نظرات کاربران درباره کتاب اندوه

آدم ها همه می پندارند که زنده اند برای آنها تنها نشانه حیات بخار گرم نفس هایشان است کسی از کسی نمی پرسد: ازخانه دلت چه خبر؟

سلام . خدایمان بهتر از یک اسب می فهمد قطعا. به جای خرید اسب ، با خدا آشتی کنید و در نیمه شب حرف هایتان را با هر زبانی به او بگویید. سالهاست او تنهاست و منتظر شنیدن حرف هایتان .

اگه درداتو به زبون نیاری عقده میشن و این عقده رو سر بقیه فرود میاد حرفتونو به دیوار ، عروسک ، جلوی آینه یا حتی به یه دوست مجازی بزنید بذارید آروم شید اندوه خیلی چیز بدیه آدمو پیر میکنه ...

عجب، ولی فکر کنم این روزا خیلیامون این حال و داشتیم همه فقط میخوان حرف های خودشون شنیده بشن کسی به حرف های تو کاری نداره

بنظرم تو کشور ما آدمایی ک بخوان همدردی کنن و حرفاتو بشنون زیاده و چقد خوبیم ماا

واقعیت همینه ادما همینقدر تنهان که تو شرایط نیاز هیچکس رو ندارن باهاش حرف زنن

چقدر اسم داستان مناسب توصیفات و حال و هوای داستان بود...

یک طرح حرفه ای و تاثیر گزار!!! من خودم دستی در قلم دارم یک کتاب 200 صفحه ای در باب طرح داستان خوندم که فکر می کنم چخوف در یک داستان کوتاه کل تکنیک هاش رو پیاده کرد!

چه غم بزرگی که حتی یه آدم واسه درددل پیدا نشه

اندوه تنهایی ؛ غم بی هم زبونی

اینکه بین آدمها باشی،باز هم تنها باشی غم بزرگیه 😞

گوشی برای شنیدن نیست..🙁

خیلی خوب بود. دلم گرفت مثل الان اکثر ما😞با اینکه کلی آدم دور و برمون هست اما تنهاییم

من دارم داستان های چخوف رو میخونم,وهمگی زیبا هستند,داستان ها خیلی کوتاهن اما فکر عمیقی پشتشون هست,اتفاقاتی روایت میشه که برای همه میافته,وشما میتونید بعد ازپایان این داستان های کوتاه,نتایج خوبی بگیرید

داستان توصیف خوبی داشت و اندوهی که خیلی خوب به تصویر کشیده شده بود😔و همچنین تنهایی...

با صد هزار مَردم تنهایی بی صد هزار مَردم تنهایی "رودکی"

وقتی آغوشی برای پناه و بیان دردها و دلتنگیهایت نداری ...

اون جای آب باس میگفت گیلاس مشروب که ب حالو هوای داستان بخوره (شایدم بوده سانسور کرده تاقچه)،حالام ک من مریضم این داستانو خوندم مغلوبتر شدم خیلی سرد بود،ولی لذت بردم بحال و روزم خورد.♥ツ

آنتون چخوف الگوی نویسندگی من هست و کتب های او همیشه خواندنی و هیجان انگیز است.

گاهی گوش شنوا باشیم حرف زدن کافیست 😢

عااالی بود.شخصی که نیاز به درد و دل داره اما کسی اونو نمیشنوه.شاید چون طبقه ی اجتماعیه پایینی داره کسی تمایل نداره بهش گوش کنه...

واقعا خوب بود. اون شعری ک دلارام نوشته هم واقعا عالیه و ب موضوع کتاب نزدیک

جالب بود. نیاز به شنیده شدن و همدردی به خصوص در زمان تحمل درد و رنج.

چقدر قشنگ بود

اسب نشخوار میکند، گوش میدهد

هییی😢😢😢

شاید باید یک اسب برای خودم بخرم.

عالی

عالی بود

عالی بود😍

کارهای چخوف عالیه👌👌👌 ممنون طاقچه جان امروز باهات آشنا شدم. کارِت ۲۰

داستان بدی نیست ولی چرا زن هارو ابله و نادان خطاب میکنه؟!! البته شاید بدم نمیگه زنا واقعا نادانن که اونقدر درد رو تحمل میکنند تا موجودی رو به دنیا بیارن که بعدها بهشون بگه ابله و نادان ....نمیدونم شایدم نویسنده منظور دیگه ای داشته ولی من رو که خیلی ناراحت کرد...کاش جواب احساسات و سنگ صبور بودن زن ها رو اینجوری با این کلمات ندیم.

آدما بیشتر از اونکه نیاز به حرفای ما داشته باشن نیاز به ( شنیده شدن ) دارن آدمارو بشنویم 👌🌸

یک داستان معمولی برای من خیلی جذاب نبود

"هر کسی را همدم غم ها و تنهایی مدان سایه هم همراه تو آید ولی همراه نیست" به نظرم اگه کسی مثله خودش رو پیدا میکرد راحت می‌تونست درد دل کنه. چه انتظاری داشت یه نظامی عجول یا سه تا جوون یاغی بشینن به حرفش گوش کنن. جای نظر زیادی نیست داستان معمولی بود. با هم زیاد صحبت کنیم به هم کمک کنیم ما مردم احساسی و زیبایی هستیم، مراقب هم دیگه باشیم.

تاثیرگذار بود❤️

داستانش واقعا غم انگیز ه روح آدم روآزرده میکنه طوریکهـ باشنیدنش نمیتونیم با شخصیت اصلی داستان ابراز همدردی نکنیم ولی روحیات یوآن به نظرم یکم زنانه بود چون نیاز به دردو دل کردن و هم صحبت شدن بادیگران داشت من خودم به شخصه نیازی به حرف زدن بادیگران احساس نمیکنم وقتیکه ناراحت باشم ...آدم غم و غصه هاش فقط باید برای خودش باشه

عاااااالی بود:)

خیلی خوب بود جدا

متوسط. کسی می تواند یوان را درک کند که رنج عمیقی کشیده باشد. آخر داستان جالبه بود.

داستان گیرایی داشت.

ادوه وتنهایی و بی تفاوتی دیگران رو خوب به تصویر کشیده بود

این داستان کوتاه فوق العاده است

همیشه انسانها خلاف تفکر ما عمل میکنند.. ای کاش حس همدردی داشته باشیم...

kheili dost dashtm

خوب بود... بد نبود🙂

گاهی میشه به خلوتگاه رفت و درد دل رو با خدا کرد. چیزی که درشکه چی نمیدونست

خیلی باحال بود ... تصویر سازی چخوف منو یاد یه کارتون در دوره بچگیم انداخت .. کارتون زیبای سیاه درباره زندگی و فراز و نشیب های یک اسب سیاه رنگ بود ... یادش بخیر !

به نظر من خوب بود

این داستان: غم، تنهایی، زندگی