نظرات کاربران درباره کتاب کارت پستال های آبی

می‌گویم: "شاید هم واقعی باشد هم خیالی‌. به گمانم، ممکن است هردو باشد." میشل می‌خندد، به جلو خم می‌شود و گونه‌ام را می‌بوسد. می‌پرسد: "مثل خودمان؟" به چشمان آبی‌اش نگاه می‌کنم. آبی با رگه‌های شانهٔ عسل؛ رود سن که ایو کلن ورقه‌های طلایش را در آن ریخته است. "بله، واقعی و خیالی، مثل خودمان."] _ بخش ۳۹۲ از متن کتاب _ ‌ کارت پستال‌های آبی، یه داستان کوتاه با ۵۰۰ بخش در کتاب زبان اصلیه که توی این کتاب با ترجمه‌ی فارسی، ما ۴۹۹ بخش رو می‌خونیم. ‌داستان در سه بخش به صورت همزمان روایت میشه... یک بخش داستان راوی اول، از زبان یه مرد مسنه که توی پاریسه. بخش دوم داستان ایو کلن، نقاش فرانسویه که یه کارت‌پستال آبی رو برای دوستی ارسال کرده، یه کارت‌پستال کاملا ساده، و آبی! و... و بخش سوم داستان هنری، خیاطی که برای خوش‌شانسی یه نخ خاصی (نخ تِخِلِت) روی توی دوخت لباسها استفاده میکنه... ‌ توی هر بخش، حداقل یک بار کلمه‌ی "آبی" میبینین! رنگی که به واسطه‌ی احساسش، قدرتش و تاثیرش توی تمام روایت‌ها، داره برامون قصه می‌سازه. • قصه‌ی کارت‌پستال‌آبی رنگی که توی نگاه اول و با دیدن یه تاریخ خاص و رنگ خاصش، و البته حس و حال دختر کارت‌فروش(میشل)، مرد مسن مرموز داستانمون رو مجاب میکنه به خرید... ‌• قصه‌ی هنری که معتقده استفاده از اون نخِ تِخِلِت خاصِ آبی رنگ، توی لباس‌ها خوش‌یمنه و عادت داره چیزهایی که می‌نویسه حتما با جوهر سرمه‌ای رنگ باشه! ‌• و چیزهایی درباره‌ی ایو کلن، نقاشی که وقتی کارهای تک‌رنگش رو به دوستانش نشون می‌داد، هیچکس چیزی از اون‌ها نمی‌فهمید. هنرمندی که فکر می‌کرد: "نقاشی کشیدن سخته، سخت‌تر از اونی که دیگران فکر کنن"