب بی مورد، شخصیت های سایکویی مثل «حامی» رو قهرمان جلوه دادن تاثیر خوبی در جهت دادن به گرایشات نوجوانها نمیکنه. هنوز هم متاسفانه جامعه تصور میکنه مرد کنترلگر، غیرتی، بداخلاق و متعصب و خودرای از ویژگیهای مرد جذابه. متاسفانه توی یه جمله صریح اواخر کتاب حامی میگه « نقطه ضعف خونواده هایی مثل ما زنامونن و ما باید مراقبشون باشیم». همچنین در کمال تاسف جای دیگه ای از کتاب اشاره میشه که « رها» زن مناسبی نبود چون دیپلمشو هم نگرفت و قص‌علی هذه. در نهایت تنها دلیل اینجانب برای نوشتن نظر پیرامون این کتاب این هست که حداقل مخاطب و خواننده این داستان با علم به این مسائل در سیر داستان همراه بشه و دید باز و قضاوت گری داشته باشه.

من که خیلی خوشم اومد از دستم در رفته چن بار خوندمش😁

به شدت پیشنهاد می شه. شاید بخواییم از بالا به سوژه کلی نگاه کنیم خیلی ساده باشه اما به قدری شخصیت پردازی قوی داشت که من تا چند روز ذهنم درگیر بود. شخصیت حامی خیلی به سن و همچین شرایط خانوادش هماهنگی داشت و همینطور همراز که یه دختر مستقل و تلاشگر هستش. همه چیز به جا بود و حتی عاشقانه ها و مونولوگ های بین این دو نفر. صحنه پردازی هم خوب بود. کاملا واضح بود که پشت هر دیالوگ فکر شده و همین باعث می شد تا من بعضی دیالوگ ها رو چندین و چند بار بخونم. تنها ایرادی که من می تونم بگیرم پرش برخی از قسمت های رمانه. یعنی یه جاهایی دوشخصیت اصلی دارن حرف می زن اما حرفشون ناتمام می مونه و میرا صحنه بعدی که این موضوع واقعا کلافه کرده بود منو. با نظر من بانو قصه ارزش خواندن و وقت گذشتن رو داره. با آرزوی موفقیت برای این نویسنده.

کاش نسخه epub داشت

این کتاب قلمی بسیار زیبا و داستان بسیار جذابی داره

تا حالا بالغ بر ۴ بار خوندمش رمان داستان جدیدی داره که خیلی خوب بهش پرداخته شده

من پنج سال پیش این رمان رو خوندم و همچنان دوستش دارم❤

بسیار عالی شاید بیشتر از ۵۰ بار این کتاب رو خوندم و باز هم دوست دارم بخونم.. شخصیت همراز واقعا جذاب هست و میتونه الگوی بسیار مناسبی برای جوان ها باشه

این رمان محشرههههه..به هیچ عنوان از دستش ندید😍😍

"قصه"ی خوبی بود اما روی قصه تاکید دارم چون برام غیرملموس بود خیلی چیزها واقعیت های زندگی انگار چیز دیگه ای میگن

من دوسش داشتم حس خوبی داشت کتاب

به نظرم قیمتش برای یک کتاب الکترونیکی خیلی بالاست

وای این رمان بی نظیییییره من عاشقشم واقعا هرکس نخوندش از دستش داده تشکر میکنم از نویسنده عزیزش که حالمو خوب کرد با داستان و فضاسازی زیباش

خیلی خیلی دوسش داشتم اولین کتابی بود که از این نویسنده خوندم و با همین کتاب از طرفداران ایشون شدم

رمان زیبایی با خط داستانی منسجم و تا حدودی واقع گرایانه اس، سعی شده تا جایی که میشه از کلیشه ها دوری کنه و عاشقانه های توی رمان یه روند منطقی و کاملا حساب شده دارن، دختر داستان قوی و مستقله، انتظار اتفاقات خارق العاده نداشته باشید ولی بعد از خوندنش حس آرامشی فوق العاده ای دارین که اگه این ژانر باب طبعتون باشه بدون شک باز هم بهش رجوع میکنید...

من این رمان رو دو دفعه خوندم و انقد برام جذاب هست ک بازم میخونمش. قلم روان و داستان گیرای این رمان واقعا تو این همه رمان های الکترونیکی که تو سایتای رمان نویسان جوان میخونیم و چیزی جز مهمل بافی نیست بسیار عالیه.

کتاب های خانوم پاکپور عالین از به سبزی دستای تو تا نقش نگارشون و واقعا دوست دارم..شخصیتا خیلی منطقی و واقعی و بدون هیچ بحث و کلکل الکی و اضافه ای..همیشه رمانهای ایشون و خانوم حسنی کلی حس خوب به من میدن

عالی بود رمانش داستان پردازی خیلی خوبی داشت شخصیت ها دوست داشتنی بودن و هر کدوم در جای درستی از زندگی همراز ظاهر میشدن

داستان جذابی داشت ، ممنون از نویسنده

خوب بود و با این که تعداد صفحاتش زیاد به نظر میاد نفهمیدم کی به آخرش رسیدم فقط بعضی جا ها دوست داشتم از دست همراز سرم رو بکوبم تو دیوار از بس بعضی جاها بی منطق میشد

به نظر من این کتاب داستان بسیار زیبا ، عاشقانه و لطیف دارد و به واقعیت بسیار نزدیک. ممنون از نویسنده توانا

جذاب لعنتی😍😍😍😍😍

این کتاب خیلی عالیه حتما بخونید

بعد از مدتها یک رُمان عاشقانه خوندم💚💜

رمانی زیبا با متنی روان .شخصیت پردازی دقیق و عالی .

عالی بووووود .سطر به سطر لذت بردم . کتابهای زیادی خوندم میتونم بگم یکی از بهترین رمان هایی بود که تا حال خونده بودم .تشکر میکنم از خانم پاکپور

عاشق شخصیت حامی در این رمان هستم واقعا مرد بودن و حامی بودن رو نشان میدهد❤

دوسش داشتم

خیلی دوسش داشتم

نویسنده قلم خوبی داره، ولی من ترجیح میدم بجای وقت گذاشتن برای این رمان ها، کتاب های بهتری مطالعه کنم، بنظر من بیشتر باب طبع دخترای نوجوان هست البته به نظر بقیه دوستان احترام میذارم هر شخصی سلیقه متفاوتی داره

یک عاشقانه ارام....

رمانی که با ده بار خوندن هم ازش خسته نمیشید. دیالوگ‌های عالی. روند مناسب داستان. شخصیت‌پردازی‌های بی نظیر. اگه دنبال رمانی هستید که برای چندوقت کاملا مشغولتون کنه، بانوی قصه رو از دست ندید👌🍃

خیلی عالی بود پراز احساس به خصوص حامی

داستان جلو نمی رفت در ابتدا، تا صفحه ۲۰۰. بعد کمی جذاب شد اما بعدتر اعصاب خرد کن شد و جذابیتش رو از دست داد. شخصیت مرد اصلا حامب نبود به نظر من. کنترلگر بود. هر چی به انتهای کتاب نزدیک می شدیم داستان افت می کرد. مخصوصا چیزی که درباره دستیار کیوان روایت شد. آخه چرا؟؟! این نکته چه جایی در داستان داشت؟ اصلا توصیه نمی کنم. نه عاشقانه درست و حسابی و نه جذابیت داستانی ای!

برای اولین بار بود که کتابی از خانوم پاکپور خوندم و میتونم بگم شخصیت پردازی نسبتا خوب بود،ولی موضوع کتاب بینهایت حسته کننده بود،دختری که خیلی خیلی در سن ۲۳ سالگی پخته هست و نگرش جالب و عجیبی داره ،با تعلق خاطر بینهایتی نسبت به فرزندان خواهرش،مردی که بعد ۱۵ سال میاد و عنان زندگی پدر و در دست میگیره،روابط مسخره و مضحک بین این دو نفر،یه عشق آبکی،مکالمه خسته کننده و رسمی دختر در طول داستان... نمیدونم چجوری این داستان رفته برای جوایز لیلی؟؟؟!!! ولی من تا نزدیک ۳۰۰ صفحه را به سختی خوندم و خیلی خوشحالم که نسخه چاپی را نخریدم و کتابخونه ام‌از کتابی زرد پر نشد... متاسفانه انتشارات سخن انگار محتوای کتاب ها براش اهمیتی نداره.

کتابی با موضوع تکراری و بیش از اندازه کش داده شده میتونست خیلی زودتر جمع بشه. نقش اول کتاب تمام مدت از بیخوابی حالش بده چشاش داره میسوزه و به قول خودش اصلا نمی خوابه و نمیخوره که اصلا جذاب نیست. همش داره داد میزنه و هی میگه این جرات از کجا اوردم که تکرار زیادش خیلی خسته کنندس و کسی که دیگران میگن خیلی ارامش داره ولی سراسر داستان همزار پر از استرس و خستگی و انرژی منفی و نکات به نظر نچندان جالب...

بدی این داستان ها اینه که وقتی نوجوان‌ها اینها رو میخونن رویا پردازی میکنن و فکر میکنن مرد آینده زندگیشون هم اینجوریه ولی واقعیت فرسنگ‌ها با این داستانها و مردهای عاشق پیشه فاصله داره و انوقته که سرخورده میشن

من تعریف این کتاب رو شنیده بودم، ولی وقتی مطالعه‌ کردم اصلا منو جذب نکرد، داستان بی خودی کش پیدا کرده بود، به نظر من با 200 صفحه خیلی جذابتر میشد، و اینکه اوایل داستان خیلی روند کندی داشت، تعلیق خیلی کمی داشت، من اگر تعریفش رو نشنیده بودم و خلاصه اش رو نخونده بودم ادامه نمیدادم،. به نظرم اول داستان خیلی مهمه که خواننده جذب داستان بشه. ممنونم از نویسنده عزیز،. به امید کارهای بهترشون

به نظرم کتاب خیلی خوبی بود متن دلنشینی داشت من خوشم اومد

چندباری اولای کتاب رو خوندم و نتونستم ادامه بدم اما با شنیدن نقد های مثبت شروع کردم به خوندم و بی نظیر بود . به شدت قابل ملموس و پر از احساس خوب بود . رمانی لطیف و آروم با داستانی منسجم . بعد از خوندنش کلی حس خوب گرفتم . از خوندنش پشیمون نمی شید .