عده ای کتاب رو زیبا ، تعریف و تصور می کنند و عده ای حوصله سر بر . و اینکه ارزش خوندن هم نداره من هم بخاطر تعاریف زیادی که از این کتاب شنیدم خوندمش یاد نقاشی هایی افتادم که یه ادم عادی ازش سر در نمیاره ولی عده ای هم تعریف میکنن و میگن شاهکاره حالا این کتاب هم مثل اون نقاشی عجیب هست که عده ای تایید و عده ای رد میکنن و این ادم و در انتخاب و توصیه اون به دیگران مردد میکنه، انگار یه جور سلیقه است و باید مخاطبت و بشناسی تا بدونی میشه این کتاب و بهش توصیه کنی یا نه ولی نظر کلی من بعنوان یه کتابخوان معمولی و نه کارشناس و اهل فن این هست که خیلی از کتابهای شاهکاری که دایم از اونها میشنوم رو به زور خوندم و تمام کردم؛ ولی از خیلی از نویسنده های بی سر و صدا، کتابایی خوندم که بیشتر به دلم نشسته و در اخر باید بگم که کاش معرفی کنندگان کتاب ها ، تعریف درستی از هر کتاب و نویسنده و دسته بندی داشته باشند نه فقط سلیقه شخصی خودشون تا مخاطبین سردرگم نباشند و در خلال خواندن کتاب دچار کسالت نشده یا در پایان مطالعه حیف وقت و به کار نبرند.

• امتیاز: ۲.۵ • ژانر: رمانس/کلاسیک/رئالیسم جادویی/ادبی • این اثر برای من بیشتر شهوانی بود تا عاشقانه. • عشق؛ مفهومی که داستان حولش میچرخه. مشکل برای من از جایی شروع شد که هرچقدر که داستان جلوتر میره عشق از یک «پیوند خالص روحی» به «غریزه مهارناپذیر جنسی» تغییر میکنه و با این حال همچنان به عنوان عشق ناب ازش یاد میشه. • داستان از نقطه‌ای که شروع میشه چندین و چند بار به عقب برمیگرده و سرگذشت یکی از شخصیت‌ها رو به تصویر میکشه. توضیحات و توصیفات و تشریحات کاملا مفصل هستن و گاهی واقعا از حوصله‌ام خارج میشدن؛ مثل اینکه بیوگرافی یا تاریخ بخونم. سرعت پیشرفت داستان آرومه. • از رئالیسم جادویی که در واقع قدرت اصلیِ قلمِ مارکز هست خیلی مختصر استفاده شده. • *خطر اسپویل* یکسری از روابط و شخصیت‌ها اصلا تو کتم نرفت؛ کسی که ادعای عشق سوزان داره ولی با زن بیوه همبستر میشه، با زن شوهردار همبستر میشه، با دختر ۱۴ ساله همبستر میشه، به زنای دیگه تجاوز میکنه. یا زنی که یک ناشناس بهش تجاوز میکنه و عاشق طرف میشه. • زاویه روایات سوم‌شخصه و کتاب دیالوگ‌های خیلی کمی داره. لحن کتاب هم جدیه. • به هیچکس توصیه‌اش نمیکنم.

با توجه به موضوع کتاب، کتاب خیییلی طولانی بود و به جزئیات و توضیحات بی مورد زیاد پرداخته بود که باعث کسل کننده شدن کتاب شده، حوصله میخواد تا بشینی اون توضیحات الکی رو بخونی تو نصف این کتاب میشد همین داستان رو گفت و خیلی هم بهتر از آب در می اومد

چه خوشست در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آنکه روزی به کف افتد وصالی

خیلی عالی بود شاید بعضی اتفاقات داستان با فرهنگ ما جور در نمیومد ولی من از داستان خیلی لذت بردم ‌درمورد مقایسه این کتاب با صد سال تنهایی باید بگم من هم اول با این کتاب خیلی راحت تر ارتباط برقرار کردم و بیشتر خوشم اومد ولی الان که دارم صد سال تنهایی رو برای بار سوم میخونم میبینم که الحق داستانش خاص تره.پس یهویی نرین سراغ صد سال تنهایی قبلش چند کتاب از مارکز بخونیین تا قشنگ باهاش اشنا بشین و بعد شروع کنین به خوندن صد سال تنهایی و لذت خوندن یک رمان عالیرو تجربه کنید.

بی نهایت حوصله سر بر :| اصلا نمیتونم درک کنم واسه چی اینقدر معروف شده بقول یکی از دوستان این حجم از کتاب رو میشه تو یک سوم جمع کرد

طولانی اما بسیار زیبا تا اواسط کتاب از خودم میپرسیدم ایا واقعا عشق ارزش اینو داره که ادم سال های سال زندگیشو وقفش بکنه یا نه در اخر کتاب به این نتیجه رسیدم اگه این قدر خوش شانس بودی که عشق وارد زندگیت شد هیچ وقت ازش نگذر حتی اگه به قیمت از دست دادن سالهای جوانیت باشه

این کتاب فقط با ترجمه استاد بزرگ بهمن فرزانه تونسته شاهکار بودنش رو در زبان فارسی هم نشون بده . هرکس تا زنده است باید این کتاب رو بخونه . چقدر مارکز در توصیف عشق در زمان پیری قدرتمنده

اینقد دوسش داشتم که به محض تموم شدن کتاب فیلمشم دیدم بی نظیره این رمان

همه می گند بهترین کتاب مارکز صد سال تنهایی هستش اما به نظرم بهترین کتابش همینه. من که خیلی بیشتر از صد سال تنهایی ازش لذت بردم و کیف کردم. البته به قول دوستی که میگفت صد سال تنهایی باید آخرین کتابی باشه که از مارکز میخونی تا کاملا لذت ببری.