نظرات کاربران درباره کتاب مرگ ایوان ایلیچ
۳٫۸
(۲۱۷)
احسان شاهعلی
انسان های مدرن در مواجهه با همدیگر، با خود حقیقیشان روبرو نمیشوند. و چیزی مانند پرستیژ و آداب و جایگاه اجتماعی است که آنها را مانند پوستینی فرا گرفته و مانع دیدن خود میشود. حتی در مواجهه با خودشان هم نمیتوانند خود را پیدا کنند.
چیزی که در این رمان پررنگ است ریا و دروغ است. همه افراد جامعه مدرن به هم و به خودشان دروغ میگویند و ادا در میاورند. نقطه اصلی ماجرا این است که بشر مدرن بدنبال فراموشی مرگ است و مرگ را یک ضایعه میداند که برای دیگران اتفاق میفتد و کار و تفریح و همه چیز برای فراموشاندن مرگ است. اما ایوان ایلیچ که درد دارد میفهمد این مناسبات همه دروغین هستند و مرگ در ورای همه اینها به او خیره شدهاند و راه فراری از آن نیست. در این میان فقط یک روستایی پاکدل که هنوز مدرن نشده است حال ایوان را درک میکند و ایوان در او ریا نمیبیند و او با خود حقیقی ایوان مواجه میشود و گویا او مرگ را مثل بقیه نمیبیند.
هیچکس
عالی بود
محمدرضا
امروز کتاب مرگ ایوان ایلیچ از تولستوی رو خوندم. روایتی بود از یک مرگ. یک مرگ دردناک و جانسوز.مرگی که به تدریج و به آرامی، جان او را میمکید و او را به کام مرگ میکشاند. بر لبه گودال مرگ مدت ها ایستاده بود و انتظار رهایی از آن درد و رنج را میکشید. درد و رنجی که هیچ کس آن را باور و درک نمیکرد. اطراف او پر شده بود از کسانی که فقط آداب دانی میکردند و در دلشان ذره ای به او اهمیتی نمیدادند. دورویی ها و تزویر ها و نفاق اطرافیانش، او را به ستوه آورده بود و با دیدن این رفتارها بر درد و رنجی که داشت، افزوده میشد. از زمانی که به آن سراشیبی هولناک سقوط افتاده بود، تماما زندگی اش در سیاهی سپری میشد تا آنکه در آن ساعات و لحظات آخر، روشنایی عجیبی بر او ظاهر شد که خبر از گشایش میداد و او دیگر در آن لحظات برخلاف روزهای پیشین، هیچ ترس و هراسی از مرگ نداشت و بلکه از رسیدن مرگ بسیار هم استقبال کرد.
اما خوندن این داستان چند تا نکته رو برای خودم یادآوری کرد: اول اینکه ما برای درمان افراد نزدیک به مرگ، به جز درمان های پزشکی به درمان های تسکینی هم درکنارش نیاز داریم. و اثربخشی این درمان های تسکینی هم در سال های اخیر ثابت شده اما متاسفانه به دلیل هزینه های اضافه تری که به خانواده ها تحمیل میکنه، هنوز توی ایران فراگیر نشده. درسته که این درمان های تسکینی، وضعیت بیماری فرد رو بهتر نمیکنه ولی حداقل باعث میشه که اون رنج حاصل از بیماری برای فرد قابل تحمل تر بشه و بتونه اون رو بپذیره و بهتر باهاش کنار بیاد. دوم اینکه این داستان من رو به یاد رواندرمانی اگزیستانسیال انداخت و خیلی حس نزدیکی با آثار اروین یالوم رو در من برانگیخت. شاید اگر این فرد تحت درمان مشاوری مثل یالوم قرار میگرفت، این پوچی و مرگ و تنهایی براش قابل هضم تر میشد و میتونست اونها رو بپذیره و زیاد سعی نکنه که باهاشون بجنگه و از دستشون فرار کنه چونکه انسان هرچقدر بیشتر تلاش میکنه که بیشتر از چیزی فرار کنه، بیشتر در دام اون چیز گرفتار میشه و این تناقض همه جا دیده میشه. سوم اینکه افراد زمان هایی که درگیر بیماری و درد میشن، گرایش بیشتری پیدا میکنن برای روآوردن به معنویت و توسل به موجودی به نام خدا. این مورد هم به خوبی در کتاب نردبان شکسته از کیت پین توضیح داده شده. چهارم اینکه گاهی اوقات مسائلی پیش میاد که هیچ توضیح و دلیلی براشون وجود نداره و ما نمیتونیم بفهمیم که چرا فلان اتفاق برای فلان انسان رخ داد؟ در برخورد با این مسائل به نظرم به جای جستجو برای جواب دادن به این چراها، باید فقط اون شرایط به وجود اومده رو قبول کنیم، سعی کنیم درک کنیم و باهاش کنار بیایم و اینو به خودمون یادآوری کنیم که الان ما نمیتونیم برای تغییر این شرایط، کاری انجام بدیم. و به جای اینکه سعی کنیم اون شرایط رو تغییر بدیم، باید سعی کنیم که خودمون رو تغییر بدیم تا بهتر بتونیم با اون سوگ و رنج کنار بیایم. میدونم که گفتن این حرف ها خیلی راحت تر از انجام دادنشونه ولی امیدوارم که خودم بتونیم به این گفته ها عمل کنم. و اینهارو مینویسم تا در مواقع بحران و در غم ها که مغزم کار نمیکنه، بیام سراغشون و یادم بیاد که باید چه کار کنم.
کاربر 7734266
چه تحلیل زیبایی براتون آرامش رو آرزو میکنم
کاربر 7359359
از تحلیل زیبای شما بسیار سپاسگزارم
کاربر 5635477
لذت بردم از درکتون منم امشب کتابو تهیه میکنم تا بخونم
علی حسینی
شاید بهترین توصیف این کتاب این شعر باشه«اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ/اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ/اگر ملک سلیمانت ببخشند/در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
فربال
زندگی و روند مرگ ایوان ایلیچ را در این کتاب میخوانیم.زندگی و مرگی که برای هرکسی ممکن است باشد.داستان با خبر مرگ ایوان شروع میشود و در ادامه فلش بک به زندگی ایوان از کودکی تا مرگ و نحوه مواجهه اش با مرگ ...سوالات فلسفی که ایوان درباره معنای زندگی از خودش میپرسد و پاسخ قطعی ندارد،فکر را درگیر میکند.
elyas
مرگ ایوان ایلیچ کتاب بسیار خوب و جذابی بود، لازمه بگم داستان پر تنش و هیجان انگیزی نداشت و بلکه کاملا آرام و متین بود و به خوبی پیش میرفت.
ماجرایی که کاملا انسان رو به تفکر وا میداره و میشه گفت اونطور نیست که بگیم وای چه جملات سنگین و اموزندهای، بخوام از تجربه شخصی خودم بگم این کتاب باعث شد حس بهتری به لحظه های پایانی زندگی داشته باشم و این حس پذیرش مرگ و آرام به آغوش اون رفتن بهم حس خوبی میده.
از تجربه این کتاب واقعا لذت بردم و به افرادی که علاقه به ادبیات روسی و موضوع مرگ دارند پیشنهاد میکنم
fuzzy
با دو تا ایوان توی این داستان آشنا میشیم. ایوانی با همرنگی بالا و نقابی پهن و ضخیم بر چهره که داره از بیرون زدن ایوان دوم جلوگیری می کنه. ایوان دومی که تماما شک و تردید و بی باوری به معنای زندگی و شایستگیه. یک ضربه بر پهلو نقاب رو میشکافه و ایوان دوم رو میبینیم که میشه باهاش همدلی کرد . که ترسیده و مثل هممون سردرنمیاره تا الان چی کار میکرده. دوستش داشتم. اولین تجربه ام از تولستوی🪄
Rezafaraj01
داستان غم انگیز مرگ یک کارمند دادگستری که در زندگی موفقیت های بسیاری داشت
پایان همه چیز با مرگه
Zakiyeh Jahani
در دنیای مدرن ، توجه ها از درون این کالبد به بیرون آن معطوف شده است . در این دنیا برای هر چیز وقت هست الا برای خودمان و پرسش هایی به غایت مهم . این که " برای چه این جا هستیم ؟ " ، " معنای زندگی مان چیست ؟ " ، " دنیای بعد از ما نسبت به دنیای قبل از ما چه چیزی افزون دارد ؟ " ، " در عمر کوتاه و زودگذرمان مسکّنی بودیم بر درد های این دنیا یا خود افزودیم ؟ " و در نهایت " آنقدر خوش بخت بوده ایم که زندگی کرده باشیم و مرگ را همچون نت پایانی سمفونی باشکوه زندگی مان بنوازیم ؟ " ایوان ایلیچ یک عمر طول کشید تا بفهمد زندگی دقیقا چیست و خوشبختی را باید کجا جست . امید است با خواندن این کتاب حتی برای چند لحظه هم که شده ، دور از هیاهوی جهان در گوشه ای آرام بنشینیم و به نوای درونمان گوش بسپاریم ، همانگونه که این صدا شفابخش ایوان بود .
احسان شاهعلی
تبیین زیبایی بود.
انسیه پارسازاده
انگار که این داستان، داستان همه ی ماست که تمام وقت وهم وغم خودرا صرف زندگی مادی وجوانب ان میکنیم وناگهان که به آخر خط میرسیم درمییابیم که باید به چیزهای مهمتر وپایدارتری میپرداختیم.
تولستوی در این رمان، فلسفه زندگی وتعریف ما از زندگی را زیر سوال میبرد
rughayeh
داستانی با یک سِیر خاص که اول مطمئنت میکنه شخصیت اول مُرده و بعد داستان زندگی اون رو تا لحظه مرگ برات توضیح میده.
تلنگر خوبی بود
shakiba
از اون کتاباست که توی وجودت ته نشین میشه..
و اثرش باقی میمونه
یک رمان مختصر و مفید ولی با کلی حرف
دوستش داشتم
کاربر 5451932
تولستوی در یک کتاب حدود صد صفحه ای به نحوی شروع بیماری، شدت گرفتن آن، از دست رفتن توان، بستر مرگ، دوران احتضار و در نهایت لحظه مرگ و دغدغه های ذهنی، روحی و جسمی شخصی به نام ایوان ایلیچ را روایت می کند، که فکر میکنی صدها بار خودش تجربه مرگ دردناک را داشته و به خوبی آن را می دانسته. «مرگ هم تمام شد. دیگر از مرگ اثری نیست»
کتاب هیجانی نبود. اتفاق ویژه ای در داستان روی نداد اما تعریف جریان مرگ بسیار بسیار جالب بود برای من.
حتما حتما بخوانید. چند بار بخوانید.
sara
چه کتاب کوتاه و مفیدی. ایوان هم مثل من به مرگ فکر نمیکرد. یادش رفته بود مرگی وجود داره. با مریض شدن ایوان منم از مرگ ترسیدم.
مرگ برام سیاهی مطلق شد و در پایان کتاب برام نوری بود که پس از مدتی سختی میاد و میره.✨
خیلی کتاب رو دوست داشتم.
بعدا باز هم میخونمش
alirezadarabi
من تاکنون همراه با بیماران زیادی در بیمارستانها شب را به صبح و صبح را به شب رسانده بودم و هرگز چنین عمیق و گیرا حال بیماران روی تخت را درک نکرده بودم تالستوی با قلم ظریف و ادبیات روانش چنان مخاطب رو سوار موج داستان میکنه که انگار ابتدا تا انتها کنار ایوان ایلیچ قرار داشتم ایوان ایلیچ یک قسمت زندگی رو اشتباه فهمید و اشتباه زندگی کرد اونجایی که بجای عشق ورزیدن به همسرش، در مقابل کج خلقی های او بیشتر کار کرد تا ترفیع بیشتری بگیرد و هرلحظه از لذت های زندگی مشترک دور شد و خودش رو دور از خانوادش دید...
بخونید و لذت ببرید
جهان
شروع کتاب با اسمهای عجیب ادمو خسته میکنه ولی وقتی ادامه بدین مجذوبش میشید ..
f.m
تلخ و سرد
hesam
زیبا و ماندگار.
hamida kusha
تولستوی توی کتاب راجب دوران زندگی شخصیت کتابش از کودکی تا مرگ صحبت کرده و خب باید بگم که خیلی خوب اون پوچی و توخالی بودن زندگی رو نشون داده
برای کسایی که ادبیات روسیه رو میپسندن فوقالعاده ست
و البته ترجمه اقای حبیبی هم عالی بود
کاربر ۲۸۸۸۳۱۱
کتابی بسیار عالی درباره مراحل زندگی انسان که وقتی زنده ایم و سرحال و غرق در روزمرگی متوجه ش نیستیم ولی باید فهمید که هر از گاهی به زندگی پرمعنا بیاندیشیم تا زندگی باکیفیت تری رو بگذرونیم و از این دنیا بریم.
خوب بود
کاربر 8626595
کتابی بسیار جذاب که دید انسان را به زنگی و گذر عمر بسیار تغییر میدهد.
بسیار پیشنهاد میهم
علیرضااشکیانی
خوب
ali boombooo
مجموعا خوب
فاطمه
شاید به طرز قشنگی همون ابتدای داستان حقیقت مرگ و به رومون میاره ...
maedeh
کتاب تاثیر گذاری بود برام
کاربر 4748698
مولا علی ع میفرماید:(مردم در خوابند، همین که مُردند بیدار میشوند)
کاش بشه قبل از مردن بیدار بشیم
خیلی سخته، خیلییییی سخت.
کاربر 9100611
عالی بود
امیر شیرازی
کتابی است فوق العاده زیبا،شگرف و عمیق قابل تامل و ارزشمند که ارزش چندین بار خواندن رو در طول زندگی مون داره
مرگ یک دادستان و سوالات و تردید های او از زندگی و مرگ.
شخصیت ایوان ایلیچ بسیار محسوس،قابل درک و نزدیک به خود ماست،همان سوالات و احساساتی را در بر ما بر می انگیزد که خودمان درون خودمان از خود می پرسیم و درگیر آن می شویم
در کل اثری کوتاه ولی بی نظیری است
مامان زیبا
تو داری سه ماه قبل از مرگ ایوان رو میخونی، حس ها و ناامیدی هاش. زندگی که غیر از کودکیش با آنکه خوب به معنای ما رو زندگی کرده ولی پوچ میبینه!
ماری
عالی بود.
لِئا
سلام وقت بخیر بنده دنبال سری کتاب هایی هستم مرتبط با موضوع بیماری گرفتن شخصی در داستان و بیمارستان از اینجور چیزا کسی سراغ داره😁
لطفا تو ریپلای جواب مو بدید ممنون
ریحانه ملایری
به نظرم کتابی ساده تر از تعاریفی که ازش شنیدم بود. صرفا به ریاکاری اطرافیان ایوان در دوست داشتن او و زندگی با او، و در نهایت به متوجه شدن اینکه راه را اشتباه رفته است در کل زندگی اش، ختم میشود
طبق تعریف ها و نام نویسنده، واقعا توقع کتاب خیلی خوب و عمیقی رو داشتم که کاملا نظرم برعکس اینه و کتاب معمولی ای بود. به نظرم کتاب های بهتری هم به جای این، میشه خوند. و بحث سلیقه رو هم در نظر بگیرید.
navid salami
عالی. کوتاه، موجز و مختصر با اثرگذاری بالا
کاربر 8932693
لحظه هایی که دیگه کاری ازت بر نمیاد و منتظر مرگ هستی عجیبه. تنها وقتیه که مجبور میشی با واقعیت کنار بیای
ایران آزاد
جالب بود... شرح مختصر زندگی همهی ما... حالا هر کس با جزئیاتی متفاوت... افرادی که سریع جریان داستان را به زندگی دیگران مربوط میکنند و خود را کنار میکشند، بهتر است کتابهایی بخوانند که فهمشان راحتتر باشد. مثل بزبز قندی
mohammad
شاهکار🔥
کاربر 8947612
به نظرم کتاب بسیار زیبایی هست و مخصوصا به تصویر کشیدن کاراکتر ها بسیار جذاب و قابل درک است. اما فکر میکنم برای فهمیدن عمق تفکرات نویسنده باید کتابهای بیشتری از ایشان خوانده شود زیرا احساس میشود باید ابتدا با سبک تفکر نویسنده آشنا شد و سپس این کتاب رو خوند.
س.ش
تاثیرگذار و عمیق و عمیق و عمیق. انسانی که تمام زندگی خودش را به دنبال مادیات و معاش بهتر بوده و هرگز ب دنبال همدلی و همدردی با دیگران نبوده حالا دچار وضعیتی میشود که ارزو میکند کاش غمخواری داشت و کاش کسی با او همدلی میکرد .
آوين
این کتاب با اینکه ریتم یکنواختی داره اما نکته بسیار مهمش اینه که ما انقدر در جریان زندگی غرق میشیم که یادمون میره باید هر از چندگاهی از دور به زندگیمون نگاه کنیم و ببینیم واقعا داریم زندگی میکنیم یا نه غرق در روزمرگی فقط داریم لحظاتمونرو از دست میدیم،
ایوان ایلیچ دوست داشت فرصت دوباره داشته باشه تا کم و کاستی خودشو اصلاح کنه چون نزدیک شدن به مرگ وادارش کرد که زندگی خودش رو مرور کنه و ما باید تا فرصت داریم این کار رو انجام بدیم.
اشتباه کردن اما تلاش کردن تو زندگی خیلی کمتر از یکنواختی ولی تو منطقه امن موندن باعث پشیمونی میشه.
alireza.j452
کتاب خوبی هست اگر میخواهین بهتون بیشتر بچسبه با تیکه تیکه های کتاب زندگی کنید و خودتون رو جای اون بزارین.
کاربر 3177520
بنظرم اون شاهکاری که پشت کتاب نوشته نبود.اما بد هم نبود.
محمد.م
به نظر من برای دوری از یک مرگ سخت خوندنش برای هر یک از زوج ها که با هم زندگی میکنن لازمه
اسماعیل اکبرزاده
عالی بود
محمد علی
داستان رستگاری فردی که مثل همه ما دنبال پیشرفت و زندگی آبرومند است یک ساعت قبل از مردن!
از این خلاصه تر نمیشد اسپویل کرد:)
A.H.M.N
بی نظیره این کتاب . همه باید بخونن . مثل یک تلنگر بزرگ و یه آگاهی شگرف زندگی رو دگرگون میکنه .....
کاربر ۵۳۷۷۱۵۶
کتاب.احساس خوبی رادر خواننده ایجاد میکند نویسنده با ظرافت. خاصی مخاطب راخود همراه میکند وبه جایی که پیام اخلاقی وانسانی مد نظرش هست میرساند
taha
کتابی ارزشمند ولی در متن اشکالات و درهم ریختگی های فراوانی وجود داشت که هنر ترجمه سروش حبیبی عزیز رو تحت تاثیر قرارداده بود. ای کاش دوستان طاقچه در تدوین فایل الکترونیکی دقت بیشتری بکنند.
akbar safaralizadeh
داستان جالب و جذاب و غم انگیزی بود.
M karimi
طیف کلی داستان خوب بوده.
ترجمه اش جاهایی نامفهموم بوده.
و پیام کلی داستان طبق تفسیری که من ازش برداشت کردم این بوده ؛ هر چقدر در اوج خوشبختی و آرامش باشی ، امکان داره دچار دگرگونی چه از لحاظ جسمی و روحی بشی و همه اینها با کنترل کردن افکارت میتونه بهتر یا بدتر بشه
-bita
من تعریف این کتاب رو زیاد شنیده بودم اما اصلا به خوبی تعریف ها نبود.
بنظرم کتاب میتونست تو ۴۰ صفحه تموم بشه و نویسنده حتی به داستان پردازی هم نپرداخته بود.هر جمله مشابه جمله قبلی بود با کلمات متفاوت.
ممکنه ارزش یک بار خوندن رو داشته باشه.
yegane
بر خلاف تعریف هایی که از این کتاب شده بود، چندان روایت جذاب و پر کششی نبود.
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
قیمت:
۲۵,۵۰۰
۱۲,۷۵۰۵۰%
تومان