نظرات کاربران درباره کتاب ناطور دشت
۳٫۴
(۵۴)
imsarahshirley
واقعا تاسفباره که کتابهای فوق العاده رو با ترجمه ی بد به لجن میکشن و مخاطب تهش فقط از خودش میپرسه خب که چی؟این دومین باره دارم نظرات رو درباره ی یک کتاب میخونم و متوجه چنین چیزی میشم.
من دو ترجمه از این کتاب رو خوندم که هرچند از شر سانسور محفوظ نبودن اما به هرحال ترجمه ی وفادار تری داشتن.
یکی ترجمه ی چاپی از آقای محمد نجفی و یکی هم نسخه ی پی دی اف ترجمه ی آقای کریمی که برای سالها پیشه و خیلی قدیمیه.
ولی در کل کتابی نیست که شما براش دنبال آغاز و فراز و فرود و پایان باشید،ژانرش متفاوته و پیامش بشدت زیباست.این کتاب داره تغییر اجتناب ناپذیر و معصومیت از دست رفته ی نوجوون ها در مسیر جامعه رو نشون میده.در واقع هولدن نماینده ی جمع کثیری از نوجوون های قرن بیست و یکمه.
فرقی نداره کجای جهان و با چه جنسیتی،همه ی نوجوون ها به اندازه ای این ها رو تو دنیای خودشون تجربه میکنن.
و نکته ی جالبش هم اینجاست که وقتی مونولوگ های هولدن رو میخونیم،به این فکر میکنیم که بر خلاف دیدگاهی که مسن تر ها به نوجوون ها دارن،اونها میتونن خیلی چیزها رو درک کنن و پخته فکر کنن حتی اگر در ظاهرشون مشخص نباشه.
در کل کتاب دوست داشتنی ای هست،باید عمیق تر بهش نگاه کنیم:)))
glass•°نگارا :)
@abusybee
موافقم باهاتون
زهرا۵۸
دقیقا حس من بعد خوندن این بود با وجود ارتباط با خیلی از بریده ها و بخش های کتاب، اخرش حس بدی داشتم که چی نتیجه این سرگردونی چی شد؟ کاش اگر مشکل از ترجمه ها هست به اثر ظلم نکنن و مسئولین امر به کتاب و هدفش خیانت نکنند حیف هست که زمان بگذاری و لذت و درک درست عایدت نشه
زهرا۵۸
کاش نویسنده هایی با این میزان توانایی و شهرت اثار موثرتری به جا بزارن
روایت افسردگی یه فرد توی خیلی از کتابها دیده میشه و معروف هم شدن ولی موندم چرااااا!!!!؟؟؟؟
احتمالا همون جریان عدم درک از نقاشی های با سبک خاص هست
به نظرم، این کتابها چیزی به ادم اضافه نمی کنن برای من نه لذت داشت نه نتیجه خاصی
انگار دنیا از ناله خوشش میاد؛ شده مثل جریان فیلمهای سیمرغ بگیر ایران
Mo Amini
ناطور دشت در سبک خودش بهترین رمان دنیاست . مترجم دیگری رو انتخاب کنید
کاربر ۸۶۸۱۵۴
سلا، به ترجمه ربطی نداره، واقعا همونجوری که گفتید این کتاب روایت افسردگی و سرگردانی و پوچی یک پسر جوانِ
من این رمان رو به زبان انگلیسی خوندم و هنوز هم نمیدونم چرا اینقدر خودم رو زجر دادم تا کتابی که به نظر بقیه شاهکاره، ولی به نظر من کتاب پوچ و بی معناییِ خوندم. البته تجربه شد و دیگه برای انتخاب کتاب به حال و روحیه و خودم نگاه میکنم و کتابهای توصیه شده.
کاربر ۸۶۸۱۵۴
به ترجمه ربطی نداره من این کتاب رو حدود ده سال پیش به انگلیسی خوندم هنوز هم یادآوریش، حالم رو بد میکنه فقط شاید در ترجمه، ولنگاری رفتاری، حذف شده باشه که فکرنکنم کمک کنه کتاب دوست داشتنی تر بشه.
من هم مثل شما این کتاب که روایت افسردگی، سردگمی، عیاشی یه پسر نوجوانِ درک نکردم یکی از بدترین کتابهایی بوده که به عمرم خوندم.
همتا
ترجمه واقعا ایراد داشت... خیلی جاها جمله ها بی ربط بود که ناشی از سانسور و حذف ِ بیخودیه.. درست مثل ترجمهی کتاب مزایای منزوی بودن.. اونم یه سری جاها رو انقد بد حذف و سانسور کرده مترجم، که اصلا خواننده به بیراهه میره.. واقعا تاسف داره از این نظر.. نمیدونم قراره به کجا برسیم با این انتخاب هامون و جبری که به ناحق وجود داره... از این موضوع بگذریم.. در مورد خود کتاب! با یه پسر نوجونِ آزار دیدهی جنسی و جسمی و روحی و دچار افسردگی و البته عجیب، مواجهیم.. که هم میتونه با احساس باشه هم رو مخ باشه هم پر حرف باشه هم غرغرو باشه هم دروغگو باشه هم صادق و روراست باشه هم بی ادب باشه هم خلاف بکنه (سیگار) هم مودب و مهربون باشه... خیلی دنیا عجیبی داره و تو دنیای عجیبی زندگی میکنه و همینا متمایزش میکنه با بقیهی هم سن و سالاش.. در نهایت احتیاج به کمکِ واقعی داره.. کسی که واقعا کمکش کنه..
عباس علی یراگدیاد
چیزی تو مایه های مزایای منزوی بودن
رها
در واقع مزایای منزوی بودن نسخه ی مدرن ناطور دشته
sama
نمونه یک آدم تنبل و بدبین و ایراد گیر،زیادی سردرگم بود. در کتاب "انتهای عمیق اقیانوس " یک خانواده یکی از فرزندانشون رو از دست میدن و همین مساله باعث میشه والدین به بقیه فرزندانشون خیلی اهمیت ندن و متاسفانه باعث میشه دچار سردگمی بشن،اینجوری ک من متوجه شدم در این کتاب هم ی اشاره ی خیلی ریزی ب این موضوع کرده،مادرش خیلی غصه دار شده بود و پدرش هم پول زیادی در اختیارش میزاشته ،و هولدن در سن نوجوانی اشباع شده و هیچ چیزی براش دیگه تازگی و هیجان نداره و حوصله ی هیچی رو نداره
آلوین (هاجیك) ツ
میخوام بدونم کدوم ترجمه بهترس؟ این یا اون
elham
من اصلا نتونستم ترجمه متین کریمی رو بخونم ، خیلی نامفهوم بود. ولی این ترجمه بسیار روان و عالی بود. ممنونم.
مری
کتابه ضعیفیه اتفاق خاصی توی داستان نمیوفته و نتیجه جالبی هم نمیگیری. فقط روایت چند روز پوچ یه نوجوان افسرده اس.
کولی
کتاب عجیبی بود.. در عین حال که میتونی شخصیت اصلی رو درک کنی و بهش حق بدی میفهمی همون واقعیتهای تلخ همیشه دور و بر تو هم وجود داشته ولی شاید تا قبل این توجهی بهش نمیکردی یا عادی به نظرت میرسید.
up
متن جذابه ولی محتوای چندانی نداره
ترجمه هم خوب بود
pedram
با اینکه نویسنده داره روده درازی میکنه؛ اما به شکل فوق العاده ای با لحن صریح و جذبه ی خاصش باعث میشه ادامه بدی و کتاب رو زمین نگذاری. عالی بود
امیرحسین
به نظر من کتاب انسجام داستانی نداره و خیلی از این شاخه به اون شاخه میپره و انگار تو ترجمش نقص داره یعنی بعضی جاهاش یهطور دیگه ترجمه شده یا حذف شده
درکل برای سرگرمی کتاب خوبیه...
Narges
من دوسش داشتمـ
Mry.M
فقط انسان رو به درون خودش میبره بدون اینکه پیامی برای رشد و تعالی داشته باشه .وخواننده رو با خودش به سمت افکار بیهوده اش میبره و این توانایی خاص نویسنده س کاش مطالب بهتر و قابل تامل تری داشت وقتی نویسنده میتونه خواننده رو با خودش به هر سمتی بکشه!
shadi
کتاب خوبیه
کاربر ۱۰۸۷۵۶۱
امید تنها راه نجات بشریت. امید به وجود فوبی، هولدن را نجات داد.
fkh
چرا اینقدر مشکل ویراستاری داره؟
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
شخصیت اصلی رمان، هولدن کالفیلد، نوجوانی ۱۷ ساله است. او در جایی شبیه مرکز توانبخشی یا مرکز درمانی و یا چیزی شبیه به این است که قصد دارد چند روز از زندگی مزخرفش را در کریسمس پارسال برای روانکاو خود تعریف کند. پایه و اساس رمان نیز ماجراهایی است که در سه روز برای هولدن اتفاق افتاده است.
قهرمان کتاب ناتور دشت داستان خود را از مدرسهای آغاز میکند که به تازگی از آن اخراج شده اما این قضیه را از خانواده خود مخفی نگاه داشته است و میخواهد تا زمانی که نامه مدیر مدرسه به دست پدر و مادرش میرسد آزاد باشد و حتی به فرار از خانه هم فکر میکند. او قبلا هم چندین بار از مدرسه اخراج شده بود اما این بار ماجرا فرق میکند. در ادامه وقتی با هماتاقیاش یک دعوای حسابی راه میاندازد از خوابگاه بیرون میزد و ماجراهای اصلی کتاب از اینجا آغاز میشوند. خروج هولدن از خوابگاه و وارد شدن او به دنیای بیرون و روبهرو شدن او با مردم جامعه و همچنین وانمود کردن هولدن به اینکه آدم بالغی است، نماد انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی است.
اکنون هولدن دیگر بچه نیست و افکار و احساسات متفاوتی دارد. او احساس تنهایی میکند، احساس میکند با دنیای بیرون بیگانه است و همچنین به شدت احساس میکند که همهچیز او را افسرده میکند. هولدن دیگر کودک نیست و در آستانهی ورود به دنیای بزرگسالان است. بزرگسالهایی که از نظر هولدن همگی قلابی هستند و او بسیار از دست آنها شاکی است. البته میتوان گفت هولدن از دست همهچیز و همهکس شاکی است مگر بچههای کوچک. به همین خاطر رابطه نزدیک و صمیمی با خواهر کوچک خود، فیبی دارد. فیبی نقش بسیار مهمی در داستان دارد و اگر به خاطر او نبود هولدن به سمت سرنوشتی متفاوت حرکت میکرد.
عنوان کتاب از چیزی آمده است که هولدن دوست دارد انجام دهد. او نمیخواهد دانشمند شود، نمیخواهد مثل پدرش وکیل شود، معلم شود و یا هرچیز دیگری که از نظر آدم بزرگها یک شغل خوب و آیندهدار محسوب میشود، او میخواهد ناتور دشت شودقبل از هرچیزی به این نکته اشاره کنیم که این کتاب، بدون تردید یکی از بهترین کتابهایی است که میتوانید در طول عمر خود بخوانید!آدم از قدرت کلمات سلینجر مات و مبهوت میماند. چطور میتوان شخصیتی در این حد جذاب خلق کرد، شخصیتی که تقریبا در وجود ۹۰ درصد آدمها در یک برهه زمانی وجود داشته است. شخصیتی که هیچ تعارفی با خود و با مخاطب ندارد و به راحتی از تاریکترین و پنهانترین اتفاقاتی که ممکن است در گوشه ذهن دفن شده باشد صحبت میکند. به اعتقاد من اوج زیبایی کتاب است که نویسنده، هولدن را در برابر یک روانکاو قرار داده است و داستانهای خود را برای او تعریف میکند.
من فکر میکنم اگر هولدن کالفیلد بزرگ شود و قرار باشد قهرمان داستان دیگری شود، به فردینان باردامو در کتاب سفر به انتهای شب و یا به هنری چیناسکی در کتابهای چارلز بوکفسکی تبدیل میشود. این شخصیتها بسیار به هم نزدیک هستند و به راحتی میتوان ویژگیهای مشترک زیادی بین آنها پیدا کرد.در ناتور دشت، سلینجر تصویری نامتعارف از فرآیند بلوغ یک پسر را نشان میدهد. هولدن کالفیلد بیشتر شبیه نوجوانی میماند که در دردسر افتاده و به دنبال این است که از این مرحله پر دردسر عبور کند. در واقع هولدن پسری خاص با نیازهایی خاص است. او نه دنیای اطراف خود را درک میکند و نه اصلا تمایلی به درک آن دارد. در واقع، بخش عمدهای از کتاب درباره احساس پشیمانی او بابت معلوماتی است که دارد. اگرچه معصومیت او در زمینههایی همچون مدرسه، پول و غریزه جنسی از بین رفته است، ولی هولدن همچنان امیدوار است که بتواند از بقیه بچهها محافظت کرده و آنها را از این موضوعاتی که مختص بزرگسالان هستند دور نگاه دارد.
عصیانی که هولدن دست به آن میزند، شبیه کاری نیست که از دیگر نوجوانان خیالی دنیای ادبیات دیدهایم. او نسبت به معلمها و والدینش بیاعتماد میشود، نه تنها به خاطر این که خودش را از آنها جدا کند، بلکه همچنین به دلیل این که نمیتواند آنها را درک کند.✨
blue cream
بد نبود ترجمه خوبی نداشت متاسفانه
هانا
تنها فایده ای که این کتاب برای من داشت یاد گرفتن معنی کلمه "ناطور" بود
farzaneh
نظر شخصی من اینه که سخت میشه رمان ها رو پیشنهاد کرد
چون بسیار سلیقه ایه و جهان پر از تفاوت هاست
شاید کتابی که با سلیقه ی من هماهنگه برای شما اینطور نباشه
و در مورد این کتاب میتونم بگم: داستان فضای سرد و افسرده ای داره، که گاها همین باعث میشه به فکر فرو برید
انتظار پایان حیرت اوری رو هم نداشته باشید
هولدن شخصیتی کم حرف که در مورد احساسات حقیقی ش صحبت نمیکنه و همین باعث میشه عجیب بنظر بیاد
حسام داداش زاده ماهر
یکی روستایی سقط شد خرش
علم کرد بر تاک بستان سرش
جهاندیده پیری بر او بر گذشت
چنین گفت خندان به ناطور دشت
مپندار جان پدر کاین حمار
کند دفع چشم بد از کشتزار
که این دفع چوب از سر و گوش خویش
نمیکرد تا ناتوان مرد و ریش
چه داند طبیب از کسی رنج برد
که بیچاره خواهد خود از رنج مرد؟
ناطور دشت یعنی نگهبان دشت
Noted
خب کتاب خفنیه ..
اگه تو زندگیت به همچین شخصیت بر نخوردی برات بیشتر از اینا جذابیت خواهد داشت ..
hny
اصلا نتونستم ارتباط بگیرم. احساس میکنم بدترین کتاب عمرم رو خوندم وقتمو تلف کردم. تعجب میکنم چطور این همه معروفه.
میخواستم مزایای منزوی بودن هم بخونم دیدم نسخه مدرن همینه ولش کردم دیگه.
حمید توانگر
بی سر و ته بی محتوا و بدون جذابیت
massi
چرررررت بود😐حالا نمیدونم با خود متن ارتباط نگرفتم یا ترجمه بد بود
alireza_yarmohamadi313
کتاب از لحاظ نوشتاری بس بی هویت و چرند تا به حال این همه چرندیات یک جا ندیده بودم.یک نوجوان پوچ که بعد از خوندن این کتاب هیچ چیزی بهت اضافه نمیشه حیف وقت واقعا
حجم
۱۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان