نظرات کاربران درباره کتاب گربه بازی

نشر چشمه یه سری کتاب داره تحت عنوان برج بابل. برج بابل نمادی هست از زمانی که انسان‌ها اختلاف کردن و خدا برای مجازات زبان رو که یه امر واحد بود مختلف کرد و هر قوم به یه زبان مجزا حرف زد بعد از اون. هدف نشر چشمه روی کتاب‌هایی که عنوان برج بابل داره اینه که آثار قشنگ، خواندنی و کوتاهی از سایر ملل رو ترجمه کنه تا به کمک اون بتونیم سرک بکشیم به دنیای دیگر هم‌نوعان خودمون در بقیه کشورها. این کتاب هم زیرمجموعه همین هدفه و یه داستان نه چندان بلنده از اروپای شرقی و داستان دو خواهر که یکی در مجارستان و دیگری در آلمان زندگی میکنه. اول‌های کتاب ممکنه یه کم گیج بشید اما خیلی زود متوجه میشید این کتاب شرح ارتباط دوتا خواهر کاملا متفاوته که در قالب نامه و تلفن با هم در ارتباط هستن و از زندگی خودشون، اتفاقاتی که براشون پیش میاد و جهان‌بینی‌شون حرف میزنن و نکته قشنگ ماجرا اینه که هر دو پا به سن گذاشتن :) و در واقع ما داریم دنیا رو از زاویه دوتا پیرزن میبینیم. اما این ابدا کتاب رو خسته‌کننده نکرده بلکه برعکس اگه شما هم مثل من دچار بحران سی‌سالگی و پیری زودرس شدید :) یادتون میاره زندگی سمج‌تر و پراتفاق‌تر از چیزیه که فکر میکنید و قرار نیست با بالا رفتن سن‌تون یه گوشه کپک بزنید :) البته اگه شهامت و جسارت زندگی کردن رو داشته باشید! چیزی که نویسنده این کتاب ظاهرا بهش خیلی معتقده. (البته با توجه به مقدمه‌ای که اول کتاب اومده و شرح حال زندگی خود نویسنده است که یکی از قربانی‌های یهودی جنگ جهانی بوده و مشکلات زیادی که پشت سر گذاشته اصلا عجیب نیست توی آثارش هم بخواهد بهمون یاد بده زندگی چه‌قدر عجیب و چه موهبت و نعمت باارزشیه! و نباید به راحتی تباهش کرد...) توی کتاب ما دوتا شخصیت متفاوت اصلی داریم یکی بی‌پروا و نترس! و دیگری عافیت‌طلب و محافظه‌کار. با اینکه شخصیت‌ها هر دوتا پیر شدن اما نشون میده حتی پیر شدن آدم‌ها هم با هم متفاوته! و چه بسا اونی که کله‌شق‌تره! با اینکه درد و رنج بیشتری هم تحمل میکنه اما کیفی هم که از زندگی میبره بیشتره! فرصت ما اون‌قدرها هم زیاد نیست! به چشم بر هم زدنی سال‌های طلایی زندگی‌مون میگذره پس چه بهتر اون‌طوری زندگی کنیم که دلمون میگه! البته تمام این کتاب موردپسند من نبود چون بعضی جاهاش احساس میکردم بی‌پروایی یکی از شخصیت‌های اصلی که به طور ضمنی تشویق میشد شاید به نفع خودش باشه اما خیانت و خودخواهی نسبت به دیگران بود... آیا با این حال این کتاب رو توصیه میکنم؟ با توجه به حجم نه چندان زیاد و ایده متفاوتش بله. ارزش خوندن رو داره و امتیاز خود من بهش دو و نیم از پنجه. یعنی نصف نصف :) درباره اسم کتاب هم وقتی به آخر کتاب برسید متوجه نام‌گذاری و علت بانمک و یه کم احمقانه‌اش میشید ولی خب شاید زندگی به همین احمقانه‌ بودن‌هاش زندگیه و زیاد هم نباید همه‌چیز رو جدی گرفت! ؛) #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳

قلم نویسنده خیلی خوب بود واقعا دوستش داشتم خیلی جالب بود