نظرات کاربران درباره کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
۳٫۶
(۵۵۰)
sᴍMahdi Ziaei
• ژانر: ادبی
• چه تجربهی عجیبی بود!
• تو این کتاب دنبال پِلات نگردین؛ نیست!
• از اون کتابایی که یا خیلی خوشت میاد یا خیلی بدت میاد.
• به عنوان اولین اثر یک نویسنده خیلی درخشانه.
• اولین چیزی که جذبم کرد عنوان عجیب کتابه و بعد معلوم شد خود کتاب از اسمش هم عجیب تره. داستان تو فضایی نیمه سورئالی روایت میشه. روند داستان بسیار کنده و در تمام طول کتاب با احساس و افکار و توهمات شخصیت اصلی همراهیم. داستان یه جاهایی خیلی گنگ میشه و هنوز هم سوالهایی بدون پاسخ دارم ولی بنظرم این همون حسی هست که کتاب باید به مخاطب القا کنه؛ گنگی، بیزمانی، احساس حضور در برزخی ابدی. • کتاب پره از مفاهیم و جملات عمیق. متن هم خیلی ماهرانه نوشته شده و تکنیک نویسنده خیلی قوی و جذابه. کتاب پر ه از کافکا و بورخس و بوعلی سینا و گیاه. • پایان کتاب به جای خاصی ختم نمیشه. تمرکز کتاب عمدتا روی احوالات شخصیت اصلیه. • با تمام گنگی و سوالهای بیجواب، قدرت اثر چه از لحاظ مفاهیم چه تکنیک روایت راضی نگهم داشت.
Morteza.Mkh
عزیز دل ،سورئال به معنای غیر واقعی نیست ، بلکه مفهوم فرا یا بالاتر از واقعیت دارد . آندره برتون که پایه گذار مکتب سورئالیسم بود در موردش میگه :
«سورئالیسم، خود کاری مغز است که می خواهد یا بهوسیله زبان یا قلم یا هر چیز دیگر با جریان واقعی عمل تفکر را بیان کند. سورئالیسم تقدیر و تثبیت تفکر است، بدون تحکم عقل و خارج از هرگونه تقید به قوانین زیباشناسی و اصول اخلاقی »
توتیا
به نظرم نظرات شما دربارهی کتابها بسیار مفید و سودمنده
خوشحال میشم اگر کتاب گره رو هم بخونین و نظرتون رو بفرمایین🙏
Sumy Sohrab
قطعا مادر دخترش رو محدود کرده بود که تا 16 سالگی فقط دوبار از خونه بیرون رفته بود. مادر افسرده بود از ترد شدن توسط خانواده ش و از خیانت همسرش... البته من مستقیما متوجه خیانت همسر نشدم چون مادر دست دخترش رو گرفت و از زندگی پدر بیرون اومد تا چشمهاشو عمل نکنه. مادر نیتونست دخترش رو به مدرسه نابینایان ببره و چندتا دوست داشته باشه. میتونست بعد از فوت پاپا کاشان بمونه و زندگی جدیدی رو شروع کنه. چرا رادیو رو از دخترش گرفت؟ چرا بهش یاد نداد تا باهاش کار کنه؟ مادر افسردگی داشت... البته هنوز به انتهای داستان نرسیدم. ولی قبول دارم کمی غم آلوده و اشک به چشم میاره. اما رمانی از زبان یک نابینا با این همه توصیفات ریز خیلی زیباست... موضوعش هرچی میخواد باشه. 💕
صبا بانو:)
…………خطر اسپویل………..
کتاب دربارهی دختری است که اسمش را به گمانم تا آخر داستان نمیفهمیم. دختری نابینا که به همراه مادرش روزها را به خشک کردن گیاهان دارویی و ساخت پماد و ترکیبات این چنینی از گیاهان سر میکند. وقتی راوی و شخصیت اصلی داستان نابینا باشد، انتظار توصیفهای دقیق و با جزئیات را داریم؛ که به نظر من عطیه عطارزاده به خوبی از پسش برآمده. راوی در ۵ سالگی با دست زدن به گیاهی به نام عاقرقرحای بیناییش را از دست داده. همان سالها پدرش با زنی دیگر فرار میکند و به آلمان میرود. دختر نابینا هم به همراه مادرش به تهران میرود و در خانهای حیاطدار حوالی دروازهدولت سالیان درازی را سر میکند. سالیانی که بدون خارج شدن از خانه و ارتباط با کسی دیگر سر میشود. فقط کتابها هستند و گیاهان. گویی جهان فقط همانی است که مادر برایش ساخته و تنها راه فهمیدن جهان هم خواندن کتابهاست. تا اینکه راوی با فرد چهارمی هم در زندگیاش آشنا میشود. چرا چهارم؟ راوی خاطرهای گنگ از پدرش هم دارد و حتی منتظر آمدن اوست. مادرش هم شخصیت اصلی زندگیش است. فردی به نام سید هم هر ماه به آنها سر میزند و گیاهان جدید میآورد و داروها را هم با خود میبرد. در این کتاب ارجاعات بسیاری به نوشتههای بوعلی سینا وجود دارد. در قسمتهایی از داستان راوی در خیالش با بوعلی سینا همصحبت میشود. در این داستان گاهی مرز میان خیال و واقعیت را گم میکنیم. گاهی از شدت توصیف جزئیات کلافه میشویم و حتی مشمئز. اما همینها هستند که کتاب را به اثری خاص و در خور خواندن بدل کردهاند.
دختر آریایی
مرسی بابت توضیح اتفاقا از نمونه هم بهتره بود حتما میخونمش😍🙏
N.karimi
ما از کجا بدونیم که قراره اسپویل شه؟!
نازنین
واقعا ممنون بابت توضیحاتت عزیزم... خیلی خوبه که آدم میفهمه چ انتظاری باید از کتاب داشته باشه و ببینه که از این ژانر خوشش میاد یا نه، خیلی خوب توضیح دادی مرسی🤍🤍🤍
و یه چیزی ؛ من واقعا کساییی که میگن اسپویل شد رو درک نمیکنم خب شما میتونید از این نظر بگذرید و پایین صفحه رو که ادامه همین نظره رو فشار ندید با تشکر:)
lily
من جز کتابهای مالیخولیایی دستهبندیش میکنم. از همون اولین خط کتاب غافلگیری خواننده شروع میشه تا آخرین جمله. دنیای کتاب تاریک و وهم آلود و بین خیال و واقعیت سیر میکنه. شخصیتها تقریبا افسرده و سرد هستند. باید بگم شخصیت اول داستان را در آخر قصه شبیه یک جادوگر کریه با صورتی نیمه سوخته و زشت و در عین حال با بدنی به سفیده مرده تجسم میکردم. و این قدرت نویسندگی خانم عطارزاده رو نشون میده طوری که انگار به قدرت تخیل خواننده ایمان داشته باشه که با کور بودن شخصیت اصلی (زیرکانه بود ) و به جای تصویرسازی کلامی از تخیل خواننده کمک میگیره. کتاب رو به هرکسی توصیه نمیکنم باید از تیپ داستانهای مالیخولیایی خوشتون بیاد و حوصله خوندن اینجور کتابها (نمونه بارز سمفونی مردگان ) رو داشته باشید وگرنه قبل از ۵ صفحه اول کتاب رو میندازید دور.
زینب.79
دقیقاااا من جز اون دسته ای بودم که واقعا خوشم نیومد ۲۰ ص اولشو خوندم و ۱۰ ص اخرشو....
واقعا برای من نه تنها جذاب نبود بلکه عجیب و گنگ و سخت بود.....
aseman
داستان سراسر توصیف جزئیات هست که این برای من خیلی خوشایند بود.
ولی باید ببینید از خوندن این کتاب دنبال چی هستید یک داستان پردازی و روایت؟ چیزی که جذبتون کنه به طوری که تا تموم شدن کتاب نتونید کنارش بزارید؟ خب در این صورت باید بگم این کتابی نیست که به درد شما بخوره
ولی اگر دنبال مجموعه پاراگراف های شامل جملات قصار و با معنی و مفاهیم نسبتا عمیق هستید این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم.
خداخواه
کجاش عمیق بود آخه؟ عمیق! گه زدید به کلمه عمیق.
کاربر ۳۴۰۲۰۴۳
آفرین عالی بود بهترین توضیح
maryam_z
در یک کلمه، فوق العاده.
مگه من چند تا کتاب می شناسم که نویسنده تونسته باشه خواننده رو ناظر به اعمال شخصیت های قصه ش بکنه ؟؟ کتاب از صفحات اول برای شما ترسناک شروع میشه، نه به خاطر موضوع روایت و کیفیات اون، بلکه به این دلیل که شما از دنیای خودتون به صورت کامل خارج میشید و کنار نقش اول داستان قرار می گیرید. بنابراین شاهد تک تک جزئیات فضایی که راوی در اون قرار گرفته و ناظر ثانیه به ثانیه رفتاری که انجام میده هستید.
هیجان انگیز نیست ؟؟
قلم خانم عطارزاده اگه سیاه هم باشه از همون خط اول من رو مطمئن کرد که به سمت هجویات پیش نمیره. با این وجود، کتاب عامه پسندی نیست که بشه به بقیه پیشنهادش داد.
-Dny.͜.
-بوعلی میگوید فکر نکردن به هیچ قدرتی است که هر کس ندارد...
k.t
چه خوب میگوید شیخ :(
"Shfar"
👌🏻👌🏻👌🏻
طاهره
ی روزنامه میذاری شقایق
نسیم رحیمی
این کتاب یکی از عجیب ترین کتابهای ایرانی بود که خوندم و با این حال به دلم نشست.جزئیات زیاد و حالت های روحی متفاوتی در کتاب ذکر شده بود که قابل تامل بود. موضوعی خاص داشت که کمتر بهش پرداخته شده بود و خود من هیچ وقت از دید یک فرد نابینا به اطرافم و به خصوص اطرافیانم نگاه نکرده بودم.چقدر خوبه که هنوز هم میشه کتابی از نویسندگان ایرانی پیدا کنیم و بخونیم و لذت ببریم.
کتاب هم عشق فراوانی رو در خود جا داده بود هم نفرت فراوانی که مرز بین این دو قابل تشخیص نبود.
نویسنده سبک نگارش مخصوص به خودش رو داره که بسیار زیباست و اطلاعاتی که در زمینه گیاهان دارویی میده هم خوب و جالب توجه هست.
پایان کتاب هم خیلی خاص بود و البته غم انگیز. نیمه اول داستان کمی زیباتر بود شاید هم چون در حال کشف اصل موضوع و ارتباط دادن وقایع با هم بودم اینطور به نظر می رسید.
این کتاب باعث شد به این موضوع فکر کنم که واقعا با از بین رفتن یک عضو و یا یک حس امکان داره چه حواس دیگه ای در آدم تحریک بشه!! و یا اینکه کنترل عشق و نفرت با چه معیاری امکان پذیره!!؟
مهسا
با اینکه خیلی زیاد ازین کتاب خوشم اومد و دوست دارم دوباره بخونمش ولی شاید ب کمتر کسی پیشنهادش کنم ... سبک بسیار خاصی داره ... اصلا دنبال ماجرای خاصی تو کتاب نگردین ... این کتاب از زبان دختری نابینا روایت میشه که در ۵ سالگی طی حادثه ای بیناییش رو از دست داده ... روانپریشی خاصی تو شخصیت اصلی داستان وجود داره ... تمام کتاب فقط ابراز احساسات شخصیت اصلی داستانه و بس ... در کل قلم کم نظیری داره
Mahsa Fatahi Pour
دقیقا دنبال همین روانپریشی تو داستان میگشتم
Shfar1385
کتاب جذاب بود؟
shima
کتاب عجیبی بود !! والا آخراش دیگه می ترسیدم ادامه بدم 😕😕
ZinBook
این یعنی اینکه تاثیر زیادی داشته و نویسنده کارش رو درست انجام داده.
🍃بانو🌼
کتاب خوبی بود ولی آخراش مو به تنم سیخ کرد...توصیفات هم جالب و ملموس بود
به دنبال آلاسکا
کاش کتاب رو تو فصل زمستون میخوندم اینجوری بیشتر کیف میداد:)
اوایل داستان خیلی خوب شروع شد اما پایان داستان سراسر حس منفی و پوچی بود…
ودر کل کتابی نیست که بخوام به کسی پیشنهادش کنم چون همه پسند نیست!
Par.ya
این سبک نوشتار به شدت سلیقه ای هست. اولین کتاب تو سبک سورئالی بود که خوندم و به نظرم عالی بود. انقدر تو روح و جونم نفوذ کرده که با تموم شدنش انگار از یه دنیای دیگه پرت شدم تو واقعیت. من که خیلی خوشم اومد. پرده 13 و 19 عااالی بود به نظرم. متن هم روان و شیوا هست و خوانش راحت و سریعی داره. در عرض یک روز میشه تمومش کرد.
parisa.sbr
اصلا دوستش نداشتم. کلا با نوشته های مالیخولیایی مشکل دارم
nadia
حقیقتا فراتر از انتظارم بود. پایانی شکه کننده، دیالوگهای بینهایت عمیق و قابل تعمل، تصویرسازی ذهنی بسیار قوی، واقعا ارزش خوندن داشت
سارا
*تامل🌱
سارا
*تامل
کاربر ۱۰۰۹۷۹۲
شوکه کننده درسته
Baharak
دختری نابینا که از پنج سالگی با گیاهی به اسم عاقرقرحای بیناییش رو از دست میده و بعد از ترک پدرش از پیشِ اونها، به همراه مادرش به تهران میره و سال ها اونجا بدون ارتباط با کسی زندگی میکنن و کتاب میخونن و گیاهان دارویی و پماد و این چیزا میسازن ... کتاب خیلی جزئیات رو به زیبایی بیان کرده و فضای سوررئالی داره و همین باعث شد من به خوندش ادامه بدم و دلم نخواد کتابو زمین بذارم :) راضی بودم از نویسنده :)
Amirreza Nouri
🌷
novelist
داستان توضیحات و ادراک خوبی داره از جهان خودش اما به شدت در داستان پردازی و درگیرشدن با کنش خودداری میکنه و ضعیفه تو پروروندن قصه. توضیحات درباره گیاهان و درک خواننده، از زندگی یه دختر کور که چطور با دنیاش داره ارتباط میگیره جالبه به خودی خود و نویسنده هم تا اینجا موفقه در ماجرا اما از نیمه اول داستان به بعد از اونجایی ک از کاشان برمیگردن به شدت لازمه که چیزای گیراتری رخ بده تو داستان که این اتفاق نمیفته و مخاطب نصف اخر کتابو حیران و سرگردان می مونه که چی چرا و چه وقت و چطور پیش اومد. من فکر میکنم اگر به گذشته شخصیت ها نقبی زده میشد خوب بود اگر جهت داستان تغیر پیدا میکرد و دختر مثلا عاشق پسرخالش میشد خوب بود، اگر از این مادر اسطوره ای که نویسنده ساخته یکم بیشتر میفهمیدیم و ابعاد مختلفی از شخصیت این مادر دختر رو باهاش مواجه میشدیم خوب بود. اگر پدر بلاخره سرو کلش میدا میشد، اگر بینایی دختر برمیگشت...و هزاران اتفاقی که میتونست در نیمه دوم داستان رخ بده و داستان رو از اضمحلال دربیاره که نشد...
صبا کثیری
جملات کتاب را میشود بارها خواند و هر بار از تک تک کلمات و روش چینششان کنار هم لذت برد. این کتاب را در جایی تاریک و ساکت به دور از همهمهی جهان بخوانید تا حس واقعی عبارات را درک کنید.
zara
سلام
من خیلی رمان مطالعه نمیکنم؛اما این کتاب از زبان ی دختریه که تو بچگی بیناییشو از دست داده و پر از حس خوب و توصیف های زیبا بود.همچنین شخصیت عجیب نقش اصلی که به نظرم جالب بود.
یه کتاب متفاوته و انگار نقش اصلی تو یه دنیای دیگس:))
هستیا
کتاب یه روند اروم رو پیش میبره که کم کم خواننده بهش عادت کنه و بعد بوم! یهو یه اتفاق همه چیزو تغییر میده و اتفاقاتی میوفته که خواننده رو متعجب میکنه. آخرشم خیلی جالب و عجیب تموم میشه. پیشنهاد میکنم بخونین!
سوفی پاتر
کتاب رو میشه به دو قسمت تقسیم کرد. قبل از مریض شدن مادر و بعدش. تا قبل از مریضی کتاب واقعا خوبه و قابل توصیه، اما بعدش که وارد فاز جنایی میشه رو من دوست نداشتم.
Soheyla
راهنمای مردن با گیاهان دارویی رو شب گرفتم دستم تا صبح تمومش کردم کشش داستان خوب بود.
توصیف فضای داستان عالی بود. انگار واقعا همه جا تاریک بود. فقط حس لامسه و شنوایی و مخصوصا بویایی بود.
فضای داستان کم کم سورئال میشه ولی برای من به شخصه خیلی جذاب بود این تغییر روند.
روند داستان یکنواخته و ممکنه یکمی حوصله سربر باشه ولی من توصیه می کنم حتما تا اخر داستان رو بخونید
یه سری نکات جالب درباره گیاهان دارویی داشت که من دوست داشتم. اخرش یکمی خون تو رگهام منجمد شد ( مخصوصا که نصف شب داشتم میخوندم)
.........
اینکه فرقی بین خواب و بیداری حس نمی کرده برای حس کردن بیداری خودش نیشگون می گرفته و به خودش می گفته تو وجود داری...
به نظرم واقعا خاص بود. فکر کنم تا حالا داستان این شکلی با این زاویه و راوی منحصر به فرد نه خونده بودم نه حتی بهش توجه کرده بودم.
خیلی جالب و عالی بود. یه روز دوباره میخونمش منتها سر صبر و حوصله.
مشتاقم کتاب جدید عطار زاده رو هم بخونم.
#راهنمای_مردن_با_گیاهان_دارویی
ATENA
خیلی کتاب عجیبی هست و سبک عامه پسندی نداره
من اصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم و به اخرش که رسید حالم بد شد افتضاح بود
maryam moradi
من کلا قلم نویسنده رو دوست نداشتم
LeNa
من هم آخرش رو دوست نداشتم
zohreh
۲۳.
میشه گفت موضوع کتاب عامه پسند نیست؛ اما توصیفات و جزییات فراوان که نویسنده از زبان یه دختر نابینا روایت میکنه میتونه خیلیها رو جذب کنه.
ممکنه وسطاش چشماتونو ببندید و سعی کنین دنیای اطرافتونو با چشمهای بسته بشناسید.
کتاب گریزهایی به خودشناسی هم میزنه، اینکه واقعا چی میخوای و برای بدست آوردنش حاضری چکاری انجام بدی.
فرایندی از تلاشها و چالشهای دختر داستان برای کشف خواسته و خود واقعیش که شما رو ترغیب به کند و کاو درونی میکنه.
fereshteh
ابتدای داستان خوب شروع میشه. ایده اولیه بسیار خوب و عالیه تا وسط های کتاب هم داستان خوب پیش میره
اما پایان کتاب، اصلا خوب تمام نمیشه. هدف نامشخص از بیان داستان. از اتفاقات. اما آموزنده بود. جملات و لحظه های نابی داشت. هر کتاب و هر داستانی چیزی برای یاد دادن دارن این کتاب هم همین طوره
نیتا
دقیقا همین نظر رو داشتم.
Sina Iravanian
تصور میکنم تأثیری که بوفِ کور ۸۰ سال پیش بر مخاطبِ فارسی زبان گذاشت، شبیه به تأثیری باشد که «راهنمای مردن با گیاهانِ دارویی» بر مخاطب امروزی میگذارد. لذت و شگفتی از خواندنِ اثری متفاوت. اثری که فضای مالیخولیاییاش ذهن را مشوش میکند و خواننده از این تشویش لذت میبرد. داستانی بسیار خلاقانه، نثری خوب و فضایی تاریک از راوییای که از تنهایی رنج میبرد و ما نامش را هم نمیدانیم.
-
«در این جهان چیزهایی هست که هیچ وقت نمیشود کامل گفتشان، چیزهایی که وقتی به کلمه در میآیند از ابعادشان کاسته میشود. مثلاً اگر کسی بگوید ترس یا تنهایی یا اگر بگوید من از تنهایی میترسم، هیچجوره نمیشود ابعادِ این ترس را فهمید. نمیشود گفت منظور ترسی است که تا عظلهی ران بالا میآید یا ترسی که اتاق را پُر میکند یا ترسی که به اندازهی جهان است. ابعادِ دقیقِ تنهایی را هم نمیشود معین کرد. به همین خاطر تردید دارم باقیِ ماجرا را بگویم. مثلاً نمیدانم وقتی جملهی «من بیست و دو سالهام وسالهاست ساکنِ برزخ» را مینویسم، تو دقیقاً چه درکی از گذرِ زمان، فاصلهی میانِ شانزده تا بیست و دوسالگی، و سکونت در برزخ داری. آیا میتوانی بلند شدنِ موها، افتادنِ تکتکِ برگها، کش آمدنِ پوست، بلند شدنِ ناخنها، هرز شدنِ لولاهایِ در، بویِ تلخِ تریاک و صدایِ تکتکِ نفسها را درک کنی یا همهچیز برایت اندازهی طولِ همین جمله است.»
-
به وضوح نویسنده زحمتِ فراوانی برای این کتاب کشیده و تحقیقاتِ فراوانی انجام داده. داستان اشاراتی به اشخاصِ تاریخی و نویسندهها و کتابهایِ دیگر دارد به طوری که بعد از خواندن آن ترغیب شدم بیشتر در مورد ابن سینا و بورخس بدانم؛ و چه افسوس که اینقدر کم در موردِ ابن سینا میدانم. مطمئنم تصویرهایی که کتاب در ذهنم ایجاد کرده تا مدّتها در ذهنم باقی خواهند ماند. بیصبرانه منتظرِ کارهایِ بعدیِ خانمِ عطارزاده هستم.
ZinBook
بسیار عالی توصیف کردید
fatemeh gourabi
بین تمام کامنت ها و نظرها دنبال این بودم ببینم کسی به بوف کور اشاره می کند یا خیر ، عالی نوشتید ، سپاس🌻
motahareh
حوصله سر بر! هیچ اتفاق خاصی بین چپتر ها نمی افته جوری که اگه از فصل یک به فصل ۱۵ بپری بعد به فصل اخر کتابو تموم کردی! پر از نوشته در مورد افکار کارکتر.کلا کتابی نبود که به سلیقه من بخوره 🤷🏻♀️
✿Farzaneh✿
دقیقا. نمونه رو بخونم بهترین کاره 😁😄
motahareh
بله حواسم نبود اصلا 😅😅😅😑😑😶😶😶
هاجیك (آلوین)🤓
ممنونم از پاسخگوییتون😃
ایشون، خانومِ فرزانه هستن البته😅..
میم - حسام
کتاب شروع خوبی نداره
فضای گنگ ان غالب .حتی پازل هم نیست که در اداماه داستان بتوانی بهم ربط دهی.در میانه های کتاب متن روان تر و داستان ها قابل درک تر میشود.اما باز هم چیزی وجود ندارد.انتهای کتاب به هیچی وجود ندارد هم میرسیم.
طبیعی ست...نویسنده دستش خالی ست از بیان ...حتی به پوچی هم بد رسید... هیچ چیز نداشت...هیچ چیزی...فقط زمان را از شما میگیرد...و بی سرو ته ترین اتفاقات را که بر هیچ مبنایی استوار نیست را به خوردتان می نوشاند...نه داستان...نه قلم...نه مفهوم...هیچ
Mash
بینظیر و سرشار از جملات ماندگار. از دست ندید.
Fatemeh Karimian
با احترام به نظر دوستانی که این کتاب رو دوست داشتند..
این کتاب به حدی برای من کسل کننده شده بود که مجبور شدم اون رو نیمه کاره رها کنم..
حس کردم دارم زندگی یکنواخت یک دختر رو مطالعه می کنم به علاوه خواص چند تا از گیاهان دارویی..
بدون هیچ اتفاق عجیب یا ماجرای خاصی..
LeNa
من رهاش نکردم ولی خوشم هم نیومد
mahsa
اشتباهتون همینجاست که نصفه رهاش کردین🤭
fafar
کاملا موافقم
Mohadese
به قول خود خانم عطار زاده "این کتاب بیشک درباره گیاهان دارویی است، اما نه از آن نوع مرسومش"
کتاب قفسه قرمز که به شدت حس جالبی گرفتم ازش!!
داستانی که دنیای سورئال شخصیت هاش برپایه های قوی ای سوار شده بود!
جدای از این ها حس بسیار بسیار خوبی و زیبا و تازه ای داشتم از خوندن یک کتاب ناب که نویسنده اش ایرانی بود!
محمد مهدی
هر چه از خوندن کتاب میگذره خشونت کتاب به طرز تهوع آوری زیاد میشه و اصلا حس خوشآیندی نداره
محیا
چقدر نظرات متفاوته!!! یا خیلی خوششون اومده یا خیلی بدشون اومده 🙄 من میخواستم بخونم الان دو دل شدم
زینب
نمونه شو دانلود کنید بخونید
پریچهر
کاش کاش کاش صوتی هم داشت از اون کتابهایی که باید با چشم بسته بخونیش
mojgan1395
کتاب صوتی اش تازه اومده و من بعد از خواندن سه بخش از کتاب ، دیدم کشش خواندنش را ندارم و بجایش صوتی اش را گوش دادم. صدای نگار جواهریان بنظرم بهترین گزینه برای خوانش این کتاب بود.
sahar
خدایا چه قدر بد بود این کتاب.
Shadi
عالیه من نسخه کاغذیشو دارم. برام جذاب بود موضوع جدید بود و خیلی خاص نوشته شده.
Paria
مناسب سلیقه ی من نبود
الان که نظراتو خوندم،یکی از دوستان نوشته بود کتاب مالخولیایی! الان درک میکنم که چه خوب گفته،درواقع تعریفش در یک کلمست!
کاربر ۲۶۲۵۱۳۸
حس من سراسر انزجار بود. اصلا دوستش نداشتم
LeNa
منم همینطور.
nou
بین تمام کتابهای ایرانی که خوندم عجیب لذت بردم از خوندن این کتاب، آفرین به قلم جذاب نویسنده 👌🏻
Mado7
اول کتاب خیلی خوب شروع شد اواسط که سورئال شروع شد باز هم خوب بود ولی اواخر دیگه بیش از اندازه سورئال شده بود و تا حدی نامفهوم....
سحر
به طور خلاصه بگم مزخرف بود!
سوسن تبیانیان
برای درک کردن موضوع و اتفاقات این کتاب ، باید در شخصیت اصلی داستان غرق شد . شخصیتی که حتی نامش را هم نمی دانم .
vafa
کتابی کاملاً ساختارگرا و جریانگریز بود که من هم در دستهی مالیخولیایی میذارمش:))
بیست و سه پرده داره که هرکدوم به موضوعی تامل برانگیز اختصاص داده شدن. و رگههای گیاهان دارویی در همه جای کتاب دیده میشه.
با توجه به علایق خودتون برید سراغش. (کاملا ایرانی و سورئاله و شامل هیچ جریان خاصی نمیشه)
milad
💡
بعد از خوردن شیر و چند لقمه نان و پنیر وقت درس خواندن است. من از هفت سالگی هر روز از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ صبح درس خواندهام. برنامه درسی ما این است که مادر برایم کتاب میخواند و بعد دربارهاش حرف میزنیم. مادر میگوید حرف زدن درباره خواندهها از خواندنشان مهمتر است. تازه آن وقت است که میتوانیم رابطهمان را با کتابها بفهمیم و خودمان را در آنها پیدا کنیم.
mhdse
موقع خوندنش به خصوص اوایلش خیلی لذت میبردم همه چیز ملموس بود و راحت با کاراکتر داستان همزاد پنداری میکردم ولی هرچه جلوتر رفت مرز بین واقعیت و خیال از بین رفت و من توی تشخیص اینکه کاراکتر توی خیاله یا واقعیت گم شدم آخرای داستان هم به شدت منو یاد کتاب بوف کور انداخت .
دوست داشتم ماجرایی که انقدر قشنگ شروع شده همینطور پیش بره و الان که کتابو تموم کردم نمیتونم بگم که دقیق ماجرا از چه قرار بود، گیج شدم و فقط برای توصیفش میتونم بگم عجیب بود همین.
ساکورا
عنوان کتاب انقدر جذابه که هرجا معرفیشو دیدم دلم میخواسته بخونمش...داستان از زبان یک دختر نابیناست و همین یعنی دست نویسنده برای توصیف همه جزئیات کاملا باز بوده...و از این نظر خواننده کاملا درگیر میشه...ولی هرچه جلوتر میریم همینطور که دوستان گفتن داستان مالیخولیایی میشه که خب سلیقهی هرکسی نیست. در کل من راضیم که یک رمان ایرانی خوب خوندم و احساس میکنم نویسنده کلی اطلاعات و تجربهی خوانش های قبلیشو رو پای کتاب گذاشته
Ati GH
یه داستان سورئال عالی از یه نویسنده ایرانی.
این یه رمان معمولی درباره زندگی روزمره یه دختر نابینای عطار نیست، بلکه درباره کشمکش های ذهنی و روانی اون تحت تاثیر عواطفش و اتفاقاتیه که براش افتاده. درنتیجه داستانش کمی تاریک هست به خاطر سبک سورئال (یا فراواقعی) کتاب. بنابراین کسایی که با هضم این سبک راحت نیستن احتمالا نمیپسندن. از لحاظ تکنیکی به نظر من فوقالعاده بود و تصمیم دارم یک بار دیگه هم بخونم این کتاب رو.
e.azad
داستانی متفاوت به روایت دختری نابینا که با بوها و لامسه نه دنیای بیرون، بلکه دنیای درون خودش رو کشف می کنه.
کتاب روان، کوتاه و متفاوتیه. البته پایان بهتری مورد انتظار بود و داستان پردازی به نظر من هنوز کمی خام بود.
Nino
خوندن این کتاب برای من تجربه ی متفاوتی بود.روایت متفاوتی داشت.یه بخش هایی اش نامفهموم موند بنظرم و شخصیت سادیستیک راوی (دخترک نابینا ) یه جاهایی آزاردهنده بود...احتمالا بتونید کلی جمله ی بیوی تلگرامی و اینستاگرامی از توش پیدا کنید!از این قلمبه سلمبه های مد روز!در کل خوندنش خالی از لطف نیست.
فاطمه
عالیه😍😍😍
-Dny.͜.
دقیقا 👌
fatemeh fl
جالب بود بنظرم 👍
مستاجر
اسمش هم جالبه
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان