نظرات کاربران درباره کتاب جزیره محکومین
۳٫۶
(۵۲)
ヽ( ´¬`)ノپری
من داستان اولو که میخوندم افسر رو انسان فوق العاده بدی میدیدم اما به جایی رسیدم که خودشو زیر دستگاه شکنجه قرار داد و بعدش که روی قبر فرمانده سابق نوشته بودند که از جهان مردگان برمیخیزد و با طرفداران خود جزیره رو پس میگیره و مومن باشید دیدم اون افسر فقط یه انسان معتقد بود . معتقد به عقاید خرافیش.این یه نمونه بود که خرافات با ادم چیکار میکنه ! کارای کثیف چجوری درست جلوه میکنه در نظر ادم
Mohammad
(۳-۶-[۱۴])
کافکا سبک مختص به خودش رو داره، درک ِ نوشته هاش یه کم سخته، برای اینکه تا حدودی متوجه داستان اول (جزیره محکومین) بشین؛ گفتاری از صادق هدایت رو که در مورد این داستان نوشته رو براتون نقل میکنم :
«همین که به دنیا آمدیم، در معرض داوری قرار میگیریم و سرتاسر زندگی ما مانند یک رشته کابوس است که در دندانههای چرخ دادگستری میگذرد. بالاخره مشمول مجازات اشد میگردیم و در نیمه روز خفهای، کسی که به نام قانون ما را بازداشت کرده بود، گزلیکی به قلبمان فرو میبرد و سگ کش میشویم..»
sᴍMahdi Ziaei
• ژانر: ادبی
• این اولین اثری هست که از کافکا خوندم. • ترجمه و ویراستاری قابل قبولن ولی جای کار دارن. • کتاب شامل دو داستان «جزیره محکومین» و «داوری» هستش.
• کافکا اینقدر قلم ویژهای داره که یه صفت تو فرهنگنامه هست "Kafkaesque" که به هر چیزی اطلاق میشه که دارای خصوصیتهای تضادگونه و موهومیِ قلم کافکا هستش. • فکر میکنم جزیره محکومین یه اثر تمثیلی هست که باید ورای داستانی که روایت شده بهش نگاه کرد. در تمام مدت خوندن داستان حس میکردم تحت فشار هستم که نشون دهنده قدرت قلم نویسندس. • خود داستان رو اگه بخوام سر راست و غیر تمثیلی در نظر بگیرم تبدیل میشه به اثری متوسط و فراموش شدنی، ولی با توجه به نویسنده، فکر میکنم اثر سمبولیک و تمثیلی هست. یکی از تمثیلهای معروف هم تمثیل مذهبی داستان هستش. • داوری داستان خیلی کوتاهتری بود که باز هم شاخصههای قلم کافکا توش پره. با خوندن خود داستان چیز خاصی دستگیرم نشد. این اثر ظاهرا هم نشوندهنده رابطه واقعی کافکا با پدرشه و هم درباره قدرت و تاثیر کلمات صحبت میکنه.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کتاب «جزیره محکومین»، راوی داستانی خشک در برههای از زمان به قلم «فرانتس کافکا» است. بهقدری این اثر کوتاه، تاثیرگذار و اثربخش بوده که چندی از هنرمندان سینما و موسیقی برای اجرا و نمایش هنرشان از این کتاب بهره گرفته یا پیشنهاد مطالعه این اثر را دادهاند. این اثر در سرزمینی رخ میدهد که همهی بشر محکوم به مرگ هستند و راه فراری از آن نمییابند. سرزمین محکومین جزیرهای بینام و نشان در جایی از این کره خاکی استکه در آن دستورات، بدون اما و اگر باید اطاعت شوند و کسی حق اعتراض ندارد. مجازات اعتراض یا تخطی از قانون اعدام بهوسیلهی ماشین اعدام است. ماشین اعدامی که همه جزیره همیشه بیم و وهم این ماشین در خاطرشان ماندگار است. این ماشین توسط فرماندهی سابق جزیره که فردی خشک و بیرحم بود ساخته شد.
فرانتس کافکا
کافکا با نوشتههای نهچندان زیاد خود به درجهای از شهرت رسید که شاید بتوان اینگونه گفت که سبک کافکایی برای خود ایجاد کرد. یکی از بهترین آثار او «مسخ» است. کافکا متولد سال 1883 در پراگ و فرزند ارشد خانواده بود. رشته تحصیلی خود را از شیمی به حقوق تغییر داد که این امر فرصت شرکت در کلاسهای ادبیات آلمانی و هنر را به او داد. فرانتس کافکا در وصیت نامه خود به دوست نزدیکش سپرده بود که بعد از مرگش تمام نوشتههای او را بسوزاند اما دوستش از این وصیت سرپیچی کرد و آثار کافکا را منتشر کرد و موجبات شهرت کافکا را فراهم آورد. در سال 1917 کافکا دچار بیماری سل شد و اوضاع گلوی او در حدی وخیم بود که نمیتوانست غذا بخورد و در اثر گرسنگی جان داد.
amirabt77
بسیار کتابی پیچیده و نیاز به درک بسیار بالا میباشد.که ذهن انسان را به خود درگیر می کند.
k.t
خوندن داستان جزیره محکومین برام خیلی سوال ایجاد کرد و برای همین ازش لذت بردم و اوج داستان اول برام جایی بود که افسر گفت به محکوم اجازه دفاع نمیده چون گیجش میکنه و امر قضاوت رو سخت!
و در داستان داوری، چقدر زیبا پسر فقط با زدن حرفی تمام مقاومت پدر رو شکست و در نهایت نتیجه و خلاصه داوری ها و بحث های درونی اون رو شنید. پدر نسخه پسر رو در تنهایی خودش پیچیده بود و فقط به جرقه ای نیاز داشت تا همش رو تف کنه تو صورتش. نمیدونم چقدر ربط داره؛ اما یاد اون داستان یا حکایت افتادم که زنی رفت از زن همسایه اش دیگی رو قرض بگیره و در راه فکر کرد که حالا اگر بهم نده چی؟ اگر بهونه بیاره که فلان و بهمان چی و در نهایت وقتی رسید و زن همسایه در رو باز کرد کلی حرف و بدوبیراه بهش گفت که خجالت بکش که یک دیگ رو هم از همسایه ات دریغ میکنی و برگشت خونه اش.
farbod
فضای جالب و تلخی داره و فردی رو نشون میده که به یک سری آرمان هر چند غلط وفاداره و نمیتونه به ایده جدیدی برسه و تفکرش رو عوض کنه و به همین خاطر به جمود فکری میرسه
ماراتن
داستان دوم(داوری)را خواندم، داستانی دربارهٔ دیگرگونه نگریستن است، اینکه ما از نگاه خود کیستیم و از نگاه دیگران چه کسی؟ پایان داستان اما به گمانم زیادی غلوآمیز بود البته چون پای مرگ مادر در میان بود میتوان این پایان را به دلیل غلیان احساسات توجیه کرد.
niloofar
داستان اولش واقعا گیرا بود، داستان دومش رو زیاد دوست نداشتم ولی وقتی تفسیرش رو خوندم، متوجه شدم که از لحاظ نوشتاری جزو قوی ترین آثار کافکو است. حتی یک سری از آثار خودش و دیگران رو با مقایسه با آن ارزشگذاری میکنند. اینکه داستان پر از تناقض است، جزو سبک نوشتاری نویسنده میباشد. جالب اینکه این داستان رو در یک روز نوشته و در دفتر خاطراتش حالات روحیش رو هنگام نوشتن داستان با جزییات بیان کرده
masoome babayi
داستان اول جالب بود و نشون میداد که یک نفر چقدر میتونه تحت تاثیر عقاید و اشخاص قرار بگیره تا جایی که حتی اگه کارش کاملا اشتباه باشه و همه ام باهاش مخالف باشن باز هم بخاطر شخصی که قبولش داشته بگه که پس کارهاشم درسته.داشتان دوم رو زیاد دوست نداشتم چون متوجه نشدم چرا پدر داستان یهو هیجانی و عصبانی شد و چرا پسر یهو اون کار اشتباه اخر داشتان رو انجام داد!کلا داستان دوم خیلی گنگ بود
Z.a.h.r.a
راستش من کاملا متوجه نشدم هدف داستان رو.. یمقدار نامفهوم بود برام...
کاوه
معرکه.داستان اول درباره یک گروه شکنجه گر و ماشین شکنجه و یه محکوم و یک سیاح خارجی ه.داستان دوم درگیری یک پدر و پسر ه.عالیه.
Hamid_R_khani
داستان اول:
این داستان بیشتر به نظر من نمایش یک بیماری روانیه که زندانیان بعد از مدتی احساس ترحم به زندانبان پیدا میکنند و یا اینکه اعتقادات و تعصبات کور آدمی رو به کجا ها که نمیکشونه و نتیجه اعتقادات کور رو نمایش میده تا حدودی هم به این موضوع اشاره داره که تفکرات غلط تا وقتی معتقدانی داشته باشه وجود داره در کل داستان به شدت نیازمند فکره متن روان داستان خوب و درکل داستان اول از دید من معنای واقعی یک داستانه داستان دوم: نشانگر شخصیت خود نویسنده هست که هیچوقت در زندگیش روی خوش پدرش رو ندیده و تا اخر عمر از اون میترسیده پدری که به شدت دنبال قضاوت کردنه و همین قضاوت ها و حرف ها و حکم هاش باعث میشه پسرش .... جهت جلوگیری از لو رفتن داستان ادامه نمیدم هر دو داستان بیانگر دو مفهوم تلخ بودند و از دید من تامل برانگیز بودند و خواندن این کتاب رو توصیه میکنم
هادی محمودی
نفهمیدم،داستان اول مفهوم تر بود.خیلی خیلی گنگ بود در کل.
قرینه ی درست حسابی نداشت بفهمم واقعا چی میگه،شایدم من کندذهنم اما واقعا ذهنمو هرجا سوق میدادم از گنگی داستان کم نمیکنه.
امیرحسین
از داستان اولی خوشم اومد ولی دومی نه...
1984
خیلی جذاب نیست اما دیگه برای شناخت افکار کافکا خوندنش لازمه.
بابک
عالی بود
afshar
عالیه
کاربر 7840204
نوشته های کافلا را باید با تمام وجود مطالعه کرد یا گوش،کرد.مسخ،محاکمه و....بی نهایت زیباست.
محمد مباشر امینی
خب، متوجه شدم سبک نوشتاری و داستان پردازی کافکا به درد من نمیخوره 🙂
Alireza tooghi
اصلا برام جالب نبود و نتونستم با هیچ یک از دو داستان و شخصیت های ارتباط برقرار کنم.
f.zamani
دو داستان رو روایت میکنه که کاملا مفهومی هستند. داستان اول کشش بیشتری داره و نقطه اوج داستان واقعا نفس گیره. ولی داستان دومی رو اصلا دوست نداشتم.
درکل با این حجم کم ارزش خوندن داشت حداقل من مدتی بعد بهش فکر کردم
samira
داستانهای کوتاه رو دوست ندارم و به ندرت میخونم. ی کم گنگ بود همه چیز. چرا در داوری پسر خودکشی کرد ؟؟؟دوستش چه رابطه ای با پدرش داشت؟؟؟؟ کلا خوشم نیومد.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان