نظرات کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی
کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اثر عطیه عطارزاده

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی

۳٫۶
(۵۲۴)

نظرات کاربران

sᴍMahdi Ziaei
• ژانر: ادبی • چه تجربه‌ی عجیبی بود! • تو این کتاب دنبال پِلات نگردین؛ نیست! • از اون کتابایی که یا خیلی خوشت میاد یا خیلی بدت میاد. • به عنوان اولین اثر یک نویسنده خیلی درخشانه. • اولین چیزی که جذبم کرد عنوان عجیب کتابه و بعد معلوم شد خود کتاب از اسمش هم عجیب تره. داستان تو فضایی نیمه سورئالی روایت میشه. روند داستان بسیار کنده و در تمام طول کتاب با احساس و افکار و توهمات شخصیت اصلی همراهیم. داستان یه جاهایی خیلی گنگ میشه و هنوز هم سوال‌هایی بدون پاسخ دارم ولی بنظرم این همون حسی هست که کتاب باید به مخاطب القا کنه؛ گنگی، بی‌زمانی، احساس حضور در برزخی ابدی. • کتاب پره از مفاهیم و جملات عمیق. متن هم خیلی ماهرانه نوشته شده و تکنیک نویسنده خیلی قوی و جذابه. کتاب پر ه از کافکا و بورخس و بوعلی سینا و گیاه. • پایان کتاب به جای خاصی ختم نمیشه. تمرکز کتاب عمدتا روی احوالات شخصیت اصلیه. • با تمام گنگی و سوال‌های بی‌جواب، قدرت اثر چه از لحاظ مفاهیم چه تکنیک روایت راضی نگهم داشت.
Morteza.Mkh
عزیز دل ،سورئال به معنای غیر واقعی نیست ، بلکه مفهوم فرا یا بالاتر از واقعیت دارد . آندره برتون که پایه گذار مکتب سورئالیسم بود در موردش میگه : «سورئالیسم، خود کاری مغز است که می خواهد یا به‌وسیله زبان یا قلم یا هر چیز دیگر با جریان واقعی عمل تفکر را بیان کند. سورئالیسم تقدیر و تثبیت تفکر است، بدون تحکم عقل و خارج از هرگونه تقید به قوانین زیباشناسی و اصول اخلاقی »
توتیا
به نظرم نظرات شما درباره‌ی کتابها بسیار مفید و سودمنده خوشحال میشم اگر کتاب گره رو هم بخونین و نظرتون رو بفرمایین🙏
Sumy Sohrab
قطعا مادر دخترش رو محدود کرده بود که تا 16 سالگی فقط دوبار از خونه بیرون رفته بود. مادر افسرده بود از ترد شدن توسط خانواده ش و از خیانت همسرش... البته من مستقیما متوجه خیانت همسر نشدم چون مادر دست دخترش رو گرفت و از زندگی پدر بیرون اومد تا چشمهاشو عمل نکنه. مادر نیتونست دخترش رو به مدرسه نابینایان ببره و چندتا دوست داشته باشه. میتونست بعد از فوت پاپا کاشان بمونه و زندگی جدیدی رو شروع کنه. چرا رادیو رو از دخترش گرفت؟ چرا بهش یاد نداد تا باهاش کار کنه؟ مادر افسردگی داشت... البته هنوز به انتهای داستان نرسیدم. ولی قبول دارم کمی غم آلوده و اشک به چشم میاره. اما رمانی از زبان یک نابینا با این همه توصیفات ریز خیلی زیباست... موضوعش هرچی میخواد باشه. 💕
صبا بانو:)
…………خطر اسپویل……….. کتاب درباره‌ی دختری است که اسمش را به گمانم تا آخر داستان نمی‌فهمیم. دختری نابینا که به همراه مادرش روزها را به خشک کردن گیاهان دارویی و ساخت پماد و ترکیبات این چنینی از گیاهان سر می‌کند. وقتی راوی و شخصیت اصلی داستان نابینا باشد، انتظار توصیف‌های دقیق و با جزئیات را داریم؛ که به نظر من عطیه عطار‌زاده به خوبی از پسش برآمده. راوی در ۵ سالگی با دست زدن به گیاهی به نام عاقرقرحای بیناییش را از دست داده. همان سال‌ها پدرش با زنی دیگر فرار می‌کند و به آلمان می‌رود. دختر نابینا هم به همراه مادرش به تهران می‌رود و در خانه‌ای حیاط‌دار حوالی دروازه‌دولت سالیان درازی را سر می‌کند. سالیانی که بدون خارج شدن از خانه و ارتباط با کسی دیگر سر می‌شود. فقط کتاب‌ها هستند و گیاهان. گویی جهان فقط همانی است که مادر برایش ساخته و تنها راه فهمیدن جهان هم خواندن کتاب‌هاست. تا اینکه راوی با فرد چهارمی هم در زندگی‌اش آشنا می‌شود. چرا چهارم؟ راوی خاطره‌ای گنگ از پدرش هم دارد و حتی منتظر آمدن اوست. مادرش هم شخصیت اصلی زندگیش است. فردی به نام سید هم هر ماه به آن‌ها سر می‌زند و گیاهان جدید می‌آورد و داروها را هم با خود می‌برد. در این کتاب ارجاعات بسیاری به نوشته‌های بوعلی سینا وجود دارد. در قسمت‌هایی از داستان راوی در خیالش با بوعلی سینا هم‌صحبت می‌شود. در این داستان گاهی مرز میان خیال و واقعیت را گم می‌کنیم. گاهی از شدت توصیف جزئیات کلافه می‌شویم و حتی مشمئز. اما همین‌ها هستند که کتاب را به اثری خاص و در خور خواندن بدل کرده‌اند.
N.karimi
ما از کجا بدونیم که قراره اسپویل شه؟!
نازنین
واقعا ممنون بابت توضیحاتت عزیزم... خیلی خوبه که آدم میفهمه چ انتظاری باید از کتاب داشته باشه و ببینه که از این ژانر خوشش میاد یا نه، خیلی خوب توضیح دادی مرسی🤍🤍🤍 و یه چیزی ؛ من واقعا کساییی که میگن اسپویل شد رو درک نمیکنم خب شما میتونید از این نظر بگذرید و پایین صفحه رو که ادامه همین نظره رو فشار ندید با تشکر:)
TH
ممنون مفید بود
lily
من جز کتابهای مالیخولیایی دسته‌بندیش میکنم. از همون اولین خط کتاب غافلگیری خواننده شروع میشه تا آخرین جمله. دنیای کتاب تاریک و وهم آلود و بین خیال و واقعیت سیر میکنه. شخصیتها تقریبا افسرده و سرد هستند. باید بگم شخصیت اول داستان را در آخر قصه شبیه یک جادوگر کریه با صورتی نیمه سوخته و زشت و در عین حال با بدنی به سفیده مرده تجسم میکردم. و این قدرت نویسندگی خانم عطارزاده رو نشون میده طوری که انگار به قدرت تخیل خواننده ایمان داشته باشه که با کور بودن شخصیت اصلی (زیرکانه بود ) و به جای تصویرسازی کلامی از تخیل خواننده کمک میگیره. کتاب رو به هرکسی توصیه نمیکنم باید از تیپ داستانهای مالیخولیایی خوشتون بیاد و حوصله خوندن اینجور کتابها (نمونه بارز سمفونی مردگان ) رو داشته باشید وگرنه قبل از ۵ صفحه اول کتاب رو میندازید دور.
زینب.79
دقیقاااا من جز اون دسته ای بودم که واقعا خوشم نیومد ۲۰ ص اولشو خوندم و ۱۰ ص اخرشو.... واقعا برای من نه تنها جذاب نبود بلکه عجیب و گنگ و سخت بود.....
aseman
داستان سراسر توصیف جزئیات هست که این برای من خیلی خوشایند بود. ولی باید ببینید از خوندن این کتاب دنبال چی هستید یک داستان پردازی و روایت؟ چیزی که جذبتون کنه به طوری که تا تموم شدن کتاب نتونید کنارش بزارید؟ خب در این صورت باید بگم این کتابی نیست که به درد شما بخوره ولی اگر دنبال مجموعه پاراگراف های شامل جملات قصار و با معنی و مفاهیم نسبتا عمیق هستید این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم.
خداخواه
کجاش عمیق بود آخه؟ عمیق! گه زدید به کلمه عمیق.
کاربر ۳۴۰۲۰۴۳
آفرین عالی بود بهترین توضیح
maryam_z
در یک کلمه، فوق العاده. مگه من چند تا کتاب می شناسم که نویسنده تونسته باشه خواننده رو ناظر به اعمال شخصیت های قصه ش بکنه ؟؟ کتاب از صفحات اول برای شما ترسناک شروع میشه، نه به خاطر موضوع روایت و کیفیات اون، بلکه به این دلیل که شما از دنیای خودتون به صورت کامل خارج میشید و کنار نقش اول داستان قرار می گیرید. بنابراین شاهد تک تک جزئیات فضایی که راوی در اون قرار گرفته و ناظر ثانیه به ثانیه رفتاری که انجام میده هستید. هیجان انگیز نیست ؟؟ قلم خانم عطارزاده اگه سیاه هم باشه از همون خط اول من رو مطمئن کرد که به سمت هجویات پیش نمیره. با این وجود، کتاب عامه پسندی نیست که بشه به بقیه پیشنهادش داد.
-Dny.͜.
-بوعلی میگوید فکر نکردن به هیچ قدرتی است که هر کس ندارد...
k.t
چه خوب میگوید شیخ :(
"Shfar"
👌🏻👌🏻👌🏻
طاهره
ی روزنامه میذاری شقایق
نسیم رحیمی
این کتاب یکی از عجیب ترین کتابهای ایرانی بود که خوندم و با این حال به دلم نشست.جزئیات زیاد و حالت های روحی متفاوتی در کتاب ذکر شده بود که قابل تامل بود. موضوعی خاص داشت که کمتر بهش پرداخته شده بود و خود من هیچ وقت از دید یک فرد نابینا به اطرافم و به خصوص اطرافیانم نگاه نکرده بودم.چقدر خوبه که هنوز هم میشه کتابی از نویسندگان ایرانی پیدا کنیم و بخونیم و لذت ببریم. کتاب هم عشق فراوانی رو در خود جا داده بود هم نفرت فراوانی که مرز بین این دو قابل تشخیص نبود. نویسنده سبک نگارش مخصوص به خودش رو داره که بسیار زیباست و اطلاعاتی که در زمینه گیاهان دارویی میده هم خوب و جالب توجه هست. پایان کتاب هم خیلی خاص بود و البته غم انگیز. نیمه اول داستان کمی زیباتر بود شاید هم چون در حال کشف اصل موضوع و ارتباط دادن وقایع با هم بودم اینطور به نظر می رسید. این کتاب باعث شد به این موضوع فکر کنم که واقعا با از بین رفتن یک عضو و یا یک حس امکان داره چه حواس دیگه ای در آدم تحریک بشه!! و یا اینکه کنترل عشق و نفرت با چه معیاری امکان پذیره!!؟
مهسا
با اینکه خیلی زیاد ازین کتاب خوشم اومد و دوست دارم دوباره بخونمش ولی شاید ب کمتر کسی پیشنهادش کنم ... سبک بسیار خاصی داره ... اصلا دنبال ماجرای خاصی تو کتاب نگردین ... این کتاب از زبان دختری نابینا روایت میشه که در ۵ سالگی طی حادثه ای بیناییش رو از دست داده ... روانپریشی خاصی تو شخصیت اصلی داستان وجود داره ... تمام کتاب فقط ابراز احساسات شخصیت اصلی داستانه و بس ... در کل قلم کم نظیری داره
Mahsa Fatahi Pour
دقیقا دنبال همین روانپریشی تو داستان میگشتم
Shfar1385
کتاب جذاب بود؟
shima
کتاب عجیبی بود !! والا آخراش دیگه می ترسیدم ادامه بدم 😕😕
ZinBook
این یعنی اینکه تاثیر زیادی داشته و نویسنده کارش رو درست انجام داده.
🍃بانو🌼
کتاب خوبی بود ولی آخراش مو به تنم سیخ کرد...توصیفات هم جالب و ملموس بود

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

حجم

۵۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۲۳صفحه بعد