نظرات کاربران درباره کتاب بیگانه

این ترجمه از هزاران ترجمه‌ای که شده رو من خوندم؛ ترجمه‌ی خوبی بود؛ قطعا جاهایی باید تلاش بیشتری برای فهمیدن داستان کرد ولی اگر کتاب‌های دیگه کامو و کتاب‌هایی دیگری از اگزیستانسیالیسم رو خونده باشید می‌تونین داستان رو بفهمین و باهاش زندگی کنید. از خصوصیاتی که کامو داره توصیف ریز و دقیق مکانی هست که داستان داره جلو می‌ره؛ توی ییگانه هم همینطور بوده و هدفی که توی تک‌تک داستان های کامو دنبال میشه نشون دادن پوچ بودن و بی‌تفاوتی کامو نسبت به دنیا هست؛ این داستان در دو بخش دنبال میشه که بخش دوم سریع‌تر و پرهیجان تر هست. بخش اول سنگینی خاصی داره که با شروع فصل دوم کمی از آن کاسته می‌شه ولی در آخر‌های کتاب؛ بار کلمات و توصیف لحظه‌ها سنگین و شکننده میشه.

میشه بگید بهترین ترجمه این کتاب مال کیه و کدوم انتشاراتی؟؟؟

من فرانسه بلد نیستم که نسخه ی اصلی رو بخونم این کتاب رو نزدیک ۲۰ صفحه خواندم ، حذفیات و تغییر ها باعث دل زدگی ام شد و به سراغ نسخه ی انگلیسی رفتم، نسخه ی انگلیسی رو پیشنهاد میکنم بخونید.

کتاب جالبیه برای این کتاب خواننده باید به نوع تعامل شخصیت اصلی داستان با سایر اشخاص (چه اصلی چه فرعی) و اعتقادات و رفتارهای اون ها توجه کنه نه به روند داستان. یک نقدی هم از این کتاب در آخر اورده که خوندنش خالی از لطف نیست. ترجمه هم خوب و قابل قبوله.

در وصف آلبرکامو همین مقدمه ی ژان پل سارتر بس که می گوید : به هر جهت کتاب بیگانه جلوی ما است ؛ کتابی جدا شده از یک زندگی ، توجیه نشده ، توجیه نشدنی ، بی ثمر و آنی . کتابی که اکنون از نویسنده اش نیز جدا مانده و به عنوان یک لحظه از زمان حال پیش دیگران گذاشته شده و از این طریق است که ما "باید کتاب او را بخوانیم" : به عنوان یگانگی و اتفاق ناگهانی و شدیدی میان دو انسان ، میان نویسنده و خواننده ، در عالم پوچ و در ماورای عقل و منطق .

بیگانه با ترجمه دیهیمی رو هم موجود کنید

یه اثر بسیار زیبا...واقعا دنیای خاصی خلق کرده با این رمانش اقای کامو هرکسی نمیتونه این جور آدم هارو بفهمه

بعضی وقت ها فکر میکنم ک چنین داستان هایی فقط در فلسفه ی خاصی تولید می شود... خواندن ش برای این خوب است ک با آن فلسفه آشنا شوی!

در یک جمله بگویم. کتاب ساده ای بود.

شخصیت جالبی داره، یه بیگانه با دنیا و آدم های اطرافش. فضای سرد کتاب هم تو توصیف شخصیت این بیگانه و دنیایی که حس میکنه خیلی کمک کرده.

کتاب خوبی بود . داستان ، سرد ، گیرا و آرام بود . و‌ خیلی کوتاه . این ترجمه هم ترجمه ای گویا ، بی تکلف و وزین بود .

سلام، بهترین ترجمه این کتاب کدومه؟میخوام بخرم، اما بین ترجمه خانم لیلی گلستان و آقای خشایار دیهیمی موندم، نظر شما چیه؟؟

به نظر من هرچقدر خوب باشه جمله اولش تو مقدمه دلمو زد

بالاخره نفهمیدیم این کتاب رو با کدوم ترجمه بخونیم یکی میگه لیلی گلستان یکی میگه جلال آل احمد یکی میگه دیهیمی... اصلا بهتره از خیرش بگذرم!

بیگانه ترجمه دیهیمی را هم موجود کنید

واقعا کتاب فوق العاده ای بو د کسی کتابی تو این مایه ها میتونه معرفی کنه؟سپاسگزارم

عالی عالی عالی عالی عالی

سلام.ی کتاب کاملا بی سر و ته.عمرو وقتتونو با خوندنش تلف می کنین.ی ستاررو ب زور دادم. کتابش شما رو ب پوچ گرایی یا بهتر بگم نیهیلیسم می رسونه.

خیلی قشنگ بود..این ترجمه از باقی ترجمه ها بهتر بود... هممون این حس و افکار رو ممکنه تجربه کرده باشیم توی زندگیمون...کتابش رو خیلی دوست داشتم..و دلم میخواد دوباره از نو بخونمش.

عالی

بیگانه کسی که افراد جامعه وشاید حتی خود او با خود بیگانه است. او در دنیای خود تنهاست، و در عین حال اتفاقات را همانطور که هست بازگو می کند، نه کمتر نه بیشتر و نه معنا و تفسیر دیگری به ان می بخشد. و این نگرش او ، از سوی جامعه محکوم میشود، چرا که از درک او عاجزند. او پذیرای اتفاقات مختلف زندگی بدون مقاوت است و این رفتارها باعث تعجب بقیه و جامعه می شود. او محکوم گشته چرا که نخواسته انچه برایش حس واقعیتی نداشته را ،بر زبان اورد. و در اخر توصیه من به شما این است سعی کنید هیچ گاه کارتان به دادگاه و عدالت نکشد!! چرا که در انجا تنها ، تصویر ترازوی عدالت واقعی است..!

خوندمش ولی دوسش نداشتم

کتاب بسیار جذابی بود. فضا سازی بسیار عالی. فقط این ترجمه بسیار ضعیف بود

نمونه ای ک گذاشته شده بود رو مطالعه کردم. برام جذابیتی نداشت. اوایل منتظر بودم دلیل این نوع نگاه بی توجه به اطرافیان از طرف مورسو رو بفهمم اما به آخر ک رسیدم دگ صبرم تموم شد. هیچ اتفاق ویژه ای نمی افتاد. همش توصیف طبیعت و آدما و شرایط روحی شخصیت اصلی بود. چخوف توی نامه ای ک به یکی از شاگرداش می نویسه ازش بخاطر توصیفات زیبایی ک از محیط کرده تقدیر می کنه اما این نکته رو هم بهش گوشزد می کنه ک توصیفات زیاد مخاطب رو خسته می کنه. کاشکی این توصیه به آقای کامو هم شده بود. جدای از اینکه قصه ی خاصی ندیدم کلا با این نوع نگاه به دنیا هم مشکل دارم. این نگاه بی خیال و بی حوصله و افسرده. به نظر من این جور رمانها هیچ وقت تاثیر رمان های کلاسیک ک نویسنده ماه ها برای بازنویسی و جذابیت و رساییش وقت می ذاشتن رو نمی ذاره.

کتابی که از جنس من نبود و بزور مطالعه کردم که تموم بشه..سه دوره ای وسواس تموم کردن کتابامو داشتم متاسفانه..وقتی تموم شد هیچی ازش تو ذهنم نبود جز حال پوچ و تهی..!!