نظرات کاربران درباره کتاب چوب بهدستهای ورزیل
۳٫۸
(۴۴)
جواد یزدانی
ارزش داستانی یک اثر با چنین جایگاهی با این همه اشتباه تایپی زیر سوال میره. خوندن نمایشنامه به خودی خود تمرکز و دقت میخواد، کاش دیگه لازم نبود آدم دقت بیشتری برای اصلاح اشتباهات تایپی به خرج بده. فک کنم وظیفه طاقچهست که دستکم “انتقال” رو درست انجام بده
علی دائمی
چند نکته دربارهٔ این کتاب:
✅ ساعدی به فضاهای روستایی و بازنمایی واقعگرایانه اونها علاقه داره. قصهٔ این نمایشنامه هم مثل اثر درخشانش، عزاداران بیل، در چنین فضایی رقم میخوره.
✅ نویسنده با یک قصهٔ تمثیلی، به زیبایی نقاب از چهرهٔ استعمار برداشته و از طریق یک داستان استعاری دلایل استعمار رو در رفتار و کنشهای یک ملت جستوجو میکنه. استعمار یک پدیدهٔ پیچیده و تدریجیه که با وعدهٔ آبادانی و پیشرفت شروع میشه. مخاطب اصلی ساعدی در اینجا تودهٔ مردم هستن که اگر آگاه و هشیار باشن میتونن جلوی نفوذ و سلطهٔ بیگانه رو بگیرن.
✅ بنابراین مسئلهٔ ساعدی، مسئلهٔ یک روز و دو روز نیست. مضمون و پیام اصلی نمایشنامه هنوز هم زنده و گرم و بهروزه و به درد اهالی جامعهٔ امروزمون میخوره. نویسندگان بزرگ کسانی هستن که حرفها و پیامهاشون محدود به دورهٔ خودشون نیست و از زمان خودشون جلوترن.
✅ پایان نمایشنامه شوکهکننده و بسیار تاملبرانگیزه. نویسنده ضربهٔ پایانی رو محکمتر میزنه و در لحظهٔ درستی نمایشنامه رو به پایان میبره تا به مخاطب فرصت تفکر بده. اگرچه وقایع نمایشنامه تاحدی قابل پیشبینیه اما تعلیق حاکم بر قصه مخاطب رو ترغیب به دنبال کردنش میکنه.
Amir_13_Doulabi
💮بریده ای از کتاب💮
📔بـعـضـی هـا ایـنـجـوری ان...وقـتـی یـه نـیـش مـی خـورن...فـکـر مـی کـنـن اگـه دیـگـرونـم نـیـش بـخـورن،درد اونـا کـمـتـر مـیـشـه.📔
fateme1ghaderi
این متن حاوی اسپویل است
داستان مردم ورزیل که برای از بین بردن گراز هایی که به مزارع شون حمله میکنه دوتا شکارچی به روستا میارن تا اون گزارها رو از بین ببرن و همزمان نیاز بوده که جای خواب و خورد و خوراک اون هارو تامین کنن. غافل از اینکه بعد از مدتی این شکارچی که برای از بین بردن گراز ها اومده بودن خودشون به گراز های گرسنه ای تبدیل میشن که هرچی میخورن سیرمونی ندارن! به حدی که مردم ورزیل دیگه غذایی براشون باقی نمونده که به اینا بدن! صحنه ی اخر داستان خیلی جالبه! دوتا شکارچی دیگه وارد روستا میکنن که این دوتا شکارچی قبلی رو از بین ببرن اما در نهایت هرچهار شکارچی تفنگ رو به سمت مردم روستا نشانه میگیرن!
این دومین اثریه که از ساعدی میخونم و دارم مطمئن میشم که ساعدی یکی از نویسنده های بسیار توانمندی هست که داره تبدیل به نویسنده ی مردم علاقه م میشه. چون روانپزشک بوده به خاطر همین حالا روحی و روانی مردم رو خیلی خوب توصیف کرده. به صورتی که اگر دقت کنیم توی داستان هاش بیمار های روانی رو می بینیم که اتفاقا خیلی باور پذیر هم برامون هستن. اینکه شکارچی ای وجود داشته باشه که خیلی زیاد میخوره و سیرمونی نداشته باشه واقعیت نداره اما آدم توی داستان انگار باورش میشه که یک چنین شخصی وجود داره.
این داستان من رو یاد قلعه حیوانات جورج اورل انداخت. توی این داستانم افرادی خودخواسته یک گروه رو به زندگی خودشون وارد میکنن و به اون ها قدرت میدن و در نهایت همون عوامل باعث بدبختی خودشون میشه! افرادی که قراره مثلا به یک کشور کمک کنن اما در واقع عین زالو روی منابع کشور افتادن و دارن اون رو از بین میبرن. آدم هایی که به قول خودشون با استخدام شکارچی میخوان منابع مالی زندگیشون رو حفظ کنن اما در واقع دارن هرروز فقیر و فقیرتر میشن و در نهایت یاد همون جملهی معروف میفتم که میگه از ماست که بر ماست!
hadimousavi
استعمار واژهای ست خاکستری؛ که در کنار بدیها و ضررها فوایدی نیز دارد؛ ساعدی در این کتاب ضررهای استعمار را به مراتب بیشتر از فواید آن میداند و به شکلبی سمبلیسم و در یک رئالیسم جادویی آن را به تصویر میکشد. نثر ساعدی، نثر زمانهی خویش است؛ دغدغهی او دغدغهی جامعه است و نگاه او به هنر، هنر به مثابه ابزار است؛ همانطور که از آثارش بر میآید. چوب به دستهای ورزیل از نمایشنامههای متوسط رو به بالای ساعدیست عدهای این نمایشنامه را دو بخش میکنند و معتقدند در بخش اول تا آنجا که شکارچیها وارد نمایش میشوند، قصه ریتم خوبی دارد و همه چیز به خوبی پیش میرود و ناگهان شکافی بین داستان ایجاد میشود و ساعدی نتوانسته آن را جمع و جور کند. عدهای دیگر این نمایشنامه را کاری موفق میدانند و در نماد شناسی آن، ورزیل را ایران دورهی مصدق؛ گرازها را عوامل بیگانه آن دوران و شکارچیهای اول را انگلیس و شکارچیهای دوم را آمریکا میدانند. در نهایت باید عرض کنم این کتاب ارزش یک بار خواندن را دارد.
Mohammad1994
بسیار نمایشنامه ی جذابی بود.قلم غلامحسین ساعدی واقعا زیباست.حتما این نمایشنامه رو بخونید
Reza Va
چقدر ویرایش بدی داشت.
علیرغم تذکر چند نفر اما توجهی به این مسئله نشده!
رمضانی
داستان جذابی است که با ویراستاری غلط خواننده رو گیج میکنه. روایتی متفاوت از اتفاقات زندگی خیلی از ما...
saleh_vhd
جالب بود.. اگه اهل خوندن کتابایی با سبک رئالیسم هستین.. این واقعا عالیه
pedram
شخصیت پردازی نمایشنامه رو دوست داشتم. ماهرانه انجام شده بود.
black butler
🌿🌸🌿
قشنگ بود~بلائی که خیلی وقت پیش سر مردم ما اومده و همچنان در حال تکرار برای نسل های بعده.آخرای داستان شبیه انیمه spirited away شد.❀。• *₊°。 ❀°。🐷
آیدا
نوشته ۱۰۶ صفحه س ولی واسه من ۸۰ صفحه اومده یعنی نصفه س؟
کاربر ۱۲۲۸۶۱۷
بی شک در حوزه ی نمایش ساعدی یکی از متفاوت ترین نمایشنامه نویسان است که در آثارش حکومت،افراد حکومتی،عدالت،اقتصاد،اجتماع،فقر،مذهب....به چشم میخورد.مذهبی که خودباعث فقر اصالت وجودی میشود.باعث ترس و التماس و دست به دعا و خرافات میشود.در اکثر آثار ساعدی روستاهای مختلفی از جغرافیای مختلف ایران به تصویر کشیده میشود.مردم روستا که همیشه مظلوم واقع میشوند و حتی خودشان به خودشان ظلم میکنند.به نظرم تمام آثار ساعدی از جمله داستانهای کوتاه و رمان هایش را باید خواند.چون او قلم توانایی دارد.
در آخر باید بگویم با توجه به نظرات سایر کاربران من هم موافق هستم که کار افزار طاقچه متاسفانه در چینش کلمات و نشانه ها از جمله (، ؛ : )دچار اشتباهات فاحشی شده که این بی توجهی شاید بی حرمتی به کاربران هم باشد.
setimodr25
یه همچین نمایشنامه جذاب و بامعنا و خوبی باید یه ویراستاری خوب هم داشته باشه که متاسفانه همچین ویراستی تو این نمایشنامه دیده نمیشه😐💔
R.Khabazian
اولین کتاب و نمایشنامه ای بود
که از آقای ساعدی خوندم.
.
در این نمایشنامه شون، چقدررر خوب
اثرات کمک گرفتن از بیگانه در امور داخلی
یک سرزمین رو تو قالب روستای ورزیل
به ما نشون دادند...
همچنین، با تعلیق ها و موقعیتهای
هیجانی که در داستان (به ویژه پایانش)
ایجاد کرده بودند؛
فضا، شرایط و اتفاقات داستان رو
به شکلی دلچسب و اثرگذارتر
برای ما به نمایش درآورده بودند
جوری که داستان، نه خیلی وحشتناک بود
و نه ریتم کندی داشت.
.
در کل، نمایشنامه زیبا و مفهومی بود
و خوندنش رو توصیه میکنم👍
اما ای کاش، طاقچه؛ نوشتار این نمایشنامه
رو در شان اثر کنه و غلط های نگارشیِ
فراوانش اصلاح بشه
Payam Ebrahimi
اینهمه کامنت در مورد غلطهای تایپی و … نوشته شده و هیچکس هم توجهی نمیکنه. درست کردن چنین متنی نهایتا یک ساعت وقت میبره. کاش به مخاطب احترام بذارید.
آرش
نوشته ها و نمایشنامه های ساعدی متن و محتوای خیلی خوبی داره و راحت خونده میشه. بخوبی میشه باهاش ارتباط برقرار کرد. تفکر ، فلسفه و استعاره های نویسنده هم بدلیل ساده نویسی ، براحتی برای خواننده معمولی قابل برداشت و نتیجه گیری است. هر چند که نگرش کلی ساعدی به مسائل و مشکلات مبتلا به جامعه در اون زمان تا حدی شعاری و مطابق مد روز بوده و تاریخ مصرفش گذشته.
کاربر ۹۵۰۸۲۴
غلامحسین ساعدی در این داستان نمایشی کوتاه فرایند استعمار را به خوبی روایت میکند.
متاسفانه ویرایش کتاب در تبدیل به کتاب الکترونیکی به هم ریخته بود.
Nafiseh R
کتاب خیلی خوبی بود واقعا لذت بردم.
موقع خوندم کمی حرص خوردم چون مطمئنا اگر مردم هم دل بودن میتونستن یه فکری به حال خودشون بکنن.همیشه این مظلومه که ظالم رو بوجود میاره
Hamid_R_khani
بک کتاب کوتاه با موضوع نمایشنامه نکته قابل توضیح خاصی نداره تکثر داستان داخل صحنه اول کنار مسجد رخ میده نکته خاصی به ذهنم نمیرسه بخوام بگم
N
خوب بود
farbod
خیی کتاب جالبیه من خوندم بسیار تشبیهات جالبی داره هر کسی نماد یک گروه از جامعه است و استثمار بیگانه رو نقد میکنه بعنوان منبع المپیاد هم بود امسال
Roghaye
انتظار نداشتم از آقای ساعدی.
یه داستان بی پایان و خیلی بچگونه
هزارتومن هم نمی ارزه.
حجم
۴۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۴۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان