نظرات کاربران درباره کتاب دعای دریا

غمگین اما واقعی... همیشه و حتما نباید یه کتاب چند صد صفحه ای باشه و ازش جملات قصار پیدا کنیم... با کتاب خوندن فضاهای مختلف رو تجربه می کنیم و احساسات متفاوت رو درک می کنیم و جور دیگه ای نگاه می کنیم. خیلی کوتاهه اما احساسات انسانی عمیقی درش نهفته ست و به شخصه برام تصورشم سخته چه برسه تجربه ولی خب اتفاق افتاده و ممکنه حالام در حال وقوع باشه... تصویر گری ها رو هم خیلی دوست داشتم. پ.ن: بعید می دونم اشخاص کتاب خون، نگاه نژاد پرستی داشته باشن. ولی خب دوست دارم حالا که کتاب مربوط به مهاجران بود، به چیز دیگه ای اشاره کنم و بگم که نسبت به مهاجران کشورمون هم ( که اکثرا برای کشور افغانستان هستند)، نگاه... نداشته باشیم! همه انسانیم و انسانیت حرمت داره و رنگ و زبان و کشور نمی شناسه...

مروان مادرت امشب اینجاست. با ما در این ساحل سرد و مهتابی. در میان هق هق کودکان و مادران نگرانی که همزبان ما نیستند. افغان ها، سومالیایی ها،عراقی ها، اریتره ای ها و سوری ها. همه ما بی تابانه در انتظار طلوع خورشیدیم. همه ما در هراس از طلوع سپیده دمیم. همه در جستجوی خانه ایم. شنیده ام میگفتند ما مهمان ناخوانده ایم. اینجا کسی خوشامد گوی ما نیست. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 خانه ات بسوزه ای جنگ، فقط کسانیکه طعم آوارگی را چشیدند این کتاب را خوب درک میکنند. غم انگیز بود.

خالد حسینی پدیده قرن ما

این کتاب به‌ما می فهمونه که ما چقدر نعمت داریم ولی قدرشو‌نو نمی دونیم. بغض،آه،درد،زیبایی..

خدا مسببان جنگ سوریه را بزودی سرنگون خواهد کرد،آنها فریاد زنانی که فرزندانشان در آتش بمباران میسوختند ،دست کم گرفتند ،برای نظام طبیعت گروه ،مذهب ودین مفهومی ندارد ،مسبب آهی جانگداز شدی.. منتظر جوابش باش.. لعنت بر داعش و همه خونخواران پلید

اما آنان که خود را به خواب زده اند با فریاد پرهیاهوی آیلان کودک معصوم سوری نیز بیدار نخواهند شد... لعنت بر جنگ و جنگ افروزان فوق العاده بود.

احساس غریبی بهش داشتم. بدون امید.... تلخ......

تشکر از نشر روزگار و ‌طاقچه بخاطر ارائه رایگان این کتاب . بعد از مطالعه ، پیام را ویرایش خواهم‌کرد .

روایتی از تلخی آوارگی و جنگ.... تصویر هارو دوست داشتم و تصویر سازی هارو بیشتر ....

دعا میکنم وقتی ساحلی به چشم نمی آید وما همچون ذره های کوچک در آب های متلاطم بالا و پایین میرویم و کج و راست میشویم وقتی که هر لحظه ممکن است دریا مارا در خود فرو بلعد خدا قایقمان را به مسیر درست هدایت کند. خیلی خوب بود💛😞

خیلی زیبا بود 😭 مرسی از طاقچه 👌🏻

چقدر خوب که رایگان شده،همین باعث میشه بیشتر مطالعه بشه و از ابنکه مطالعه کردم خوشحالم،مختصر بود ولی در همین اختصار خوب احساسات رو منتقل کرد،واقعا دلم گرفت😢 خدایا شکرت برای نعمت آرامش و امنیتی که داریم

جنگ واقعا ترسناکه، برای هیچ ملتی آرزوش نمیکنم... دوستانی که از این کتاب خوششون اومد میتونن انیمه ی Grave of ‌Firelies (مدفن کرم های شب تاب) رو هم تماشا کنن... بعد از دیدنش بیشتر از هرچیزی از جنگ متنفر میشین. به امید صلح جهانی ☘️

همه‌ی ما بی‌تابانه در انتظار طلوع خورشیدیم...

مثل همیشه عالی ولی متفاوت

سر نوشت کشور های مظلوم چه خواهد شد توفانی است که هیچگاه پایانی ندارد مگر آنکه سلاحشان را بر زمین بگذارند و سلاح آوازعشق در آسمان بر اندازند این توفان تمام خواهد شد و پایان این توفان عشق است و عشق

به امید پایان جنگ در تمام جهان.جنگ هایی که بیش ازهمه به کودکان اسیب میرسانند.واقعا باید قدر دان امنیت کشورمون باشیم با وجود همه کمبودها در زمینه های دیگه.شادی روح همه‌ی شهدای مدافع حرم و کشته شدگان این جنگ صلوات🤗

این ها تنها کلمات هستند... حقه های صادقانه یک پدر! ................ واقعا یکی از سخت ترین شرایط تو دنیا اینه که پدری نتونه امنیت فرزندش رو تامین بکنه،خدایا خودت مواظب همه آواره ها باش.

ممنونم که رایگان گذاشتید

داستانی بسیار زیبا و غم انگیز که هرکسی رو به فکر فرو می بره

جنگ همیشه برایم واژه ای غریب و نامفهوم بوده. فارغ از اینکه چه کسی شروع کننده و مقصر جنگی است، دو طرف دعوا آسیب خواهند دید. از مردمان غیرنظامی دو طرف، کودکان و سالمندان بسیاری کشته خواهند شد بدون اینکه کوچکترین دخالتی در این مسئله داشته باشند. مطالعه کتاب‌های این چنینی دیدی بهتر نسبت به ظلم‌های ناگفته و ناشنیده می‌دهد. به امید برقراری عدل و پایداری صلح جهانی. 🙏

چقدر درد داشت توش. درسته متن ترجمه اش دقیق نبود، ولی این «مروان» ها چیا که نکشیدند و چی ها که ندیدند. احساس گناه میکنم از اینکه کاری از دستم برای آوارگان جنگ ها بر نمیاد. آخه باَی ذنبٍ قتلت؟

باور کن اشکم در اومد طاقچه

من با تخفیف100%دانلود کردم و خوندم خیلی خوشم اومد من که دوستش داشتم

خوبه که رایگان هست. گهگاهی ازین امتیازها به کاربراتون بدید. باعث میشه افراد بیشتری کتابها رو بخونن

کاش نسخه اش epub بود. من از نرم‌افزار های کتابخوان مخصوصاً طاقچه به خاطر فرمت epub شون استفاده میکنم وگرنه فایل pdf رو که از خیلی جاها میشه گیر آورد. به شخصه اگه بخوام pdf بخونم ترجیح میدم نسخه کاغذی رو بخرم. مگر اینکه گیرم نیاد.

واقعا از خواندنش لذت بردم، ممنون که رایگان قرارش دادید.

خیلی کم و خلاصه بود.بیشتر شبیه درد دل بود.گفتم چی طاقچه دست و دلباز شده هاااا😄

داستان های خالد حسینی، روایت ها وتفاسیری از افغانستانی است که اکثر ما ایرانی ها با وجود همسایه بودن با این کشور، نمیدونیمش.. دنیایی که یه روزی یه جای سراسر زیبایی بود و دغدغه بچه هاش یه مسابقه ی بادبادک بازی بوده ، به خاطر سلطه طلبی، نفرت و از همه مهمتر دین همراه با جهالت (که نتیجه اش میشه تعصب) یک سری آدم ها تبدیل میشه به خرابه ای که امکان زندگی درش نباشه. پیشنهاد میکنم کتاب بادبادک باز این نویسنده رو هم بخونین.

قسمت مهم اش صفحه اخرش بود و واقعیت تلخی از روزگار رو بیان کرد برای خوندن کتاب باید روحیه ی قوی ای داشته باشین

انقدر موضوع خوب انتخاب شده و خوب‌تر نوشته شده که من بدون اطلاع از اینکه داستان کتاب برای چه کسی نوشته شده ، تصویر غرق شدن آیلان کردی جلوی چشمانم بود تا کتاب تموم شد و فهمیدم برای او و هزاران مهاجر دیگر نوشته شده. این نشان‌دهنده‌ی تیری هست که خیلی دقیق به هدف خورده و کار خودش رو کرده حتی اگر در انتها اسمی از او نیارد...

زیبا و غم انگیز

تنها کاری که از دستانم خالی ام برمی آید، دعا است. دعا کنم وقتی ساحلی به چشم نمی آید، و ما همچون ذره های کوچک در آب های متلاطم، بالا و پایین می رویم و کج و راست می شویم، وقتی که هر لحظه ممکن است دریا ما را در خود فرو بلعد، خدا قایق ما را به مسیر درست هدایت کند.

زیبا بود. چرا نمیشه بریده گذاشت؟ زیر نور تربیع ماه به نیمرخت نگاه می کنم، پسرکم. مژه هایت را که به زیبایی خطوط خوشنویسی اند، معصومانه روی هم گذاشته ای و به خواب فرو رفته ای.

فقط میتوان گفت این کتاب دلنشین و دلسوز بود.

تصویرسازیش را دوست داشتم و همچنین قشنگ گذشته و حال سوریه و دریا را توصیف کرده بود

کوتاه و دردناک ولی در عین حال زیبا

فک نمیکنم تاحالا کتابی به این کوتاهی خونده باشمو اینقدر تونسته باشه منو ب فکر فرو ببره 😢😢😢😔فقط همیین

داستان کوتاه اما غمی بزرگ داشت

او عزیزم ، اگر آن ها می دیدند حتی نیمی از آنچه تو دیده ای تنها اگر آن ها می دیدند بی شک چیزهای مهربانانه تری می گفتند. شهر حُمص در سوریه و بوی کبه عربی.....وای از جنگ

یک نامه از یک پدر به پسرش خانواده ای که آواره شده اند در اثر ظلم شاید تنها ضعف کتاب این باشد که میشد چند نامه به همین شکل کنار هم جمع شوند و از زوایای گوناگون سخن برانند

و ناگه آسمانی که به جای باران از آن بمب و انفجار نثارمان می شد 😢

آفرین به غیرت اون پدر و احساس این نویسنده...

این اولین کتابی که از خالد حسینی میخونم و به نظرم شاید اونقدر که لازم بود احساسات رو انتقال نداد در واقع متن کتاب نمیدونم یک چیزی تو مایه‌های شعر نو بود ولی اون احساس لازم رو نداشت با این حال طراحی ها واقعا خوب بود البته به جز طراحی های چهره ولی از نظر هنری واقعا عالی بود و لذت بخش و خیلی ارزش کتاب رو بالا می‌برد ولی با این حال من نتونستم با قلم نویسنده هیچ ارتباطی پیدا کنم این مورد را هم اضافه کنم که در واقع ترجمه متن خیلی بد بود گاهی وقتا بعضی از فعلا دوباره تکرار می شد شاید دلیل این که با متن ارتباط برقرار نکردم همین باشه

آفرین به طاقچه و احسنت به آقای خالد حسینی با اون قلم شاهکارش

متن کتاب خوب و هنری بود. ولی دلم میخواد به جناب خالد حسینی بگم مقصر آوارگی این بچه ی مظلوم همون آمریکایی هست که شما داری زیر پرچمش سینه میزنی...

ب امید پایان همه جنگ ها و دنیایی سر تاسر انسانیت و شادی😞

غیرمستقیم ادم رو میسوزونه😔

بیشتر کتابچه بود تا کتاب! و به نظر من زحمت و کار زیادی برای نگارش این کتاب انجام نشده بود. نسبت به تبلیغاتی که برای این کتاب شده بود انتظار بیشتری داشتم. اگر یک نویسنده گمنام چنین متنی داشت بعید می دانم انتشاراتی حاضر به چاپ می شد. خواندنش کمتر از ده دقیقه وقت می برد. خواندنش خالی از لطف نیست. امیدوارم دنیای زیباتر و امن تری برای کودکان همه جهان بسازیم. با آرزوی آشتی و آرامش برای تمام مردم جهان.🙏

وای چقد ذوق زده شدم این کتابو دیدم آخرین کتاب خالد حسینی عزیز که شهریور ماه تو آمریکا چاپ شد،من مدام فیس بوک خالد حسینی رو پیگیر بودم و همش دعا میکردم این کتاب زود به ایرانم برسه وای عاشق کتابای خالد حسینی ام این کتابشم که مثل شعر بود پر از احساس...خیلی خوشم اومد