نظرات کاربران درباره کتاب عزاداران بیل
۴٫۰
(۱۴۵)
بیسیمچی
زبان و روایت داستان ساده و روانِ...تصویرسازی ها و توصیف ها خیلی خوبن...فضای حاکم بر روستای بَیَل (جامعه ی مد نظر ساعدی)و بستر داستان فضای تاریک و وهم آلودیِ (گوتیک)که میتونه مخاطب رو با خودش همراه کنه...
...داستان، مشتمل بر هشت قصه ست که معروف ترین قصه داستان گاو و مشدی حسنِ که برای خیلی ها آشناست... هشت قصه که بیانگر خرافه پروری و فشل بودن و درگیری ها و روزمرگی های مردم روستاست...
مشکل اصلی، پایان بندی های قصه هاست که شاید چنگی بدل نزنه و مخاطب راضی به سراغ قصه ها ی بعدی نره...
کاربر 5377765
من همه ی قصه روگوش کردم آخرش تکلیف پسر کدخدا و همچنین مشهدی حسن که گاو شد دقیقا مشخص نشد...
کاربر 3523498
من مطالعه کردم جالب و احساسی روحانی ایستادگی ساکنین ده یا روستا بود کاش تا آخر ادامه داشت که شرایط زمان اجازه نمیدهد
مریم
من قصه اول و دومو خوندم نفهمیدم اخرش چیشد اگه بقیشم همینطوریه تا نخونم.شما اخرشو میدونی:؟
مهدی
واقعا جای تاسف داره که رمان های اصیل فارسی این قدر حتی در بین کتابخوان ها مهجور موندن!
تا قبل از این که من این نظر رو ثبت کنم فقط ۱۸ نفر نظرشون رو دربارهی این کتاب ثبت کرده بودند، در حالی که این عدد برای داستان های نه چندان موفق خارجی با ترجمههای ناشیانه چندین برابره و اکثرا هم نظرات مثبتی راجع به اون کتاب ها دارن!
مشکل از کجاست؟
کاربر ۳۴۱۱۰۰۶
مشکل اینست که درمغزماچپانده غرب اول وآخرهمه چیزست،وبدبختانه هورا، هم بکشیم.. اونابه به.. ماایرونیابع بع..مغزمان تابانده اندعزیران..
کاربر ۴۰۹۸۷۹۹ sh_kh
اتفاقا اگر کتاب خون بودین متوجه میشدین که رمان وداستان های ایرانی بهتراز بعضی از اسم دارهای خارجی مثل صد سال تنهایی هست کتاب هایی مثل روزگار این مردم... از محمود دولت ابادی یا کلیبر وهمچنین داستان های مثل سو وشون از سیمین دانشور ووو زیادند اثاری که از رمان های خارجی یک سر و گردن بالاترند
حیدر
البته تاسفی نداره، فعلا که من رمان ایرانی به قوتِ «جنایت و مکافات» نخوندهم، ولی رمان ایرانی قطعا میتونه به قله های ادبیات برسه. من واقعا از خوندن کارهای نادر ابراهیمی لذت می برم.
میـمْ.سَتّـ'ارے
عزادران بیل از هشت قصه تشکیل شده که همه در روستای بیل میگذره.
هر قصه برشی از زندگی یکی از شخصیتهاست و به خاطر همین میشه گفت پایان باز داره و این خیلی خاصش میکنه که فکر نکنم همه بتونند باهاش ارتباط برقرار کنند.
من تو هر قصه به دنبال گمشدههای داستانهای قبلی میگشتم. اما دریغ از حتی یک نشانهی کوچک...
معمولا داستانایی با چنین پایان مبهمی رو دوست ندارم ولی عزاداران بیل نمیدونم چی داشت که اجازه نمیداد رهاش کنم.
فضای قصهها سرد، دلگیر، تلخ و مهآلوده است.
فضای عجیبی و مرموزی که حتی ترغیب شدم داستانهای دیگهای از غلامحسین ساعدی بخونم.
نامگذاری کتاب هم واقعا مناسب فضای داستانهاست مخصوصا چندتا قصهی اول...
عزاداران بیل شخصیتهای ماندگاری داره که تا سالها در یادم خواهند بود.
اسلام، کدخدا، مشدی بابا و مشدی صفر، ننه خانوم و ننه فاطمه ننه خرافاتیای بیل، مشدی حسن که دیوانهی گاوش بود، مشدی ریحان و حسنی😒، موسرخهی بیچاره، پسر کدخدا، میرنصیر و زهرا، پسر مشدی صفر که همیشه با نیش و کنایه حرف میزد و مشدی جبار ساده، عباس، اسماعیل و... همهشون با وجود تمام خوبیها و بدیها، تبدیل به خاطرههایی به یاد ماندنی شدند.
k.t
منتظرم :)
میـمْ.سَتّـ'ارے
عرض سلام کاربر گرامی
نظر گذاشتن برای کتابها رو برای خودم وظیفه میدونم، تا برای کسانی که قراره اون کتاب رو بخونند، کمکی باشه، خوشحالم مورد توجه قرار گرفته.
متاسفانه فعالیتی در نرم افزار اینستاگرام ندارم و در واقع وقت کافی هم برای این نرم افزار ندارم.
ممنون از پیشنهادتون احتمالا در آینده این کتاب رو بخونم.
حسین
من اکثر نظرات شما رو خوندم و استفاده کردم امکانش هست که پیج اینستایی راه اندازی کنید و تحلیلاتون رو اونجا هم به اشتراک بگذارید ؟ در ضمن من بعنوان یک کتابخوان پیشنهاد میکنم کتاب نخل و نارنج هم مطالعه بفرمایید...شاید نیم ساعت نشده که به پایان رسوندم
اگه در اینستا پیجی راه اندازی کردید لطفا به این آیدی hamedani.4 آدرس صفحه رو بفرستید🙏
MrDreamer
از نظر من بر هر ایرانی واجبه که این کتاب رو بخونه! یک سری درد های فرهنگی رو با نثر فوق العاده روان و داستان پردازی عالی شرح داده، دردهایی که هنوزم وجود دارن.
اگه شروع به خوندنش کردین به این چندتا شخصیت بیشتر توجه کنید:
اسلام
پسر مشدی صفر
ننه خانم و ننه فاطمه
MrDreamer
به نظر من مش اسلام میتونه نماد آدم حسابی های مملکت باشه. آدم خیرخواه و کاربلدی که بار همه مشکلات ده رو دوششه و هرمشکلی که پیش میاد کدخدا اول از همه میگه برید مش اسلام رو خبر کنید! در کل آدم بی حاشیه ایه و کمتر داخل خرافات و خاله زنک بازی های بقیه میشه ولی اخرش انقدر اذیتش میکنن که سازش رو برمیداره و میره.
پسر مش صفر هم که نماد آدم های بی عار و بی فایده ایه که بدون دلیل به بقیه آزار میرسونن و با حاشیه ساختن برای بقیه خودشون رو مطرح میکنن.
ننه خانم و ننه فاطمه هم که نماد خرافه پرستی شدید هستن.
A
من هم این کتاب رو خوندم؛ به نظر شما این شخصیت ها چه ویژگی داشتن؟
mohammad rs
من خوندمش عالی بود بله درسته هنوزم برخی از این فقر فرهنگی هست
mostapha
چه طور یه نفر میتونه چند ده سال جلوتر از جامعه خودش فکر کنه !!!!
🔆🔅ارغوان🔅🔆
٤سال بیش از کتابخونه نسخه کاغذیش رو گرفتم..داستانی که در مورد یه جعبه بود و مردم اون رو بعنوان امامزاده و یه مکان مقدس تبدیل ب بارگاهش کردن رو خیلی خیلی دوست داشتم..فقر فرهنگی و مالی رو با قوت و قدرت مثال زدنی به تصویر میکشه..
کاربر ۳۴۱۱۰۰۶
اگرهنرمندی چون ساعدی فقررا،وتقدسات رانمیشناخت جای تعجب بود.. ساعدی قلمی قشنگ دارد..قلمی.....
ونوشه
زمانی که به خوندن کتاب مشغول بودم به این فکر میکردم اگر همچین آدم هایی وجود داشته باشند چقدر دنیا و زندگی با این افراد و تفکرشون عجیب و ترسناک میتونه باشه. خرافات، تهمت، حیوان آزاری، حتی آزار افرادی همچون کارکتر موسرخه که بنظرم معلولیت ذهنی داشت واقعا دنیای ترسناکی هست البته دور از واقعیت نیست.
کاربر ۳۴۱۱۰۰۶
انکه میگوییدماهشتادمیلیون ایرانی ساکن بیل،،، اوخودش بیل ست، ساعدی شناس نیس، متلادولت ابادی،واحمدمحمود، وفرشچیان وهزاران نفردیگع رااستثنانمیکند.. دنیاآذمهای قشنگ زیادداردرفیق.
ونوشه
😔
Mona Tavakoli
وجود داره عزیزم ما 80 میلیون ایرانی ساکن روستایی هستیم به نام بیل
leili
یکی از بهترین اثار ساعدی هست، برای خوانش داستان ها اشنایی با سبک ریالیسم جادویی به فهم اثر کمک میکنه. اما صرفا ریالبسم جادویی نیست. فقر فرهنگی و رنج و عقب ماندگی مردم هم درش منعکس هست
کاربر ۳۴۱۱۰۰۶
ماچون وسایل داریم. یخورده اگاه تریم والاجاهلیت بشرهمیشه هست. اما، بله، مردم غلامحسین ساعدی رنج راخوب میفهمندچون ساعدی رنج راشیرین توصیف میکند..
احسان سعیدی
درود
من این سبک کتابها و قصه ها رو خیلی میپسندم و خوندنشون حس خوبی بهم میده. قلم قوی نویسنده قابل تقدیره! سادگی مردم گذشته و زندگیشون رو میتونی حس کنی، میتونی باهاشون احساس نزدیکی کنی و کمی از زندگی روزمره ماشینی امروزت فاصله بگیری... البته نباید یکی از نکات مهم کتاب رو هم فراموش کرد؛ پرداختن به خرافات نزد مردمی که سواد کم و سادگی زیاد دارن!
کاربر ۳۴۱۱۰۰۶
افرین مردم، غلامحسین یاعدی، یک سادگی خاصی را،دارد.. وهمین موردسوءاستفاده قرارمیگیره.. کاش ساده اماجاهل نباشیم. سادگی شرط ادمیت ست
توحيد
قلم روان و داستان هایی با فضای تیره و تار که در مذمت جهل و خرافه ست [رفتار های ناشایست برآمده از جهل عده ای، همواره باعث این بوده که روشنفکرنما ها مذهب رو مستقیم یا غیر مستقیم هدف بگیرن. البته اون عده از سر جهل این کارو می کنن ولی برای ناظر خارجی که این رفتار ها براش نامعقوله، این کار ها به گردن مذهب شکسته می شه...]. یک چیز که برام جالب بود، استفاده ی نویسنده از دانش پزشکی برای خلق برخی شخصیت هاست. داستان ها افت و خیز دارن و بعضی، بهتر از بقیه هستن
🍓
من این کتاب رو خوندم؛برام جذاب و دوستداشتنی بود.اما دوست دارم این اثر رو عمیق تر بررسی کنم..به موضوع فقر، قحطی و ... پرداخته شده بود اما بعضی از دوستان گفتن خرافه پرستی هم موضوع یکی از داستان ها بوده اما من بهش برخورد نکردم..دوست دارم نظرات و توضیحات شما رو بدونم تا عمیق تر بشم توی این کتاب.
امیررضا فخاریان
اوج این مسئله خرافه پرستی در اون داستانی بود که جعبه را از صحرا پیدا میکنند و تبدیلش میکنند به امامزاده و سریع زنجیر میبندن به گردن مریضا و میگن شفاتون رو بگیرید! در حال که سربازها میان و جعبه رو میبرن. من متوجه نشدم دقیقا اون جعبه چی بود. ولی هر چه که بود، امامزاده نبود!
bahariiii
برای آشنایی با قلم ساعدی خواندن فقط یکی از داستان ها کفایت میکند.داستان ها کوتاه و روان اما در عین حال بسیار بهم شبیه اند و باعث کمی خستگی در خواننده میشوند.اما داستان گاو داستانی فوق العاده است.توصیه ام در ابتدا خواندن آن و بعد مطالعه باقی کتاب هست.
malihe
وقتی فهمیدم نمونه ایرانیه رئالیسم جادویی درش هست خوندمش و دوستش داشتم
قحطی از همه نظر به راحتی قابل لمس بود
هم در خوراک و غذا، هم در فکر و عقل مردم
یاسمن
میخواستم آثار سورئال ایرانو بخونم این کتاب اولین گزینه ای بود که پیدا کردم و فک میکنم معروف ترینشون.یه شاهکار ادبی هست از فضا سازی شخصیت پردازیو داستان و توصیفات بینظیرش خودش یه دانشگاهه.
اما...
بسیار سیاه بود برای روحیه من. قبل خواب کتاب میخونم و حالمو خراب میکرد.
با این حال از خوندنش خیلی خوشحالم و به داشتن این کتاب در ادبیات فارسی افتخار میکنم
خداوند روح غلامحسین ساعدی رو رحمت کنه.
.......
اگر میخواهید با یک قلم روان و بدون دک و پز اضافه، داستانی جذاب و تأثیرگذار خلق کنید، عزاداران بیل را بخوانید...
گرچه به نظرم باید چشمانتان را بر روی سیاهیهایی که نویسنده پاشیده است روی سر مردم و روستا، ببندید تا شما هم گرفتارشان نشوید...
fateme1ghaderi
چندتا داستان آخر از همه جذاب تر بود. من که دوسش داشتم.
programmer
واقعا عالیه فقط برای شخصیت های اصلی اسم گذاشته و خیلی داستانهای جالبی داره
black butler
🌻🐝🌻
داستان کتاب به شدت سادست و اتفاق خیلی خاصی توش نمی افته.پسر مشدی صفر ولی متاسفانه همچنان به زندگی ادامه میده.پسره ی پارازیت '_'
Mohajerino
داستان همیشگی مردم ایران خرافات وجهل
"سیاه و سفید"
دنیایی فوق العاده با شخصیت هایی بی نقص و چند بعدی.
من از طرفدار های پر و پاقرص ساعدی هستم و عاشق حس وحشت پنهانیم که تو تک تک صحنه های این کتاب،دندیل، واهمه های بی نام نشان و بقیه ی آثارش ریشه دونده.
میس سین
کتاب قشنگی در سبک رئالیسم جادویی و متشکل از داستانهای کوتاه هست.... اونقدر با این داستانها عجین میشید که صفحات آخر کتاب افسوس میخوردید که چرا کتاب تموم شد... مردم روستا و ماجراهاشون تا مدتها در ذهنتون باقی خواهد ماند.
مروارید ابراهیمیان
من خود کتاب رو امانت گرفتم و خوندم و خوشم اومد. ارزش ش رو داره، امتحان کنید
elliiisa
گاو مش حسن کدوم داستان هست؟
مهندس
کتاب خوبیه. دو تا از داستانها رو من بیشتر پسند کردم... به خصوص گاو مش حسن رو😊
Tohid
داستان گاو تو این کتاب هست بعد یه جا دیگه هم یه کتاب هست به نام گاو از استاد ساعدی.این جا تقریبا 20 صفحست ولی اون کتاب صد صفحست.یعنی این خلاصست پس بقیه داستان ها هم خلاصه شده؟!
P.H
با زبانی ساده ، داستانی پر کشش با نکاتی جالب را بسیار خوب بیان کرده است.
vafadar
ساعدی فوق العادس س س ... حیف که زود از دستش دادیم ...
Nilu
یه تیکش که تو کتاب ادبیات فارسی سوم دبیرستانه که خیلی قشنگه
Danial Taherpour
عزاداران بیل تصویر ذهنی ساعدی از جامعه ی ماست. مردم بیل دغدغه ی نان و غذا دارند. در قحطی به سر می برند. دخیل به امامزاده های خیالی می بندند و خرافه پرستند. آنچه ساعدی از بیل تصویر می کند ماندگار و خیال انگیز است. مردمی سیاه پوش و سرگردان. روستایی قحطی زده و بیمار. هرچند با خواندن قصه های ابتدایی کتاب ما با مردم بیل همراه می شویم و ماجرا های گرسنگی و درد و مرضشان را دنبال می کنیم اما هیچ کدام از قصه ها ما را آنچنان که باید درگیر نمی کند که آن هم نه به خاطر ضعف قلم ساعدی بلکه به دلیل طبیعت بیل است.
کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
اگه میشد به این کتاب هزاران ستاره میدادم،
غلامحسین ساعدی در این کتاب سعی کرده به زیبایی هر چه تمام تر رنج ودرد،جهل وخرافات،فقر و حسد و خیلی از مشکلات نهفته در جامعه رو با کلمات به تصویر بکشه،با خوندنش متوجه میشید هممون هزاران نفر شبیه هر کدوم از شخصیتهای داستانها رو کنار خودمون داریم ومیشناسیم،اتفاقات کاملا ملموس وآشناس وبسیار دردناک،گاو مش حسن ،زنگوله های مرگ ،قحطی در روستاها ،سیری ناپذیری موسرخه.......
بعنوان یک نویسنده روانشناس به زیبایی خواننده رو با عوامل عقب ماندگی جامعه آشنا کرده،اول این کتابو بخونید بعد کتاب ترس ولرز از همین نویسنده رو بخونید👍
saeed rashidi
به نظرم یکی از بهترین کتابهای ساعدی هستش و کلا ساعدی توی داستان کوتاه خیلی خوب عمل میکنه همیشه و یک سورئال زیبا رو برامون به رشته تحریر درآورده
امیررضا فخاریان
متن روان و کلام صریحِ آقای ساعدی من رو مجذوب خودش کرد. گاها توصیفات به اندازهای زنده بودند که من دست و پایم مور مور میشد. مثلا آن جا که پسر مشدی صفر سگ عباس را میکشد به شدت ناراحتکننده بود.
جانمایه اصلی داستانها از نظر من جهل است؛ جهلی که در سایه قحطی، مذهب و بیکاری به شدت رشد کرده و تمام زندگیشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
با وجود این که بسیاری از شخصیتها در طول داستان عمق پیدا نمیکنند، اما دو سه نفری هستند که میتوان به آنها توجه ویژهتری کرد:
- مشد اسلام
- کدخدا
- پسر مشدی صفر
کدخدای این بیل بیچاره، هیچ قدرتی ندارد انگار. حتی جایی هست که اسلام تصمیمات خودش را از قول کدخد نقل میکند که مردم قبولش کنند. پسر مشدی صفر هم بشدت برای من منفور است و دلیلش هم (اکر کتاب را خوانده باشید) مشخص است.
و مشد اسلام. این مرد پیچیده نیست ولی در نهایت جواب خوبیها و خدمتهایش برای مردم بیل را بدجور (!!) میگیرد.
کاربر ۵۱۰۲۹۹۳
۵ف۶۶
بنگالیسم
این اثر از ساعدی کاملا میشه گفت از دید جامعه شناسانه و خلاقانه ای نوشته شده ک بخوبی توانسته پیام داستان رو به فرد منتقل کنه ..شاید پایان باز هر قصه و داستان به مزاج خیلی ها خوش نیاد ولی یکی از تکنیک های نویسندگی اینه ک فرد و خواننده رو با داستان و کلیت داستان آشنا میکنه و تهش میخواد فرد و خواننده ادامه قصه رو همونجور ک منطق و عقلشون میگه ادامه بدن و هرکی برداشت خودش رو داشته باشه.....
متاسفانه سابقه خرافات در ایران ریشه طول و درازی داره و همین خرافات پرستی تعدادی از گروه ها ضربه مهلکی به تاریخ و آداب رسومات ما ایرانی ها زده...
به امید زندگی با سراسر عقلانیت و آزاده بودن 🦋🌹
A. Mozafary
به نظرم موضوعاتش جالب بود. تجهیزات آمریکایی ها (که دقیقا نفهمیدم شاید ژنراتور بوده) را امام زاده کردن آخرشم بر حماقت خودشون موندن که این امام زادست! داستان موسرخه که دقیقا همه چی می خورد به نظرم از زندگی فردی به اسم تاراره گرفته شده که سرباز فرانسوی بود و حتی ذکر شده نوزاد آدم هم خورده. تاراره فارسی سرچ کنید میاد. نکته ی آخر این که همزمان که زن هاشون برای قحطی صدای خدا و پیغمبر می زدن مردهاشون پی دزدی بودن! مشابه این اتفاق توی داستان زن زیادی جلال آل احمد بود که زنه مراسم گرفته بود و نذری میداد که هووش بچش سقط بشه. چه ملت جالبی هستیم!!!
خواننده
من دوست نداشتم .انتهای باز . و داستان خاصی نداشت .فقط گاو جالب بود و داستان اول کمی
Farnaz
"چون توی شرایطی سختی بودند چنین اخلاق و رفتاری داشتند یا دلیل شرایط سختشون، که انگاری مدام بدتر میشد، نحوهی برخوردهاشون بود؟" شاید سوال چرت و بیربطی بهنظرتون بیاد اما نمیشه بهش فکر نکنم.
پایان هیچ داستانی برام کاملاً روشن نبود. اما این نقطهضعف کتاب نیست. اینکه میتونه ذهن رو تا مدتها درگیر خودش بکنه، جای تحسین داره. خواننده میتونه برداشت خودش رو داشته باشه و هر جور خواست توی ذهن خودش ادامهش بده.
جملاتش اکثراً کوتاه بود اما همون جملههای کوتاه هم گاهی ضربههای کاریای بودند. بیشترِ جملات پایانی بخشهای آخر هر داستان اینجوری بودند.
دو کلمهای که هر دفعه به چشمم میخوردند امکان نداشت حس بد و دلهره نگیرم، یکی بیشتر و یکی کمتر: "زنگوله" و "سرفه"
و دو قصهای که بیشتر از بقیه درگیرم کرد: "میر حسن" و "عباس"
خیلی یهویی تموم شد. و بعضی وقتها حس میکردم آقای ساعدی از دستش در رفته؛ چندجا توی دیالوگها نوشتند "را" و چندجا "رو". اما شاید بسته به شخصیتهای مختلف بوده یا در هر صورت بحثی بوده که من بهش توجه نکردم.
"عزاداران بیل" را دوست خواهید داشت؛ حتی اگر هیچ چیز دوستداشتنیای در میانشان باقی نگذاشته باشند.
Masoud Booshadi
از نظر من یکی از ده اثر برتر ادبیات مدرن ایرانه، داستان پردازی قوی، شخصیت و دیالوگ های عالی و وحدت مجموعه داستانها در عین هویت مستقل هر کدوم، پرداخت دقیق و تصویر سازی قوی روح و روان مردم ایران و ... یک اثر چندوجهی ادبی خلق کرده که گاهی شدیدا رئالیست اجتماعیه و گاهی به سمت سورئال و گاهی رئالیسم جادویی کمرنگ میره. نقد اجتماعی و فرهنگی مردم ایران رو در کنار ادبیات قوی گوهر کمیابیه.
زهرا۵۸
🌹
🍃Anee shirley🍃
💛🍃خیلی دوسش داشتم و میخوام دوباره بخونم.
فضای تاریک و سیاهی داشت اما به شدت جذاب و روان .کنار این کتاب باید نقدهاشو هم خوند تا خوندنش آسونتر بشه .
از پنج بهش چهار میدم:)
mah
آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا
......
فضای خاصی که ساعدی برای روایت داستانهاش میسازه رو دوس دارم 👌 بی چون و چرا!
داستان ها عاری از هر توضیح و توصیف اضافی و بیهوده. بیشتر متشکل از عمل، عکس العمل و دیالوگ است.
ناراحتم از اینکه دیر با آثار این نویسنده آشنا شدم.
مهرداد
این کتاب حرف نداره... مخصوصا داستان "گاو"
حانیه
در بین داستان های کوتاه یکی از بهترین ها محسوب میشه.اما به کسانی که ادبیاتی یا اهل مطالعه نیستن پیشنهادش نمیکنم چون ممکنه خیلی چرت جلوه کنه و به خاطر پایان نامفهوم داستان ها ممکنه حوصله ی افرادو سر ببره.فضای کتاب روستایی هست و تمثیلیه از جامعه ی سنتی ایران
م.ظ.دهدزی
این کتاب برای من از کتاباییه که از دوران دبیرستان تو ذهنم مونده. البته اینکه دقیقاً تو کدوم کتاب و چه درسی رو یادم نبود ولی بعداً که نگاه کردم دیدم توی فارسی سوم دبیرستانمون یکی از داستانهای جالبش رو آورده بود.
کتاب شامل ۸ داستان از روستای "بَیَل" هست که در عین روایت ساده و بافت سنتی قدیمی، نمک خاصی دارن. اولش که شروع کردم به خوندن فکر کردم داستانها غمانگیز و ناراحتکننده هستن ولی جلوتر که رفتم، بانمک و جالبتر شدن.
کار جالب نویسنده این بود که کمکم یه فضایی رو توی ذهن خواننده میساخت و پرورش میداد، از ازدواج افراد آشنای قصه تا رفت و آمد پاپاخ (سگ کدخدا) و بز سیاه اسلام.
جالبترین شخصیت برای من، مشدی اسلام بود که کدخدا هم توی تمام مسائل به حرف اون عمل میکرد و نظراتشو همیشه طوری بیان میکرد که شان کدخدایی کدخدا، زیر سوال نره و البته توی داستان آخر که خیلی در حقش اجحاف شد و ماجرا در اوج، به پایان رسید.
fakhsol
کتاب که تموم شد هنوز تلخیش همراهم بود. هیچ نکته روشنی انگار توی داستان وجود نداشت، همه داستان ها با تلخی و سیاهی تموم میشد. میتونستم درک کنم جهان روستایی ها چقدر کوچیکه و پر از بی فکریه، ولی واقعا هیچ عاقل و ریش سفیدی نبوده؟!
هیچ آدم دانایی توی هیچکدوم از آبادی ها نبود.
همه میدونستن پسر مشدی صفر شره و راحت آدم میکشه و شر به پا کنه اما باز اجازه میدن بکشه، چه سگ چه حیوون چه آدم، بعدم جمع میشن به شایعه پراکنی هاش گوش میدن.
خیلی راحت روی خوبی هایی که یکی در حقشون کرده مثل مشدی اسلام چشم میبندن و میذارن بره، انگار نه انگار عمری باهاش زندگی کردن و نون و نمک خوردن.
این حجم از نافهمی و جهل حال بد کنه.
روایت داستان هیچ خبری از شخصیت های داستان قبلی نمیده، حتی گاهی متوجه نمیشی چی شد، چرا اینطور تمام شد.
در کنار ویژگی های جامعه مثل درگیر بیماری بودن، قحطی مواد غذایی، گدایی برای غذا و حتی دزدی از همدیگه، جهل دینی و مقدس ساختن هرچیزی که ناشناخته است مثل گاوصندوق، حرف زدن پشت سر دیگران تا آواره کردنشون، بی رحمی تو مواجه با چیزی که خوشت نمیاد مثل مو سرخه و سگ خاتون آبادی، منتظر اتفاق بهتری بودم، شاید کمی منتظر تفکر بودم، یا فرهنگ همدلی که توی روستا پررنگ تره یا شایدهم منتظر آگاهی روستایی ها بودم، میدونم انتظار چیزی رو میکشیدم که تا پایان داستان بهم نشون داده نشد و حتی آخرین داستان هم عجیب تموم شد.
یکسری جاها برام گنگ بود، مثل صدای زنگوله که شنیده میشد و برای من شبیه ناقوس مرگ بود یا توصیف های عجیب از آوا و شکل و شمایل طبیعت، مثلا قسمت آخر که از دهن اسب ها چیزهایی وارد آب میشد که احتمالا شیوع بیماری بین چهارپایان باشه.
در پایان باید بگم حس خیلی بدی بعد از پایان کتاب دارم، سیاهی زیادی برای روایت داشت.
شاید بخشیش بخاطر نادیده گرفتن فرهنگ روستایی هست، مثل مهمان نوازی، هم نوع دوستی، دست گیری، همدلی، کمک به همسایه. چیزهایی که درکنار جهل و نادانی و قحطی و دزدی به تصویر کشیده شده از دیرباز در فرهنگ ما بوده و ردش رو توی داستان ها و روایت های دیگر مخصوصا سفرنامه ها میشه پیدا کرد. چندباری فکر کردم شاید چون توی شرایط سختی بودند اینطور واکنش نشون میدادن یا اینطور واکنش نشون دادن شرایطشون رو سخت تر میکرد؟!
کتابی نبود که دوباره بخوام بخونمش، قصه های پایان باز و شخصیت هایی که گم میشدند و انگار مهم نبود خبری ازشون داده بشه و سیاهی زیادش احتمالا مانع خوندن دوباره اش بشه.
Saeed Rezaee
پایان قصهها مثل فیلمهای آقای فرهادی بازه ولی حس و حال خوبی داره
مهراد حسن پور
به پیشنهاد یکی از دوستان این کتاب رو خوندم و به نظرم خوب بود. داستانهای خوب و اموزنده داره و در واقع چند داستانه که در یک روستای کوچک عقب مانده اتفاق میوفته و در عین حال که سادگی و ساده لوحی مردم عوام رو نشون میده در مورد زرنگی بعضیا هم میگه. داستان اولش یه داستان کوتاه رئالیسم هستش و در جای جای داستان های بعدی هم گاها رئالیسم دیده میشه. در مجموع اگه داستان های ایرانی، یا حال و هوای روستا و مکان های دور افتاده رو دوس دارین خوندنش براتون لذت بخش خواهد بود. به نظرم قشنگترین داستانش صندوقچه ی امامزاده بود...
Bookworm
حتما کتاب خوبیه. از فضاسازی ها و جملاتش میشه به شاهکار بودنش پی برد ولی اگر مثل من دنبال داستان و اتفاق هستید و جزئیات رو دوست ندارید، این کتاب خسته تون میکنه
کاربر 7238605
کتابی پر از عقده گشایی ، فاقد شخصیت پردازی ، ضد مردمی ، ضد فرهنگی ، به ظاهر ادای روشنفکر در میآورد اما حتی ذره ای با عقل جلو نمیرود....
Cinnamon Girl
کسی میتونه به من بگه چرا پایان بعضی داستانا خیلی باز بود؟! آخه به نظرم پایان مخصوصا بعضیاشون (مثل اتفاقات داستان اول) خیلی مهم بود و روی اتفاقات داستانهای دیگه هم تاثیر داشت :/
مهسا مهری
درود
اشارههای شفاف و بینظیر در زمینهی فرهنگی داستانها عالی بود.
تلخ و حیرت برانگیزه که وقتی داستانها رو میخونی، احساس میکنی بعد سالهای سال بعضی از ماجراهای کتاب برای همین امروزه. به نظرم یک مبارزهی آشکار با خرافات بود. نویسنده خیلی ساده و روان به شرح دردها پرداخته، دردهایی که بعضی از آنها از فرط تکرار به چشممون نمیاد.
داستانهای پنجم و ششم رو خیلی دوست داشتم. ممنونم از استادم که سر کلاس زبان فارسی این کتاب رو نقد کردند و شدند واسطهی آشنایی من با این نویسنده.
Payam Ebrahimi
از بهترین مجموعه داستانهای ایرانی. بهتر از ساعدی فقط خود ساعدیه.
حجم
۱۸۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۸۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۷۳,۰۰۰
۵۱,۱۰۰۳۰%
تومان