نظرات کاربران درباره کتاب کافکا در ساحل
۳٫۸
(۱۵۸)
Omid r kh
🔹️معرفی کتاب:"کافکا در کرانه"
▪️نام اثر: کافکا در کرانه
▪️نویسنده: هاروکی موراکامی
▪️مترجم: مهدی غبرائی
▪️نشر: نیلوفر
🔸اکثراً منتظرند تا بالأخره در یکی از این سالها هاروکی موراکامی ژاپنی جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کند. البته هاروکی موراکامی بدون نوبل هم یکی از بهترین نویسندگان زندهی جهان است. کتابهای موراکامی جزو کتابهایی هستند که اکثر آدمها میتوانند آنها را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند. آمار فروش کتابهای این نویسنده و جایزهها و افتخاراتش هم همین را تأیید میکند. مشکل اکثر کتابهای فانتزی و علمی-تخیلی حال حاضر این است که آنقدر سرگرم ایجاد لذت برای مخاطبشان میشوند که یادشان میرود فقط لذت بردن کافی نیست. اگر خواننده با خواندن کتاب با قصهای عمیق مواجه شود خیلی خیلی بهتر است تا اینکه فقط لبخند بزند. از طرف دیگر کتابهایی هم که به دست نویسندگان ادبیات جدی نوشته میشوند، گاهی هیچ لذتی برای خوانندگانشان به دنبال ندارند، آنها نه حسی را برمیانگیزند، نه کسی را میخندانند و اکثراً بسیار حوصلهسربرند. نویسنده بیش از هرچیز در این کتابها به مسائل عمیق توجه نشان میدهد.
هاروکی موراکامی به طور کلی با این دو دسته نویسنده فرق دارد. موراکامی هم مانند مارکز خیالات و جادوهایش را در بطن زندگی روزمره پیاده میکند. دنیای کتابهایش همین دنیایی است که من و شما در آن زندگی میکنیم. اما در آن اتفاقات عجیب و غریبی هم میاُفتد که به طرز بسیار جالبی برای شخصیتهای خود داستان عادی است.
موراکامی با این شیوهی داستان گویی موفق میشود داستانهایی را پدید آورد که خواندنشان بسیار لذتبخش و سرگرم کننده است و در عین حال معناهای عمیق و تکاندهندهای در آن وجود دارد.
🔸خلاصه داستان
کافکا در کرانه از دو بخش تشکیل میشود. در یک بخش قصهی پسری نوجوان به نام کافکا تامورا را دنبال میکنیم و در بخش دیگر پیرمردی به نام ناکاتا که دارای تواناییهایی مرموز است.
کتاب به شکلی فصل بندی شده که در فصلهای فرد داستان کافکا تامورا را دنبال میکنیم و در فصلهای زوج داستان ناکاتا را. کافکا تامورا که یک فرد نوجوان است از خانه و زندگیاش فرار میکند تا از سرنوشتی که برایش مقدر شده در امان باشد، اما نهایتاً به یک کتابخانهی امن در شهری کوچک میرسد که همه چیز را تغییر میدهد.
در مقابل ناکاتا را داریم. کسی که در کودکی بر اثر یک اتفاق غیرقابل فهم، تواناییهای معمولی زندگی را از دست داده و به شخصی شبیه به افراد ناتوان یا کمتوان ذهنی تبدیل شده است. در عوض ناکاتا قابلیتهایی مرموز و فراطبیعی به دست میآورد و میتواند با گربهها حرف بزند. شاید بشود گفت این دو شخصیت کاملاً دو روی متفاوت سکهاند یکی پیر و دیگری نوجوانی 15 ساله، یکی در فرار از سرنوشتی که برایش تعیین شده و دیگری به دنبال سرنوشتی که هیچگاه نداشته است. البته داستان کتاب کافکا در کرانه فقط به این دو شخصیت محدود نمیشود، آنها یک سفر بزرگ را آغاز میکنند که برایشان اتفاقات زیادی را رقم میزند و آنها را با افراد زیادی در کتاب آشنا میکند.
🔸هنگام خرید کتاب کافکا در کرانه به چه چیزی توجه کنیم؟
از کافکا در کرانه هم کتابهای نسبتاً زیادی در بازار موجود است. اما دو ترجمهی آن از همه بهتر و معروفتر است. یکی از این ترجمهها با نام «کافکا در ساحل» در بازار موجود است. این نسخه را گیتا گرکانی ترجمه کرده و انتشارات نگاه آن را به چاپ رسانده است. نسخهی دیگری ترجمهی مهدی غبرائی است که بسیاری از کتابهای هاروکی موراکامی را ترجمه کرده است. این کتاب را انتشارات نیلوفر به چاپ رسانده و عنوان آن هم کافکا در کرانه است که اکثراً کتاب را با همین نام و همین ترجمه میشناسند.
پیشنهاد ما به شما نسخهایست که مهدی غبرائی آن را ترجمه کرده.
📌برشی از متن:
«آنچه تو اکنون تجربه می کنی مضمون مکرر بسیاری از تراژدی های یونان است. انسان سرنوشتش را انتخاب نمی کند. سرنوشت او را انتخاب می کند.»
saeedeh
کتاب فوق العاده بود ولی من همچنان یه چیزایی برام مبهمه
کافکا از کجا فهمید میس سائه کی مادرشه؟ یا حتی ساکورا خواهرش هست؟
کاربر ۴۲۶۵۳۶۰
مررسیی ازاینکه انقدر خوب توصیفش کردید🌹🦋
کاربر ۱۸۷۶۴۱۷
منم موافقم.شما خودت یه پا نویسنده ای.
چه قدر خوب و کامل معرفی کرددین.
من رفتم که کتاب رو بخرم
موش سر آشپز
موراکامی از اون نویسنده هاییه که میتونه خلاقانه ترین داستان ها و روایت ها رو به معمولی ترین شکل ممکن تحویل ادم بده و کافکا در کرانه گل سر سبد این قلم بی نظیره. داستان دو روایت موازی داره و این دو روایت با مهارت موراکامی جوری به هم میرسه که به هیچ وجه توی ذوق نمیزنه. نمیشه گفت کتاب کاملا مدرنه چون غالب کار کلاسیکه مثل فرار از خونه و جست و جوی مادر اما پر از نمادها و درونمایه هاییه که ویژگی ادبیات مدرنه. یکی از روایت ها متعلق به کافکاست . پسر پانزده ساله ای که پدرش مدام بهش میگه اون بالاخره یه روزی به مادر و خواهرش تجاوز میکنه و گریز کافکا شاید به خاطر گرفتار نشدن به سرنوشت ادیپ باشه و روایت دیگه ناکاتای پیری که هوش و حواس درستی نداره اما عاشق الکله و میتونه با گربه ها حرف بزنه ،شاید به جبران رفتن زن های مثلا گربه صفتش. جایی خوندم که اگر کافکا رو نفس و ضمیر کتاب در نظر بگیریم ، ناکاتای پیر حکم ذهن کتاب رو داره. تعریف قشنگیه گمونم.
پاورقی های آویسا
مهدی غبرائی بود نام مترجم
[ثَم]
ترجمه افتضاح و سانسور ک داشت،ضربه بدی زده ب اثر نویسنده
نیایش
سلام. شما چه ترجمه ای از اثر رو پیشنهاد میکنید؟
Danyal Taba
بله،کاملا موافقم
ناسارا
کتاب رو به صورت فیزیکی تهیه کردم از یک مترجم دیگه اما نظرم رو باید اینجا بگذارم چون برای خودم هم آرشیو میشه.
موراکامی رو من تازه یک ساله که شناختم و از اونجایی که چند سالی هست عاشق معماری ژاپن شدم و کم کم دارم عاشق فرهنگ و غذاهاشونم میشم عاشق آثار موراکامی هم شدم.
داستان سورئال هست و من از بابت این خیلی لذت میبرم.
داستان با یک واقعه آغاز میشه و شخصیت های داستان یکی یکی طلوع میکنند و آهسته آهسته به هم مربوط میشوند. این شیوه ارتباط شخصیت ها و وقایع، بسیار هنرمندانه نوشته شده است و فضاسازی داستان به شدت قابل احترام است به صورتی که من با خوندن این کتاب تمام فضا هارو تونستم توی ذهنم مجسم کنم و پلان این مکان هارو به طور کامل مجسم کردم این قضیه برای من ارزشمنده جدا از مکالمات شخصیت ها و خودِ داستان این فضاسازی های معرکه باعث میشه بیشتر ترغیب بشم تا بقیه آثارش رو هم بخونم. داستان در مورد پسری هست که از خونه فرار میکنه تا هویت خودش رو پیدا کنه هویتی که توی پیدا کردن مادرش خلاصه میشه در طول داستان اتفاقاتی برای او می افته که هم به سوالی که توی ذهنش هست نزدیک میشه و هم شما با ادمهایی که به او مربوط هستند بیشتر آشنا میشید. کتاب برای من جنبه آموزشی هم داشت چون از کتابهای زیادی داخل کتاب اسم برده شده و مثل دیگر اثار موراکامی چند اهنگ هم در کتاب معرفی شده. این جور چیزها برای من جالبه این که در کتاب دانش نویسنده به خواننده منتقل میشه.
me
کتاب خیلی معروفی هست ولی هیچ وقت نتونستم باهاش ارتباط برقرارکنم و دوستش داشته باشم!
پاورقی های آویسا
درکش نیاز داره به این که کمی فلسفه بدونی و بسیار آهسته بخونیش
کاربر 3346649
منم
Je_Suis_Amin
me too...
Nino
این کتاب رو با ترجمه ی مهدی غبرائی خوندم،بنظرم خیلی روون بود.در مورد محتوای کتاب هم تا حدودی باید فانتزی پسند باشید . کلیت داستان رو پسندیدم و لذت بردم.(۵ ستاره برای نویسنده)
r.g
موراکامی خیلی نوکرتم بی صبرانه منتظر کتاب جدیدت هستم کاش جنگل نروژی و 1Q84 هم بود
fateme
یه نفس عمییییق ازاینکه تموم شد!
تصویرسازی عالی شخصیت پردازی متوسط گره خوب
اوج متوسط
پایان بندی نسبتا ضعیف
دوستش داشتم و نداشتم! اساسا سبک رئالیسم جادویی رو دوست دارم اما این کتاب بیش از حد اسطوره ای بود
خصوصا جاهایی که اوشیما میرفت توی قالب استاد همه چیز دان نظریه پرداز خسته کننده بود.
بعد مکالمه ها همه یه طوری فرهیخته طوری بودن! که غیرطبیعی بود
حداقل شکرگذار حضور ساکورا بعنوان تنها فردمعمولی و قابل درک این قصه که فرهیخته نیست هستم!
وگرنه حتی هوشینوام فیلسوفانه حرف میزد و جالب نبود برام براهمین نوشتم شخصیت پردازی ضعیف.
توصیفات کافکاام خیلی زیاد بود خصوصا توی جنگل دیوانه شدم تاتمومش کنم.
اما توصیفات کلبه و کتابخونه و کلا فضاسازی داستان رو خیلی دوست داشتم.
ناکاتاام بعنوان شخصیت موردعلاقم معرفی میکنم 😅🤭
واینکه من تااخرش منتظر بودم ببینم معلم اخرداستان ازیه جایی دربیاد .یااین که جریان اون نامه های اول کتاب چی بود چرا ذکرشدن ایا کسی داشت درمورد اون اتفاق تحقیق میکرد که اونارو پیدا کرده بود یاچی؟!؟ اینطوری بدون دلیل اوردن نامه ها،خیلی حرفه ای نبود.اصلا چرا اونجا دانش اموزا بیهوش شدن؟ یعنی قدرت معلمشون خاص بود یا نزدیک سنگ بودن ؟
samira
نامه نبودن گزارش بودن از توصیف اتفاقی که توی جنگل برای بچه ها افتاده بود
که میخواست ماورایی بودن حادثه زو نشون بده
توی اون موقع خانم سائکی سنگ وروردی رو باز کرده بود که باعث شده بود بچه ها بیهوش بشن ولی ناکاتا که قبل حادثه از معلمش سیلی خورده و یجورایی روزنه امیدش به برقراری ارتباط با دیگران رو از دست داده وقتی به هوش میاد دیگه خرد و حافظه نداره در واقع اون اتفاق باعث شده نقطه برهکس خانم سائکی بشه
خانم سائکی از بعد از مردن دوست پسرش فقط توی خاطرات زندگی میکنه درحالیکه ناکاتا اصاا خاطره ای نداره و توی زمان حاله کاملا
خانم سائکی با ادمهای خیلی زیادی رابطه جنسی داشته درحالیکه ناکاتا میل جنسی نداره
خانم سائکی در مقابل هیشکی احساس مسئولیت نکرده حتی در مقابل پسرش
درحالیکه ناکاتا هر وظیفه ای که بهش بدن رو پرفکت انجام میده
🌻حبّه انگور🌻
از خوش ترین اوقاتم زمان مطالعه این کتاب بود.😊
فضاسازی کتاب هم خیلی عالی بود.
اواسط کتاب، جذاب ترشد و اتفاقات عجیب و هیجان انگیزی رخ داد که همشون تبدیل شدن به کلی علامت سوال تو ذهنم و این لحظه به لحظه اشتیاقم برای ادامه کتاب رو بیشتر میکرد.
اعتراف میکنم که آخرش اونطور که دوست داشتم تمام نشد وهنوزم کمی گیج بودم ولی صادقانه بگم، مطالعه این کتاب برای من یه تجربه فوق العاده لذت بخش بود.
dastanha@yahoo
تجربه فوق العاده لذت بخش رو هستم! کتابیه که مزش بعد از بیش از یکسال زیرزبونم تازس، البته ترجمه غبرایی خوندم
سین.ز
کتاب خوبی بود و انسجامی که در عین پراکندگی داشت نشون دهنده ی مهارت عالی نویسنده س! توصیفات خیلی دقیق و مسلموس بود و روی مخاطب تاثیر میذاش! اما یه ایراد داشت...برخلاف اینکه مردم در سطح جامعه عموما به فکر منافع خودشون هستن و وجدان تا اندازه ای نسبت به گذشته از بین رفته و مخصوصا در مواجهه با یک پسر کم سن و سال و غریب و تنها یا یک پیرمرد حواس پرت میشه سو استفاده های مختلفی ازشون کرد و به راحتی سرشون کلاه گذاشت اما توی این داستان همه ی ادم های غریبه بدون هیچ چشم داشتی و کاملا خالصانه به کافکا و ناکاتا کمک میکردن و حتی یک بارم با ادم های شیادی که تعدادشون در سطح جوامع کم نیست هم برخورد نکردن!مگه میشه؟ مگر اینکه مردم ژاپن واقعا مردم درستکاری باشن که تا این حدش قابل باور نیست
کاربر ۳۲۰۷۳۳۶
این کتابو من جدیدا خوندم ولی با عنوان کافکا در کرانه ترجمه اقای غرایی
بر خلاف بعضی از دوستان که میگن موراکامی خواسته گنده گویی کنه مخالفم، در کل تجربه من از خوندن این کتاب این بود که از توضیحات و نوشته ها و در کل قلم موراکامی واقعا لذت بردم، گاهی داستان کسل کننده میشه و گاهی هیجان انگیز، توش میتونین هنر موسیقی و هم تجربه کنین، همراه کتاب از یوتیوب موسیقی ها رو جستجوکنین و همراه خوندنش بهش گوش بدین، داستان خیلی عمیقی داره، نماد شناسی زیادی توش هست، در کل داستان چندلایه هست، لایه ای به اسطوره شناسی مربوط میشه، لایه ای به نماد شناسی مربوط میشه، همراه خوندنش میتونین از نقدهاش برای درکش استفاده کنین، زبان اصلیش و نخوندم و گذرا نگاهی انداختم، جاهای خیلی منشوری داره، که به هر حال از شخصیت نوجوان داستان و البته فرهنگ نویسنده که ژاپنیه نباید انتظار داشت که نباشن، شخصیت اصلی یک نوجوان هست که یه جورایی به بعد جسمی و خود اگاه انسان اشاره داره، و تمام تمایلات جنسی انسان و شامل میشه اونم در حد بالا، و شخصیت دوم هم ناکاتا هست که به بعد روحی و ناخداگاه انسان اشاره داره یعنی فقط اگاهیه و هیچ بعد جنسی و تمایلات جسمی و شامل نمیشه و کلا بعد اگاهی توش هست، پس این قسمت منشوریش هم حتی لازمه داستان بوده نباید به خاطرش بهش حمله کرد. در کل وقتی داستان و تموم کردم تا یک هفته فقط داشتم بهش فکر میکردم و در مورد با همه صحبت میکردم، به نظر من وقتی کتابو تموم میکنین یا ازش متنفرین یا عاشقشین، من تا یه هفته بعدش نمیدونستم توی کدوم طرفم، ولی بعد اینکه تا حدود ی داستان برای خودم جا افتاد، عاشقش شدم، کتاب فوق العاده ای هست و قلم موراکامی صد برابر زیباترش کرده، ولی قرار نیست همه از خوندنش لذت ببرن، به خودتون سخت نگیرین اگه دوستش نداشتین دراپش کنین.
الهه
جالب و کمی کسالت آور
به نظرم با اینکه گزافه گویی زیاد داشت اما پایانش خیلی سریع ظاهرا به نتیجه رسید و حتی بعضی جاهاش هم به نتیجه نرسید
مثلا نمی دونم قضیه ی خواهر کافکا در پایان داستان آخر چه شد؟!
و اینکه اگر واقعا پدر کافکا دچار روان پریشی شده بود و کشتن گربه ها و نگهداشتن سر اونا می پرداخت چرا پلیس اومد خونه ی مقتول از این فاجعه خبری نبود و اون لباس های خاصی که مخصوص جانی واکر بود را در هنگام قتل نپوشیده بود؟!
یعنی همه ی اینها که برای ناکاتا اتفاق افتاد خیالی بود؟!
و در آخر اینکه ترجمه ی مهدی غبرائی عالیه.
iMa Tin
من نسخه زبان اصلی کتاب رو خوندم، خیلی چیزایی توی کتاب وجود داره که قطعا توی ترجمه حذف شدن... و حقیقتا هم بهتره که حذف شدن، واقعا حال بهمزن و تهوع آورن قسمتای مشکلدارش. دوتا خط داستانی داره، یکی پسر ۱۵ ساله که از خونه فرار میکنه، یکی یه پیرمرد ۶۰ ساله که به دنباال یه حادثه توی کودکی خنگ شده یکم و دیگه خوندن و نوشتن یادش رفته ولی در عوض میتونه با گربه ها (و خیلی چیزای دیگه) حرف بزنه. خط داستانی پسره کاملا شر و وره و همش چسناله طوره. در عوض خط داستانی پیرمرده خیلی جذابه و تنها علتی بود ک من کتابو تموم کردم. کتاب برخلاف نظر ها و کامنت هایی که اینور اونور میخونین داستانش خیلی واضحه... مخصوصا اگه به حرفی که یکی کارکتر ها دربارهی انتوان چخوف میزنه توجه کنین و اونو به همین داستان تعمیم بدین. در کل موراکامی تو این کتاب خیلی سعی داره خودش رو یه جوری به هر ادم خفنی تو هر فیلدی از هنر بوده بچسبونه... از شوبرت و بتهوون گرفته تا چخوف و کلی از خواننده ها و بند های قدیمی مثل بیتلز و پرینس و ... ، همه این کارا هم برای اینه که خودش رو خیلی خفنتر از دریورینویسی که هست نشون بده. به جای این کتاب به نظرم catcher in the rye (ترجمهش ناطور دشته) نوشته سلینجر رو بخونین. برخلاف موراکامی، سلینجر به جای این که مجبور بشه دنبال حرفای قلمبه سلمبه بگرده، با مخاطبش واقعا ارتباط برقرار میکنه و حرفشو به سادهترین شکل میرسونه.
shokoufeh
موراکامی در کتاب های دیگرش هم از شخصیت ها و هنرهای دیگه حرف میزنه.دلیلش شاید شناساندن هنرهای با ارزش به مخاطب هاش باشه.
maryam azizi
حالا برخلاف حرف شما من از اودیپ و بتهوون که حرف میزد خیلی خوشم اومد...دربارشون اصلا نمیدونستم من بعد اینکه صفحه مربوط به اهنگ بتهوون خوندم اهنگشو دانلود کردم و تا الان همیشه گوش میدم،
در اصل من وقتی داشتم میخوندم گفتم چقدر خوبه که از شخصیت های دیگه هم حرف میزنه...
melika
لطفا اینکتاب رو در کتابخانه هم قرار بدین
erfan nasrollahy
یکی از بهترین کتاب هایی که می تونید بخونید با اینکه 600 صفحه هستش هیچ جای متن احساس خستگی و کلافه شدن نمی کنید حتما پیشنهاد میشه
محمدحسین
یعنی داستان هر چه قدر بی سر و ته تر باشه بهتره؟
تنها نکته ی جالبش بعضی فضا سازی ها و توصیف های روانشناختی بود.
ࡅ߭ܥߊ
نوشته های هاروکی موراکامی به شدت ملموس و شیرین و قابل تصور ان
ز. آروشا دهقان
من نتونستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم. شروعش تا حدود صد صفحه خوب بود. بعد ریتم و روند داستان کند شد اما تا اواسطش میتونستم امیدوار باشم که داره یه چیزی میشه. با این حال از یک جایی به بعد، توضیحات و توصیفات تکراری انقدر زیاد شد که دیگه واقعا بیحوصله و روزنامهوار میخواندم.
اون روح پدوفیل هم که در داستان میدیدم، تا آخر جلوی چشمم بود.🤷🏻♀️
فکر میکنم به عنوان اولین تجربهی موراکامی خوانی، کتاب خوبی رو انتخاب نکرده بودم.
shima
آره کتاب مناسبی برای شروع نبوده. بهتر بود داستان کوتاه هاشو میخوندی
nunuei
ملال آور و کسالت بار گول تعریفارو نخورید یک نفر درست نتونسته نقد کنه و بگه چی از این کتاب فهمیده تا تونستن فقط شاهکار بیخ ریشش بستن تو کامنتا؛ دریغ از یه تحلیل درست درمون!
Márma
یکی از عجیب ترین کتابها که آدم رو با خودش همراه میکنه و هی میبره و میبره و...
Morteza
واقعا یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم البته با ترجمه مهدی غبرائی، وقتی شروع بخوندنش میکنی انگار رفتی درون داستان و با کافکا همراهی و در کنارشی....
*
مطالعش یک عیش به یادموندنیه البته ترجمه غبرایی خوندم.
Dentist
بنظرم هاروکی موراکامی نویسنده ی فوق العاده ایه و کافکا در کرانه بهترین اثرش. کتاب به سبک رئالیسم جادوییه که همیشه برای من جذاب بوده. شیوه ی بیان کتاب، اتفاقات عجیب و غریبی که رخ میده و نحوه ی مرتبط شدن دو داستانی که به طور موازی توی کتاب پیش میرن فوق العاده بود.
پاورقی های آویسا
چطور میگن رئالیسم جادویی نیست؟من همه جا شنیدم هست.اتفاقات و اِلمان های غیرواقعی در دنیایی رئال و واقعی
Dentist
خیلی ممنون از توضیحاتتون مریم جان :-)
Saro
این کتاب رئالیسم جادویی نیست ! کلا موراکامی رئالیسم جادویی نیست.
shokoufeh
اگر از طرفداران موراکامی هستید این کتاب رو هم دوست خواهید داشت.
مثل بقیه کتاب هاش سانسور هم داشت.
داستان خیلی روان جلو میره و مثل همیشه، نویسنده سعی داره آثار هنری کلاسیک رو در طول کتاب، به خواننده های جوانش معرفی کنه.
در کل خواندنش رو توصیه می کنم.
Artin li
داستان بعضی وقت ها یکم تخیلی میشه ولی از جذابیتش کم نمیکنه به نظرم تا آخرش جذابیتش حفظ میشه و خستتون نمیکنه هرچند بعضی وقتا متن یکم پیچیده میشه در خصوص سانسور،خودتون میفهمید کجا سانسور شده و پیشنهاد میکنم اون قسمت ها نسخه انگلیسیش دانلود کنید و بخونید
کاربر 307793
نسخهی چاپی با ترجمه غبرایی رو خوندم و به عنوان کسی که بیشتر کتابهای موراکامی رو خوندم این بهترین کتابشه
امیرحسین
منم ترجمه غبرایی رو خوندم کتاب بی نظیریه در حد صد سال تنهایی مارکز و طبل حلبی گونترگراس نمیدونم چرا بعضیها خوششون نیومده یا سرسری خوندنش یا اصلا با رمان خارجی میونه خوبی ندارند به همه اونایی که نخوندن توصیه میکنم بخوننش نفرینش مال من!
خوره کتاب
عاللللیییی
شیما.بیات
هاروکی موراکامی خلاقترین نویسنده حال حاضره از نظر من. و این رمان هم شاهکارشه.
Mavi
کافکا در کرانه سیر روند و مخصوص خودشو داره و تو این روند نمیتونی مرزی برای خیال و واقعیت تعیین کنی.
امیرعباس افضل زاده
اول بگم این متن هایی که میزارم،برا یه گروه معرفی کتابه که اونجا اینارو مینویسم و میزارم اینجا.
این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/KSx8XzaGzDmFd4Ubl2MOAq
کافکا در کرانه،یکی از بهترین و مرموز ترین کتابهایی بود که خوندم،یه چیزی مث بوف کور 😈
باید بگم مث کتب دیگه ای که گفتم،خوب نوشته شده.موضوعش نمیدونم والا چی بگم،خوب بود.شخصیت ها هم به خوبی توصیف شده بودند.
داستان خیلی مرموز و فلسفی ای داشت،میتونم بگم خیلی واقعا،پیچیده. و همین داستان رو جذاب میکرد.
اولش که رمان رو شروع میکنی،فک میکنی یه رمان واقعیه،یه چیزی مث من پیش از تو،ولی نه تو اون حال و هوا. لیکن وقتی وسطای داستان،یه پیرمرده با گربه ها شروع به تکلم میکنه،بارون ماهی ساردین و ماکرو از آسمون می باره،یا وقتی شبحِ یه دختره میره تو اتاق شخصیت اصلی،نظرت عوض میشه. نه این که یهو تخیلیشه و یه چیزی مث هری پاتر بشه،نه.همون حالت رو داره،ولی یه سری ماجراهای عجیب میفته که معمولا توی زندگیِ عادی بهشون برنمیخوریم. کلا نویسنده ی خوب این کتاب هم از واقعیت فراری بوده،اون طور که میگن. نویسنده ی این کتاب،هاروکی موراکامی،در حال حاضر بهترین نویسنده ی در قید حیات ژاپنه،گرچه افراد دیگه ای مث کازوئو ایشیگورو(نویسنده ی زن در ریگ روان)هم هستن. نویسنده ی خیلی توانمندیه،ولی نه به توانمندیِ جی.کی.رولینگ 🤤😌
داستان این رمان ازین قراره:
پسری پانزده ساله به نام کافکا تامورا(این نام را خوش برای خودش انتخاب کرده)،از خانه میگریزد تا زندگی تازه ای را شروع کند. مادر و خواهرِ کافکا،در کودکی او و پدرش را گذاشته و رفته اند و کافکا تنها از مادرش بو و حسی بیشتر یادش نیست.کافکا دقیق نمیداند کجا میخواهد برود،چکار کند. شاید بخواهد خواهرش را پیدا کند. در بخش هایی از داستان،میبینیم که کافکا با "کسی" به نام پسر زاغی نام صحبت میکند،و یا وقتی کافکا با کسی صحبت میکند،زاغی نام کلمات برگذیده را به کافکا می رساند و یا کمکش میکند منظورش را بهتر برساند. در اینجا می فهمیم پسر زاغی نام موجودی خیالی ست تا حدودی.
در هنگام سفر،در اتوبوس،کافکا با دختری به نام ساکورا آشنا میشود،که بعدا سرنوشتشان بهم پیوند میخوره.
کافکا به شهری سفر میکند و به یک کتابخانه رفته و آنجا ساکن میشود.در کتابخانه با فردی به نام اوشیما که آنجا کار میکند، آشنا میشود و راز درامِ میس سائه کی،رییسِ کتابخانه را از او می شنود. میس سائه کی،خواننده ی اهنگِ کافکا در کرانه است. داستان پیچیده ایست که 600 صفحه کتاب را پُر میکند.
میدونم توضیح خیلی مفتضح بود. و خیلی از بخش های مهم رو هم لو دادم :////////// داستان حال و هوای جالبی داره و ازون کتاباس که ولش نمیکنی. بعضی قسمتاش هم تحریک کنندس 🙄
امیدوارم لذت برده باشید 📚🍺🔥
1977054
کتاب موضوعات جذاب کم نداشت مطالب تعمق برانگیز زیادی داشت صحبت درباره موسیقی یا گربه ها و یا اشاره به افسانه های یونان باستان و دنیای خیالی و ... بخونید تعمق برانگیز و جالب است
فاطی
عالی بود... مشتاق شدم از موراکامی بیشتر بخونمممم
dastanha@yahoo
حمله دوم به نانوایی رو خوندید؟ سه داستان کوتاهه که یکیش واقعا خوبه.
amir
خوب بود.البته توصیه میشه ترجمه مهدی غبرائی رو مطالعه کنید.
mohadese
اولین کتابی بود که از یک نویسنده ژاپنی خوندم و تجربه جالبی بود برام.
داستان درباره پسرب ۱۵ ساله به نام کافکا تامورا است که به دلایلی از خونه فرار میکنه و طرف دیگه داستان مردی ۶۰ ساله به اسم ناکاتا است که اتفاقی در کودکی باعث شده از لحاظ ذهنی دچار مشکل بشه.
در ابتدا داستان این دو شخص به طور موازی روایت میشه و کم کم در اواخر داستان به هم پیوند میخوره.
کتاب حالت فلسفی داره و اتفاقات عحیب و غریب زیادی توش میفته و علامت سوال زیادی تو ذهن ایجاد میکنه که بعضیاش تا آخر کتاب باقی میمونه.
چیزی که بیشتر از هر چیزی تو این کتاب تونستم حسش کنم ، " تنهایی" بود که خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود و " سرنوشت" که خیلی خوب تونسته بود نمایشش بده.
در کل من ، ابتدای کتاب رو بیشتر دوست داشتم به نسبت انتها چون واضح و بدون پیچیدگی بود اما در آخر گنگ میشد یک مقدار.
پیشنهاد میکنم خوندش رو .
کاربر ۱۲۵۲۹۶۷
بیخود ترین و مزخرف ترین کتاب ممکن.
حیف وقت و انرژیم که پای این کتاب گذاشتم. حیف پول...
نخونید عاقا نخونید
همش گزافه گویی ردیف کرده
یه نقد درست حسابی هم ازش نیست که درست حسابی تحلیل کنه که داستان واقعا از چه قرار بود و معنا مفهوم قضایا چی بوده.
یه تعداد سوال ایجاد می کنه تو ذهن آدم و بعد پاسخی بهش داده نمیشه.
rasta
دوست داشتن این کتاب برای من مثل قرار گرفتن رو لبه پرتگاه بود نه آنچنان باهاش ارتباط گرفتم که بگم یکی از بهترین کتابایی هست که تا حالا خوندم نه انقدر بد بود که بگم ارزش خوندن نداشت کتاب قطعا ارزش یک بار خوندن رو داره اما نباید انتظار داشت به جواب تمام سوال هایی که در حین خوندن ایجاد میشه در انتهای کتاب رسید در واقع پایان بندی به شکلی انجام شده که هر کس به شکل متفاوتی برداشتی از کتاب داره یه جاهایی واقعا مشتاق ادامه دادن و خوندن بودم و یه جاهایی که تعریف ها خیلی زیاد می شد بلاِجبار به خوندن ادامه می دادم و با بخش اروتیک داستان که بین یه پسر ۱۵ ساله و یه زن ۳۰ یا۴۰ ساله بود اصلا نتونستم ارتباط بگیرم
lonely ghost
خیلی سخت سعی کردم باهاش ارتباط برقرار کنم و بفهممش. عجیب بود و غیرقابل فهم. ×برای کسانی که مطالعه اش رو شروع نکردن:ترجمه فاجعه بود. ترجمهی دیگری رو بخونید.
Hami
کاش کتاب صوتیش رو هم اینجا میذاشتید
leona_ka
من را یاد فیلم mulholland drive دیوید لینچ انداخت ، باید بگردم تفسیر این کتاب را پیدا کنم و بخونم
فریا
کتاب جذابیت داشت و آدم دوست داشت که ادامه بده ولی واقعا ارزش خوندن نداشت. انگار یه پسر بچه کتاب رو نوشته بود خیلی چرت و پرت گفته بود.
مهدی
توصیفات بی نظیری داشت. اما پر از مفاهیم انتزاعی بود که آدمو گیج و منگ میکرد. در ضمن پر بود از مسائل جنسی .اونقدی که وسطش دیگه اعصابم خورد شد.
مهرداد
این ترجمه بسیار روان و بینقصه. از این جهت میگم که برخی اشاره کردند ترجمهی آقای غبرایی بهتره. من اون رو بررسی نکردم، ولی برخی دوستان به اون ترجمه و کلا ترجمههای آقای غبرایی به کرات ایراد گرفتند.
ثَم
واقعا افتضاحه این ترجمه ،وکتاب تو ایران سانسور هم شده
📚کرم کتاب 📚
بنظرم نویسنده هرجا کم آورده یک اتفاق ماورایی به داستات اضافه کرده...
Kafka
عاااالی
حاج ممد
واقعا انسان تحت تاثیر قرار میده
Saro
کتاب رو خوندم و فقط میتونم بگم شاهکار بود ....
مرسی موراکامی و مرسی طاقچه :)
امیررضا
سلام بهار
من از موراکامی خون ها شنیدم که این ترجمه بهترین ترجمه موجود از این کتاب
بهار
سلام وقتتون بخیر، شما همین ترجمه رو خوندید؟
Saro
واقعا یکی از بهترین هاست ...
از دید من : از اون کتاب هاییه که باید حتما خونده بشه ... بدون تردید .
موراکامی که واقعا دیگه تعریف لازم نداره و کتاب هاش یه پا شاهکارن .
کافکا در کرانه(ساحل) هم طوری ادم توش غرق میشه انگار توی داستانی ...
نویسنده یک نابغست و کتاب یک شاهکار ...
توصیه میشه بخونید پشیمون نمی شید . موفق باشید .
وحید
خواندنش را توصیه نمیکنم،
مهدی
بسیار خوب.همه چیز در یک چیز.سپاس از تهیه کننده این برنامه مفید و همینطور از مایکت.
حجم
۵۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۷۰ صفحه
حجم
۵۰۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۶۷۰ صفحه
قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
۱۱۴,۱۰۰۳۰%
تومان