نظرات درباره کتاب پیرمردی بر سر پل و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب پیرمردی بر سر پل

نظرات کاربران درباره کتاب پیرمردی بر سر پل

۳٫۵
(۳۹۸)
sami :)
وقتی می‌گوید تمام نگرانی‌اش به خاطر دو تا بز، یک گربه و چهار جفت کبوتر است، لایه‌ای از طنزی گزنده در دل خواننده ریشه می‌دواند و او را به فکر وامی‌دارد که پیرمرد را فقط یک شخص نداند، بلکه او را سمبل بداند. سمبل همه‌ی آن کسانی که تمام دلبستگی‌های خودشان را (حتی اگر چندتا پرنده‌ی به ظاهر بی‌ارزش باشد) واگذاشته‌اند و به خاطر جنگی که هیچ نقشی در آن نداشته‌اند، مجبور به فرار شده‌اند.او نمی‌تواند (یا وانمود می‌کند نمی‌تواند) بفهمد چرا درگیر جنگ شده است و به حیوان‌هایش فکر می‌کند. و در اصل به جنگ و خونریزی دهن‌کجی می‌کند و به تمام آن کسانی که بی‌دلیل جنگ‌آفرین بوده‌اند...فقط اوست که می‌داند مقصر نیست. فقط اوست که نمی‌داند مقصر کیست. پس خیلی ساده‌لوحانه می‌گوید: «من فقط از حیوان‌ها نگه‌داری می‌کردم.» و مگر غیر از این بوده؟ و طنز تلخ مگر چیست؟ (احمد گلشیری)
Nikan
خیلی قشنگ بود و نظر sami خیلی به درک مفهوم داستان کمک میکنه
بانو🙃
اصولاً نوشته های همینگوی من و ساعتها و گاهی روزها مشغول فکر می‌کنه .... عمیق و پرمفهوم... گربه راه خودش و پیدا می‌کنه ، آزادیخواهان به آسمانها میروند و در جنگ ها بزها شاید کباب بشن..... و تنها کسی که نگران تو هست مراقب دوست که کاری ازش برنمی‌آید جز غصه خوردن
خیلی زیبا وجالب بود mj
خوب بود یک لحظه خودت رو در موقعیت داستان قرار میدهی و واقعا احساس میکنی کاری از دستت برنمیاد سردر گم براهت ادامه میدهی بدون اینکه بخواهی
sorgol
به نظرم باید نقد داستان هم حتما بخونید و متوجه شوید به نظرم همینطور که توی خود داستان هم گفته بود «من فقط پیرمردی بودم که از حیوانات نگهداری میکردم» کلا به نظرم منظور داستان این بود که جنگ همه رو گرفتار می‌کنه حتی یه پیرمرد بی دفاع و میخواد میگه اثر مخرب جنگ حتی روی همچین افراد بی دفاعی هم تاثیر گذاشته و در واقع یه نوع مسئولیت پذیری هم داره بیان می‌کنه که حتی توی جنگ هم پیرمرد به فکر جان خودش نیست به فکر حیوانات
mah
از طاقچه ممنونم بابت مطالعه در وقت اضافه 😍 برای ما که دانشجوییم و همش سرمون شلوغه وقتی همه جا و همه کس عصبیمون میکنه خوندن یه داستان کوتاه و پراز‌معنی خیلی آرامش بخشه... این داستان عالی بود . ممنون.
بهارنارنج
عالی
Bookworm
آدم باید رشته ای انتخاب کنه که توش داستان داشته باشه تا همیشه اعصابش آرام باشه
...
ای کاش طاقچه یه بخشی هم داشت برای نقد و تفسیر کتاب ها... اینطوری قابل فهم ترم میشه...
kazemi.z
آه لعنت به جنگ درهرکجای دنیا...خوب بود
shayestehbanoo
پیر مرد نماد مردم بی دفاع ، مردمی که بدون اینکه دلیل جنگ رو بدونن خودشون رو با ناگاه وسط جنگ پیدا کردند و بخاطر جونشون همه ی اون چیزی که داشتند رو رها کردند و دقیقا تنها قربانی های جنگ همین ادم های بی دفاع هستند! فقط مفهوم گربه رو متوجه نشدم ، گربه کلا توی داستان های همینگوی همیشه هست و این جالبه
کاربر ۲۹۳۰۴۸۲
گربه نماد بازماندگان است. بازماندگانی که بدون وابستگی به دیگران این امکان را دارند که خودشان را از مرگ نجات دهند.کبوتر نماد کسانی است که می توانند از جنگ فرار کنند. و اینکه کبوترها زنده بمانند جزئی از امید را برای پیرمرد به ارمغان بیاورند زیرا که کبوتران نماد صلح هستند. و پیرمرد را امیدوار می کند که شاید فاشیست ها به او صدمه ای نزنند. همچنین می تواند نمادی از مرگ پیرمرد هم باشد، جایی که او می تواند صلح نهایی را به دست بیاورد بز هم مشخصه نماد کسانی است که کشته میشن
ketabkhan
پیامی خاص، بدون متنی خاص. داستان می تونه حاوی پیام بزرگ و تاثیرگذاری باشه اما این که چطور متنقل بشه و نوشته بشه، بسیار مهمه. متن به خصوص دیالوگ های بین شخصیت ها می تونست، خاص و موندگارتر باشه. مثلا می تونست عادت های خاص حیواناتش رو، مثل این که گربه دایما گم می شه و... رو بگه تا جذاب و خاص بشه. کلیت داستان اینه که از کجا اومدی، از حیوانات نگهداری می کردم اما پیام بزرگی مثل، جنگ کسی را نمی شناسد و تو با شما برایش فرقی ندارد، فقط قد علم می کند و رخ نشان می دهد تا ویران کند و بکشد.
H
جنگ باعث میشه همه دلخوشیها ووابستگی های ادم ناچیز وبی ارزش بنظر بیاد وتنها هدفت میشه نجات جونت که گاهی وقتها که فکر میکنی حتی خودت هم نمیتونی بفهمی که زنده بمونی برای چی جنگ وابستگی ها و دلخوشیهای تو رو کشته 😞 کتاب هم خوبه ارزش زمانی که براش میزاره داره
مریم بانو
نوع روایت داستان درد و غصه ی خاصی که توی فضای اون موج میزد به مخاطب این حسو میداد که خودش هم توی داستان حضور داره.
goddess
گربه سمبل افرادی ه که قدرت دارن در شرایط بحران تو همون موقعیت حفظ جان کنن بز مثل اونهایی که نه می تونن برن نه درک و مفهمومی از شرایط فعلی دارن پرندگان سرور همه هستن و رها در تغییرمکان و حال...
tarannom
دوسش داشت داستان کوتاه سمبلیک که تقریبا همه اصول رو رعایت کرده بود و خصوصیات یک داستان کوتاه خوب رو داشت و تصویر سازی خوبی از شرایط و موقعیت کرده بود من تعلیق هاشو دوست داشتم و دوستانی که میگید متوجه داستان نمیشید خصوصیت داستان سمبلیک اونم کوتاهش اینکه که چند بار خونده بشه و به دقت زیادی نیاز داره پس دوباره بخونید و به این موضوع که هر کس برداشت مخصوص خودش رو میتونه داشته باشه توجه کنید در کل داستان زیبایی بود
Nitwit
من بیشتر تلخی پیری رو حس کردم تا جنگ.اینکه نه میتونی بری و نه میتونی برگردی (جالبه که همچنین نمیتونی بمیری و محکوم به مرگی...)
سعید جان
طفلی پیرمرده...
کتابخوان🤓
داستان جالبی بود...من اینطور نتیجه گرفتم: این پیرمرد یک فرد مسئولیت پذیری بود و حتی در مواقع بحرانی هم به جای اینکه به فکر جان خودش باشه به فکر مسئولیتی بود که برگردنش بود..
هنرمند هنردوست
راستش اول که خوندم نگرفتم چی شد ولی میدونستم حتما ی پیامی داره نظرات دوستان و که خوندم گرفتم مطلبو داستان قشنگیه ،خلاصه و مفید
armoon
پیرمرد تنها از حیوانات نگهداری میکرد ولی جنگ حتی او را هم یک دشمن می داند و خطر ناک ...
Mohammad Bagheri
یکی از تبعات بد مقوله جنگ درگیر کردن همه اقشار جامعه با بحران هاست، هرکسی به قدر توان و‌ مسوولیت های خودش با تبعات اون دست به گریبانه، حتی کسانی که کاری و اطلاعاتی از سیاست ندارن.
الهه
داستان بدی نبود پیرمرد از اینکه از تنها وظیفه اش که نگهداری حیوانات بود ،ناتوان شده بود و ناراحت بود و برای اینکه خودش را دلداری دهد می گفت که خُب پرنده ها پرواز می کنند..... گربه ها که راحت فرار می کنند...... ولی به بزها که می رسد درمانده می شود و نه راه پس و نه راه پیش دارد می شه گفت یه جورایی بین دوراهی قرار گرفته بود.
Ehsan Ghasemi
امان از جنگ
helya.B
داستانیدبدون تعلیق و کشش معمول داستان‌های کوتاه. داستان با تصویری ساکن از پیرمردی خاک‌آلود کنار یک پل آغاز می‌شود، پلی که مردم و سربازان با سرعت و تقلا از آن می‌گذرند. سکون پیرمرد و تقلای مردم در تضاد است، همین پیرمرد را برجسته‌تر می‌کند. پیرمرد سمبل همه کسانی است که تمام دل‌بستگی‌های‌شان را رها کرده‌اند و به خاطر جنگی که در آن هیچ نقشی نداشته‌اند، مجبور به تغییر شرایط‌اند... لباس پیرمرد آلوده به خاک منطقه‌ی امنی‌ست که به آن خو داشته، درست مثل همه کسانی که ناخواسته درگیر جنگی می‌شوند که نه از آن چیزی می‌فهمند، نه سودی می‌برند، بلکه صرفا اسیر شرایطی می‌شوند که گریزی از آن ندارند...
محرابی
داستان میخواد تفاوت اندیشه در باب یک موقعیت یکسان رو بیان کنه. دشمن در حال هجوم است، عده ای نگران شهر هستند، عده ای نگران پل، عده ای نگران پیرمرد و پررمرد نگران حیواناتش. حتما حیوانات خم نگرانی های خاص خود را دارند، گربه که میداند چگونه از خود محافظت کند، پرنده ها هم احتمالا پرواز خواهند کرد اما آنها دست آموزند و نمیتوانند در طبیعت زنده بمانند، باقی حیوانات چه خواهند شد؟
محمد شکاری
در قالب یک متن کوتاه، فضاسازی و حال و هوای موقعیت رو عالی به تصویر کشیده بود.
m.ghaleban88
همش جنگ وجنگ وجنگ..وبره ای که درمیان گرگ ها تنهاآرزویش چریدن است.
sanny
عالی بود... لعنت به هرچی جنگه...
realarezu
به قول مولانای جان 🕊: هرکبوتر می پرد در مذهبی وین کبوتر جانب بی جانبی ما نه مرغان هوا نه خانگی دانه ی ما دانه ی بی دانگی ........ لعنت به جنگ 🏳
ghazal
من این کتاب رو از طاقچه نخوندم،ولی خوندمش،خیلی جذابه، داستان پردازیِ خیلی خوبی هم داره، تصویر سازی خوبی داره. معنا و مفهوم اصلیِ داستان هم خیلی مهم و قابل تأملِ، مربوط به جنگ ها و آثاری که بر زندگیِ افراد می‌زاره هست.
مریم
من تنها از حیوانات نگه داری میکنم وتاکید براین موضوع که گربه تنها می تواند از خودش مراقبت کند👌👌
کاربر ۲۲۷۰۷۲۷
داستانی کوتاه با پیامی بزرگ بودن
M_LOVEY
داستانه جذابی‌ نبود
F.basiri
لعنت به جنگ...
▪︎ sᴀʟᴠᴀᴅᴏʀ
شاید باورتون نشه ولی هیچی از این کتاب نفهمیدم 😑
عاشق کتاب
فوق العاده بود، کوتاه و تاثیر گذار، غصه جنگ و بی پناهی اون پیرمرد و حیوانهاش رو دارم.
بید مجنون
جنگ زندگی همه ادمارو خراب می کنه . چه ادم سیاسی باشی و چه نباشی .جنگ این پیرمردو مجبور کرد که از تنها جایی که داره و تنها حیواناتی که ازشون نگهداری می کرده دل بکنه و بره جایی که کسیو نمیشناسه و شاید اصلا ترجیح بده که این ور پل بمونه .گربه ادمایی هستن که قدرت اینو دارن که خودشونو با شرایط وقف بدن و نیازی به مراقبت ندارن اما یه ادم پیر یا بچه ها مثل یه ادم جوون نمی تونن از خودشون مراقبت کنن و نیاز به کمک بقیه دارن
soleymani
یکی از به‌ترین داستان‌کوتاه‌های دنیا که در اکثر کلاس‌های داستان‌نویسی، تدریس می‌شه.
naafaaas
نکته ای که از عمق این داستان برداشت کردم این بود که حتی آدم ها در بدترین شرایط هم میتونن برای خودشون دلخوشی بسازن.مثله جمله پیرمرد:اما گربه ها میتونن خودشون رو نجات بدن.
Anaahitaa
دوست داشتم. ساده اما گیرا
Seyyed Tabatabaei
جنگ... 😔😔
Erfan Mojhtari
بی محتوا
sasha
جالب بود. خیلی حس جذابی منتقل میکرد
کاربر ۲۷۷۱۶۴۳
منکه چیز خاصی نفهمیدم
JONEOR
این کتاب باسه ی من یکم جذاب بود💙💖 اما یک جایی از قصه های کتاب را دوست داشتم💜💛 خیلی ممنون
amirsam
یکم خوب بود اونجری نبود که حالموخوب کنه ولی میشه گفت خوب
کاربر ۱۴۳۵۷۴۱
جالب بود .
fereshteh81
یسسسس✌️عااااالیییییی❤️
ابرداد
زده جنگ و قابل ستایش بود کوتاه و مفید
parisa
نگرانی و مهربونی پیرمرد برای حیوون ها برام لذت بخش بود و حس ش برام قابل درک بود ، اما در کل داستان جذاب و خاصی نبود !
کاربر ۷۸۰۹۱۶
خوب بود
حسین شیبه
تعارف که نداریم، شاید بعضی از داستانها در واقع تمرینی بوده اند. کتاب ماجرای یک پیرمرد که حیوانات را دوست دارد و وسط جنگ گیر افتاده را روایت میکند. نه اینکه بیشتر نمی گویم که داستان لو نرود، اصلا داستانی نیست که لو برود. از اول تا آخر، همین نیم خط بود که نوشتم.
کاربر ۲۲۱۲۱۵۱
او نمی‌تواند (یا وانمود می‌کند نمی‌تواند) بفهمد چرا درگیر جنگ شده است و به حیوان‌هایش فکر می‌کند. و در اصل به جنگ و خونریزی دهن‌کجی می‌کند و به تمام آن کسانی که بی‌دلیل جنگ‌آفرین بوده‌اند...فقط اوست که می‌داند مقصر نیست. فقط اوست که نمی‌داند مقصر کیست. پس خیلی ساده‌لوحانه می‌گوید: «من فقط از حیوان‌ها نگه‌داری می‌کردم.» و مگر غیر از این بوده؟ و طنز تلخ مگر چیست؟ (احمد گلشیری)
مسافر
حتما بخونید خوندنش کار دو دقیقه است ولی فکر کردن و فهمیدنش خیلی بیشتر وقت میبره
آیدین آتش بهار
تامل برانگیز و زیبا

حجم

۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳ صفحه

حجم

۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۳ صفحه

قیمت:
رایگان