
نظرات کاربران درباره کتاب قلب ضعیف و بوبوک
۳٫۶
(۲۳)
hamed
من لذت بردم و به فکر فرو رفتم و دوباره به تاثیرگذاری قلم و اندیشه داستایفسکی ایمان آوردم، ترجمه هم عالیه، قبلا با ترجمه دیگه خوندم ولی یلدا بیدختی نژاد که مستقیماً از روسی هم برگردان داشته، از پس کار بخوبی براومده.
از متن: به نظرم تو دلت می خواهد به یمن ازدواج تو دیگر هیچ بدبخت و
بیچاره ای روی زمین نباشد، بله، برادر من قبول کن که مثلا دلت میخواهد من هم که بهترین دوستت هستم یکدفعه صد هزار روبل سرمایه به جیبم سرازیر شود و همه ی بدخواهان و دشمنان درکل دنیا، یکدفعه و بی دلیل بیایند آشتی کنند و از خوشی در خیابان روی هم را ببوسند و بعد هم لابد بیایند خانه ات مهمانی...
کاربر 9183250
چیزی که از این کتاب آموختم این بود که گاهی اوقات چیزی که ما خیلی روی ان حساسیت بیشتری نشان میدهیم و برای ما مهم است ، شاید برای دیگران به همان اندازه مهم نباشد .
داشتن این احساس باعث سختی تحمل مشکلات و اتفاقات و مسائل مختلف خواهد شد
Aydousa
وای بوبوک ... اثری هرچند کوتاه اما با یک دنیا مفهوم!
MrAmir
پنجمین قدمم در خواندن آثار داستایوفسکی به این شکل گذشت. من از کتاب خوشم آمد اما به اندازه آثار قبل به دلم ننشست. قلب ضعیف موضوع جالبی داشت ولی دیوانگی در این اثر برایم سوال ایجاد کرده است. ازونور بوبوک موضوع بهتری داشت اما کمی کوتاهیش عذابم داد. به هر حال داستان زیبایی بود ولی میتوانست شاهکار باشد.
thisissafayouknow
گاهی آدمی آنقدر کوچک میشود که حتی خوشبختی از درونش عبور نمیکند.
«قلب ضعیف» برای من روایت همین کوچکی است؛ داستان انسانی که قلبش نه از بیماری، بلکه از ظرافت احساس رنج میبرد. داستایفسکی در این داستان، شادی را مثل باری بر شانهی روح میگذارد؛ باری آنقدر سنگین که جوان عاشق زیرش میشکند، نه از درد، بلکه از درخشش بیش از حدِ امید.
او انسانی است که نمیتواند در جهان بیرحمِ نظم و فقر، شاد باشد.
جامعه به او آموخته است که رنج، شأن انسانی دارد؛ و شادی، نوعی بیاحتیاطیست.
پس وقتی عشق وارد میشود، مثل نوری ناگهانی در اتاقی تاریک، چشمهایش تاب نمیآورند.
او نمیمیرد چون بیمار است؛ میمیرد چون برای خوشبختی ساخته نشده.
داستایفسکی با بیرحمیِ همیشگیاش، ما را در برابر این سؤال میگذارد:
چرا بعضی دلها از اندوه زنده میمانند، ولی از شادی میمیرند؟
دوست او، ناظر خاموشِ این فروپاشی، مثل وجدانِ ماست؛ حیران از اینکه چطور انسان میتواند قربانی لطافت خودش شود.
در «قلب ضعیف»، عشق نه نجات است، نه فاجعه — فقط آیینهایست که ناتوانی ما را در برابر خودمان عریان میکند.
و شاید داستایفسکی میخواهد بگوید:
گاهی قلب، نه از ضعف، بلکه از شدت احساس، از ظرفیت خودش بیرون میریزد.
galaxyrm
از خوندن هردو داستان لذت بردم. هرچند قلب ضعیف زودتر نوشته شده و بوبوک حاصل زمان پختگی داستایفسکی؛ من حتی شاید قلب ضعیف رو بیشتر دوست داشتم. جنون و فروپاشی شخصیت اصلی برام خیلی قابل درک بود.
کاربر 3515515
با احترام به افراد دست اندرکار در نشر این کتاب ؛ نظرم رو به عنوان یه خواننده صرف و عام بیان میکنم.
قلم و بیان این کتاب خیلی کودکانه و بدون هیچ پیچ و تاب و چالشی بود. بنظرم ، شاید برای تازه کارها و افراد علاقه مند به شروع به خوندن این ژانر از رمان هم خوب نباشه چون شاید بشه گفت خیلی "شل" و معمولی بود.
فضا سازی های صفر یا صد ، خوشبختی مطلق و بدبختی مطلق و کلیشهای از ویژگی هایی بود که من دریافت کردم.
در مجموع اصلا توصیه نمیکنم.
حجم
۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
قیمت:
۸۷,۰۰۰
۴۳,۵۰۰۵۰%
تومان