نظرات کاربران درباره کتاب مردی که مدام با چترش بر سرم می‌کوبید

این نظر شاید حاوی اسپویل باشد🌼 . فرض کنید یه یک روز با دوستانتان به گردش رفتید و شما فراموش کرده اید وسیله ای که چندان هم مهم نیست با خود ببرید و بعد از آن شروع به خود خوری میکنید و خود را بی عرضه و دست و پا چلفتی خطاب میکنید و تمام روز فکرتان پیش آن وسیله است که جا گذاشتید و حتی موقع شب هم خواب آرامی ندارید. خب فکر شما راجب وسیله همان مردی است که چتری به دستش گرفته و مدام بر سر شما می‌کوبد و شما را تا مرز جنون و حتی خود کشی پیش میبرد، این حالت نمودی از وسواس فکری است که خیلی از ما ها به آن دچار هستیم،هیچگاه نقاط مثبت را در نظر نمیگیریم،تصور میکنیم همه از ما متنفرند وبه خودمان جرئت و اجازه ریسک کردن نمیدهیم.

عادت میکنیم، خیلی راحت.. به اطرافیانمون، به داشته هامون به کارها و رفتارهای خودمون و ترسناک میشه وقتی ادم بجایی برسه که نگرانیش بشه نبود اون چیزی که بهش عادت کرده..!

کتاب فوق العاده قشنگی بود که ایهام زیادی داشت اولین سوالی که پیش میاد اینکه اون مرد کی بود؟ چون یه جا میگه خودمو بکشم یا اونو؟ خودم یا اون! ینی جفتشون یه نفرن ! میگه اون صلاح منو میخواد و با اینکه من اذیتش میکنم بازم خونسرده ... این ینی اون آدمی که چتر داشته ، همون بُعدِ روحانی و معنوی فرد بوده ...

اولین باری که خوندم هیچی ازش نفهمیدم و خیلی سطحی ازش گذشتم اما بعد از مدت ها اتفاقی شبیه به این برام افتاد یادم افتاد همچین ماجرایی رو تو یه کتاب خونده بودم گشتم و دوباره پیداش کردم کتابو و دوباره خوندمش اما اینبار با تمام وجود خوندمش احساس میکردم زندگیه منو نوشته .خلاصه ی حرفم اینه که بعضی چیزا رو تا دچارش نشی نمیفهمی

داستان جالبی بود. در زندگی همه انسانها افکار و افرادی هستند که مانند چتر به سر ضربه میزنند ولی باز هم مایل به ماندنشان هستیم.

عالی بوووود عااالییی......فکر و خیالای منفی همینجورین مدام به وجودمون ضربه میزنن...دمه نویسنده گرممممم

با مفهوم،داستانی کوتاه و زیبا و توصیه میکنم این داستان کوتاه را بخوانید حداقل کسایی که تازه شروع به کتاب خوندن کردن و بعد از مدت ها میخوان کمی کتاب بخوانن و حوصله کتاب های بلند را ندارند از این کتاب های کوتاه شروع کنند که داستانی با مفهوم زیبا دارد و من خودم چون بعد از مدت ها کتاب نخواندن شروع به خواندن کتاب کردم از این کتاب های کوتاه و جالب شروع کردم

عادت ها وابسته میکنند حتی به چیزی که ایمان داریم مضره و یا عذاب آور......مثل سیگار,قمار,مشروب,سردرگمی توی فضای مجازی,نشخوارخاطرات بد,غیبت و تجسس کسی که ازش متنفریم,.............. . مفهومی خوب داشت اما بنظرم موضوعی که انتخاب کرده بود,هنرمندانه و سنجیده نبود,برای همین بیشتر غیر قابل قبول بود.

حقیقتـا نتونستم ارتباط بر قرار کنم :) با نظرم یکم زیادی گنگ بود !؟

اوایلش خندم گرفت😂😂 آخراشم جذاب شد 😊😊 اما تنها مشکلی که داشن؛ بایدچندبارمی خواندی ، تا متوجه ی داستان شوی. وآخرین مشکل ، ناقص بودن اوست 😔😔

عالی بود عالی بود عالی. برداشت من از این داستان بیماری های روحی و روانی بود که با اینکه فرد میدونه بیماره ولی از خلاص شدن ازش میترسه و از درمان و دکتر اجتناب میکنه

نویسنده به خوبی و بدون بیان جزئیات الکی خواننده را مجذوب میکند تا از اول تا آخر داستان را بخواند.

واقعا داستان قابل تفکری بود. گاهی اوقات ما افرادی رو که آزارمون میدن تحملشون میکنیم. هم خودشونو تحمل میکنیم هم اذیت و آزارهاشون رو. فقط به این خاطر که میترسیم شاید یک روزی به کمکشون احتیاج داشته باشیم و آن فرد کنارمون نباشه...

واقعن داستان جالب و عجیب و پیچیده ای بود❤👌

بامزه بود

عالی بود عالییییی واقعا این درسته که انسان به درد هم اعتیاد پیدا می کنه. و ادم هایی هستن که کسی هست که مدام با چتر به سرشون میزنه. در واقع توصیف مقابله انسان با خودشه

یک فانتزی عجیب ، جالب و کوتاه

این برای خیلی از ما عادی شده که به عادت های بد و ناخوشی ها عادت کنیم، شاید یک راه و روش قاطع برای اجتناب از درگیر شدن با اون عادت بد و ناخوشی وجود داشته باشه اما به هزار و یک دلیل سعی نمی کنیم ازش دور بشیم، چون بهش عادت کردیم و برامون عادی شده.

تعبیر جالبی از عادت و چیزهای دیگه ای که الان متوجه نشدم

خوب بود

خوب بود ولی باید دلیلی برای ضربه زدن با چترش داشته باشه ولی این رو هم میگفت که ما انسان ها خیلی زود به چیزهایی عادت میکنیم

این چی بود دیگه😐

به نظر من خیلی زیبا بود

افکار و عادت های پوچ و بی ارزش،دور کردن از هدف

داستانی کوتاه زیبا و روان بود من اول که خواندم خنده ام گرفت اما آخرش فهمیدم این داستان منظوره جالب داره

داستان مفهومی جالبی بود.

کتاب خیلی خوبیه و وقتی که می خونی خیلی خوشت میاد

مهم‌ترین پیام داستان این بود: انسان با هر چیزی انس می‌گیرد و به آن عادت می‌کند. زمانی که عادت کرد، ترک این عادت سخت خواهد بود؛ حتی اگر این کار آزاردهنده باشد. توقع نداشتم اینقدر جالب و جذاب باشه.

جالب بود ولی خیلی گنگ...

کتابهای فرناندو سورنتینو خیلی جذاب هستن من چند تا از نسخه های چاپیش رو هم دارم اگه بخواید بخونید اسمشون اینا هستش: انتقام مرده 😍 پاداش شاهزاده ⁦👌🏻⁩ فریب کاران فریب خورده !

گاهی اوقات ما آدم ها به بعضی چیزها یا بهتره بگم خیلی چیزها وبعضی آدم ها عادت میکنیم و ترک کردن این عادت بزامون به مرور زمان دشوار میشه این عادت ها میتونن خوب یا بد باشن. مثلا اگه به حضور یک آدم عادت کنیم ممکنه روزی درغیاب اون آدم دچاره اضطراب و دلهره یا ناراحتی بشیم من اینو تجربه کردم من مدتها بود که به حضور خواهرم و دعوا کردن و شوخی کردن باهاش عادت کرده بودم و خب بیشتر دعواامون به گریه من خطم میشد و من به این عادت کرده بودم و واقعا هم. خواهرمو دوست داستم (حتی باوجود دعواهامون) وقتی ازدواج کرد حسابی افسرده شده بودم و یه مدت شاید چندماه هرشب گریه میکردم اما به مرور زمان به نبودش عادت کرده بودم و برام عادی بودالان که طلاق گرفته حضورش برام غیر عادیه و خب به نبودش عادت کردم. داستانش خیلی خوب بود و خوشم اومد. گاهی بعضی ضربه ها میتونن واسه آدم یه تلنگر باشن.

#اسپویل من توی زندگیم مدام عادت داشتم ک هرچیزی رو ب نحو احسن انجام بدم طی روز مرتب مرور میکردم و از مواردی ک قرار بود طبق انتظارم پیش بره و نرفت عصبی شدم و مدام با خودم تکرار تکرار تکرار کردم شب خوابم نمیبرد و مرتب خودم رو سرزنش میکردم گاهی احساساتی خاص ممکنه مارو دربربگیره مهم نیس اون احساس چیه مهم اینکه اون احساس روح مارو ازار میده و کم کم ب یک عادت تبدیل میشه و اون عادت میشه فلسفه زندگیمون! این دقیقا همون چتری ک مدام ب سرمون میکوبه و مارو ب مرز جنون میرسونه.

درود طاقچه عزیز.... . ممنون از تمام عزیزانی که چترشان سایه گستر امثال بنده هستند.. بینهایت سپاسگزارم.. منتطر پر بارترینها هستیم.. پاینده باشین

باحال و خنده دار بود😊

من که خیلی خندیدم خدا خیرش بده هر چند داستان لایه های زیرین داشت !!!!اما همون لایه روییش خیلی خنده دار بود

کتاب خنده داری بود

کتاب خوبی بود ولی در هر صورت همه جور کتابی سلیقه ای هست و اینکه من به نتیجه های خوبی رسیدم☺

آدما به همه چی عادت میکنن،حتی به عذاب کشیدن و گاهی اوقات حتی فکر میکنند اون عذاب اگه از بین بره اگه نباشه، چجوری زندگی کنن؟

قطعا ما برای ادامه زندگی به عادت وابسته ایم ولی این موضوع میتونه خیلی اوقات دستوپاگیر باشه

بی معنی و کوتاه بود. و جالب اینه که اصلا پیام اخلاقی نداشت.

نمی دونم شاید اون کسی که باچترمی زدعادت هاش بودکه به شکل مردتجسمش کرده بودکه بدون اون زندگی به نظرش ممکن نبود به راستی جداشدن از عادت های قدیمی وتغییرسخت ترین کاردرزندگی هست به نظر من ..

قشنگ بود ، یه مرتبه دیگم تو یه مجموعه داستان خونده بودمش..

عالیییییییییییییییی بوددددددد

عادت میکنیم

خوب بود، ولی.. حس.. حس کردم حداقل چند سطر دیگه باید ادامه داشته باشه، حداقل دو سه جمله.. خیلی ناقص تموم شد

ااصلا جالب نبود

خیلی عالیه

همش مفهوم های پیچیده بود ساده نمیشه فهمیدش

از اونجایی که خیلی کوتاهه میشه خوندش ولی جالب نیست

جالب بود