نظرات کاربران درباره کتاب سوفیا پتروونا
۴٫۷
(۱۵)
Saeed Azami
اگر روس ها اراده کنند، داستانی می نویسند که از فرط دردناکی صدای خرد شدن استخوان های تان را خواهید شنید.
𝓓𝓻. 𝓷𝓮𝓰𝓪𝓻
👌🏻👌🏻
AS4438
داستانی زیبا ولی تلخ ازوقایع شوروی درزمان صدارت استالین، بسیارعالی ولی تلخ، بخوانید تا متوجه ظلم کمونیستها درقبال مردم خودشان شوید،کوتاه ولی گویا، فوق العاده.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
📌ماشیننویسِ لنینگراد🖨
سوفیا پتروونا یک زن ساده است. یک شهروند سر به راه شوروی استالینی و یک ماشیننویس. لیدیا چوکوفسکایا داستان زندگی او در سالهای دهه سی و پیش از آغاز جنگ میهنی را در قالب این رمان کمحجم ریخته است. داستان وقایعی که برای یک آدم معمولی در زیر سایه دوران تصفیه و سرکوب استالینی پیش میآید. کتاب البته سالها بعد از مرگ استالین در شوروی به چاپ رسید. زمانی که از فشارها کاسته شده بود.داستان زندگی سوفیا پتروونا، ماشیننویسِ روسی، در سالهای ۱۹۴۰-۱۹۳۹، توسط لیدیا چوکوفسکایا، شاعر و نویسندهی روس و ساکن لنینگراد نوشته شده است. اما او، بهدلیلِ شرایط حاکم بر جامعه، پس از مرگ استالین است که تصمیم میگیرد این رمان کوتاه را منتشر کند.هدف نویسنده این بوده که وقایع کشور را در آن دوران بازگو کند و نشان دهد جامعه چگونه به دروغ آلوده شده است. چوکوفسکایا با شروع جنگ از لنینگراد میرود اما دفترچهاش بعدها بهشکل معجزهآسایی به دستش میرسد و فقط به یک دلیل تصمیم به انتشار آن میگیرد: «اینکه [ما] به نام آینده از علل و عواقب تراژدیِ بزرگی که رنج بسیاری برای مردم به بار آورده بود پرده برداریم.»
داستان از جایی شروع میشود که شخصیت اول رمان، سوفیا پتروونا، پس از مرگ همسرش تصمیم میگیرد دورهای برای یادگیریِ ماشیننویسی ببیند تا از پسِ مخارج زندگی بربیاید. اما چون کارش را دقیق و خوب انجام میدهد، به استخدام نشر بزرگی درمیآید و طولی نمیکشد که او را مسئول گروه ماشیننویسی میکنند و همهی کارمندان کمکم از او حساب میبرند و به او لقب «خانم معلم» میدهند.
همهی ماجراهای داستان به قبل از سال ۱۹۳۷ برمیگردد، یعنی سالهای قبل از جنگ جهانی دوم.فرقی نمیکند که باشی یا چه طرز فکری داشته باشی؛ حکومتهای توتالیتر انتظار دارند مطابق میلشان رفتار کنی و طوری تفکرات و ایدئولوژیهایت را به بازی میگیرند که یکآن به خودت میآیی و میبینی همهی زندگیات را در راه حمایت از آنها فدا کردهای. این همان بازی احزاب و تودههاست!در دورانی که سوفیا پتروونا در آن زندگی میکند، کلماتی که بر زبان جاری میشوند خیلی اهمیت دارند. کسی اگر بیهوا حرفی مغایر با تفکرات و ایدئولوژیهای حکومتِ حاکم بزند، جرمش سنگین است. این خفقان در اکثر حکومتهای دیکتاتوری به چشم میخورَد.
اما نتیجهی این سرکوبها چیست؟ اینقبیل سرکوبها بهمرور جای خودش را به شک و تردید میدهد؛ آدم به همسایهاش، به دوستش و درنهایت به حکومتش شک میکند، حس میکند همه فریبش میدهند و همه در پیِ منافع خودشان حتی یکدیگر را لو میدهند. در جامعهای که هیچکس به دیگری اعتماد ندارد، چگونه میتوان زندگی کرد؟ چطور میتوان شاهد زندانی شدن جوانانِ تحصیلکردهای بود و اعتراض نکرد؟وقوع این حوادث در یک جامعهی آرمانگرا سیر تدریجی دارد. در ابتدای امر کسی باور نمیکند کشورش درگیر چنین مسائلی شده، اما با به هم ریختن اوضاعواحوال جامعه، مردم پی میبرند که در منجلابی گیر افتادهاند که هرچقدر دستوپا میزنند، نمیتوانند از آن بیرون بیایند. داستان زندگی سوفیا پتروونا مانند دیگر زخمخوردههای حکومتهای دیکتاتوری، فرجام تلخی دارد اما زندگیِ رقتانگیز و مشقتبارِ امثال این افراد تا ابد در یادها میماند و به گوش نسلهای بعدی میرسد. گویی این چرخهی روزگار است که عدهای فدای حاکمان ظالم شوند تا عدهای دیگر در آرامش زندگی کنند. اما اگر بهرغم این فداکاری، نسلهای بعدی همچنان نتوانند آسایش را تجربه کنند چه؟ در جامعهای که شاهد دروغ و فریبکاری هستیم، آیا میتوان در انتظارِ فردایی بهتر ماند؟در چنین جوامعی که رعب و وحشت حکمفرماست، همانطور که خودِ نویسنده اشاره کرده، همهچیز ممکن است به بیراهه برود، حتی عواطف مادرانه! 💔
قهرمانِ دیوانهی داستانِ ما زنی وفادار به حکومت است که بیآنکه جرمی مرتکب شده باشد زندگیاش به ورطهی نابودی کشیده شده و بهگفتهی نویسنده «یکی از آن هزاران زنی است که او دیده».
ازآنجاییکه هم نثر کتاب ساده است و هم ترجمهی روانی دارد و ۱۸۴ صفحه بیشتر نیست، خواندنش به زمان زیادی نیاز ندارد. بنابراین سوفیا پتروونا را به کسانی توصیه میکنم که میخواهند چند ساعتی را در برنامهی آخر هفتهی خود به مطالعه اختصاص دهند و درعینحال پس از اتمام آن، دربارهاش فکر کنند.🌺🙏🏻
Shakiba
رمانی کوتاه و مادرانه با پایانی تکان دهنده که هرج و مرج برنامه ریزی شده اون دوره شوروی و تاثیری که روی باورها و سرنوشت هزاران مردم عادی امثال سوفیا داشته رو نشون میده.
Atena snf
سوفیا پتروونا بهتر از چیزی بود که فکرش رو میکردم. یه داستان صادقانه و عاطفی راجعبه مادری که روحوروانش به بازی گرفته شد. روابط شخصیتها و احساساتشون خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود. همراه سوفیا پتروونا تا آخرین لحظات داستان امیدوار موندم؛ بلکه بالاخره روشنایی بر ظلمت چیره بشه.
امین آقا
یه جور داستان خاص هست ، متوجه میشی که نویسنده ایی که در آن زمان این داستان را نوشته با تمام وجودش میخواسته آن خفقان آن ظلم آن ستم را به نوشته ها منتقل کند و به نظر من هم موفق بوده یه طعم خواستی داره کتاب بعضی مواقع حس میکردم تو لنینگراد هستم
mojtaba
ساده، روان و تاثیرگذار.
حجم
۱۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان