نظرات کاربران درباره کتاب چرا ماهی ها وجود ندارند

فوق العاده بود. فراتر از داستان بود و بسیار نثر جذاب و روانی داشت. بخصوص که محتوای علمی و فلسفی داره و در بسیاری از سطرها و جملات ش داره آموزش میده که چطور نگاهمون رو به زندگی تغییر بدیم تا بتونیم کمی به حقیقت خودمون و جهان آشنا بشیم. نویسنده اونقدر داستان رو نرم و ظریف پیش میبره که احساس می‌کنید چشم در چشم شما نشسته و مثل یک دوست با شما همصحبت شد.

اولش فکر میکردم اسم کتاب یه مفهوم کنایی هستش ولی آخرش فهمیدم که واقعا ماهی ها وجود ندارند😅. این کتاب هم یه کتاب زندگی نامه هستش هم بحث های فلسفی داخلش وجود داره. تمام آیتم های این کتاب عالی بود. متن روان و جذابی داشت به طوری که از همون صفحات اول جذبش شدم و دوست داشتم به خوندن ادامه بدم و هیچ جای کتاب حوصلمو سر نبرد و همش یه اتفاق جدید می افتاد که افکار قبلی رو به چالش میکشید. خیلی قشنگ دو بعد مثبت و منفی شخصیت یک انسان رو در کنار هم بیان کرده و باعث شد به این فکر کنم که ما چقد راحت از یک سری ادم ها بت میسازیم و فقط به خاطر خوبی هاشون ستایششون میکنیم در صورتی که اگر بیشتر درباره جزئیات زندگیشون بفهمیم به راحتی میتونیم ازشون ناامید شیم. به شدت توصیه میکنم بخونیدش.

«چرا ماهی‌ها وجود ندارند» که لس‌آنجلس تایمز آن را کتابی «استثنایی» و وال ‌استریت ژورنال آن را «فریبنده» توصیف می‌کند، اولین اثر لولو میلر، روایتگر قصه‌ی عشق، آشوب، وسواس علمی و شاید حتی قتل است. دیوید استار جردن آرایه‌شناس بود؛ مردی با دغدغه‌ی نظم دادن به دنیای طبیعت. عاقبت او را کاشف یک پنجم ماهیانی دانستند که تا به امروز برای انسان شناخته شده است؛ ولی هرچه نقشه‌ی پنهان حیات را بیشتر کشف می‌کرد، گویی دنیا هم سر راهش بیشتر سنگ می‌انداخت. مجموعه‌ی گونه‌هایش را آذرخش، آتش و بالاخره زلزله‌ی سال ۱۹۰۶ سن‌فرانسیسکو تخریب کرد. این زلزله بیش از هزار نمونه را که در ظرف‌های شیشه‌ای ظریفی قرار داشتند نقش زمین کرد و نتیجه‌ی یک عمر تلاش او در یک آن نابود شد. خیلی‌ها شاید ناامیدانه تسلیم می‌شدند؛ ولی جردن چطور؟ به آواری که جلوی پایش ریخته شده بود نگاه کرد، اولین ماهی‌ای را که شناخت برداشت و با اعتمادبه‌نفس شروع کرد به ساختن دوباره‌ی مجموعه‌اش. این‌بار ابتکاری هوشمندانه به کار برد که معتقد بود از زحماتش در مقابل آشوب جهان محافظت می‌کند. لولو میلر، خبرنگارِ رادیوی ملی، اولین‌باری که این ماجرا را به‌صورت گذرا شنید، جردن را احمق پنداشت، کسی که باید درس عبرتی برای تکبر یا انکار باشد. اما وقتی زندگی خودش کم‌کم داشت از هم می‌پاشید، به فکر جردن افتاد. جردن الگویی است برای اینکه یاد بگیریم چطور وقتی به نظر می‌آید همه‌چیز ازدست‌رفته به راه‌مان ادامه دهیم. آنچه میلر درباره‌ی زندگی جردن کشف می‌کند، شناختش را نسبت به تاریخ، اخلاق و دنیای اطرافش دگرگون می‌کند. چرا ماهی‌ها وجود ندارند آمیخته‌ای است از زندگی‌نامه، دفترچه‌ی خاطرات و ماجراجویی علمی؛ قصه‌ای شگرف درباره‌ی ایستادگی و استقامت در دنیایی که آشوب همیشه بر آن حاکم خواهد بود.🦋✨

این کتاب رو توصیه میکنم برای کسانی که مثل من دوست دارند در زمینه روانشناسی مطالعه کنند ولی حوصله شان سر میرود... نویسنده، زندگی نامه‌ی دیوید استار جردن را به روشی برایتان بازگو میکند که انگار با یک منتقد نشسته اید و فیلم شاهکاری را نگاه میکنید... هرازچندگاهی نویسنده میایستد و کلی اطلاعات علمی، تاریخی، روانشناسی و احساسی منتقل میکند. به نظرم شناختن دیوید به عنوان یک شخص تاثیر گذار در تاریخ از نظر اجتماعی و انسانی مهم است.

این کتاب رو به افرادی توصیه می‌کنم که از مطالعه کتاب‌هایی با موضوع «فلسفه زندگی» لذت می‌برند اما اونقدر در این حیطه خوندن و خوندن و خوندن که دیگه اشباع شدن و کم کم دارن به این باور می‌رسن که همه کتاب‌های فلسفه‌محور تکراری و شبیه به همن. چرا ماهی‌ها وجود ندارند، از زندگی پرفراز و نشیب یک دانشمند آرایه‌شناس (از حوزه‌های زیست‌شناسی) الهام می‌گیره تا معنای وجودی انسان در این سیاره و این کهکشان رو برامون به تصویر بکشه... خلاقانه و متفاوته اما متاسفانه ویراستاری ضعیفی داره. و شاید کمی طول بکشه تا بتونید باهاش ارتباط برقرار کنید. ^-^

داستانی زیبا، رهایی بخش، و متفاوت.. با شرح ماجرایی جالب در جستجوی پاسخِ پرسشی از جنسِ معنا. به نظرم حتما ارزش خوندن داره. برای من تجربه‌‌ای بی‌نظیر بود. توصیه‌م اینه که در طول مطالعه‌ی کتاب سعی نکنید با جزئیات درگیر بشید، بلکه به جان کلام توجه کنید.

چقدر برای اولین اثر نویسنده بودن خوب و تاثیر گذار بود ، خوشحالم که دارم میخونمش مطمئنما در ادامه هم چیزهای زیادی برای گفتن داره...

سخت کوشی،ناامیدنشدن،پیام اصلی داستان.

آقای مجتبی شکوری یک قسمت از رادیوراه درباره‌ی این کتاب صحبت کردن. از اونجا با کتاب آشنا شدم. ابتدای کتاب یکم حوصله سر بر بود و دنبال کردنش سخت بود. کتاب حالت رمان و داستان گونه داره. اما از یه جایی به بعد، داستان دنبال‌کردنی میشه.

غیر از داستان دیوید که به نظرم شاهکار است نویسنده بعد از رهاکردن ماهی ها به اصل قاصدک میرسد او مینویسد قاصدکها به چشم بعضی ها شاید علف هرزی باسد ولی همین گیاه برای بعضی دیگر خیلی فراتر از ان است برای عطارداروست راهی برای سم زدایی از کبد و ...برای نقاش رنگ است برای یک هیپی تاج است و برای یک بچه ارزوست برای پروانه قوت زنده ماندن و برای زنبور بستر همخوابی .برای مورچه نقطه ای است در اطلس پهناور بو است و درباره ادم ها درباره ماهم همین طور است هیچ وقت فقط یک راه واحد برای طبقه بندی موجودات وجود ندارد.چسبیدن به یک سلسله مراتب واحد یعنی ناتوانی در دیدن کلیت همه چیز.وظیفه علم واقعی تلاش برای نگریستن ورای مرزهای راحت و بی دردسری است که روی طبیعت میکشیک.همچنان که رانندگی می کردم همه قاصدک های جهان پهناور را تصور می کردم و از اینکه بالاخره فهمیده بودم بیرون ماشینم همه به من داشتند افتخار می کردند.همه ما با هرشکل و مدل اصلح و ناقص مهم هستیم و در پیدایش ما دلیلی هست.

کتاب همونطور که روی جلد هم اورده شده مفاهیم فقدان، عشق و نظم پنهان زندگی رو به تصویر میکشه. مهم ترین چیزی که من توی کتاب دیدم امید بود.چیزی که گاهی شبیه یک خط کمرنگ توی زندگی هست که نباید نادیده گرفته بشه و گاهی هم پررنگ تر ظاهر میشه. اینکه شاید امید رو بشه تو همه چیز پیدا کرد. شاید هر اتفاق جدا از خوب یا بد بودنش اثر مهمی تو زندگی ما بذاره. گاهی هم باید یاد بگیریم با تموم امیدی که داریم رها کنیم و دنبال نتیجه نباشیم. روایت کتاب از داستان دیوید استار جردن شروع میشه که عاشق جمع اوری گونه های متنوع هست.در ادامه این ادم علاقه مند میشه که هر نوع گونه ای رو دسته بندی کنه و بعد به ادامه دار ترین دسته بندی میرسه؛ ماهی ها. روایت داستان جالبه و نکته های جالبی توی داستان بیان میشه. ترجمه خوبی هم داره این کتاب.

اولین کتاب از خانم میلر رو خوندم و واقعا شیفته ی نوشته و حرفاشون شدم ‌. مطمئن باشید از این کتاب دسته خالی برنمیگردید جذاب ، گیرا ، حرف هایی که باعث تفکر میشه( البته با کمک نشر میلکان و ترجمه عالی) این کتاب جز کتاب های مورد علاقم شده و قطعا برای بار دوم سراغ این کتاب میرید به نظرم هرچی کتاب انگیزشی و زرد و خوندید بندازید دور و این کتابو بخونید و متوجه خواهید شد چطور بعد از شکست های متوالی و به هدر رفتن تمام زحمت هایتان ، باید ادامه داد...

تا اینجای کتاب که خوندم واقعا از جمله جمله اش لذت بردم و دقیقا مثل نویسنده که پی یه سر نخ هست توی این ماجراها، منم ایستاده در این نقطه ی آشوب آمیز زندگیم همراهیش می کنم ببینم چه اتفاقی میفته... کتابی هست که به دوستای خودم حتما پیشنهادش میکنم...

این چه کتاب معرکه ایی بود!!وای وای!!مثل مشت میخوره تو صورتت.عالی بود

برام جالب نبود

کتاب جالبی بود، سبک وصف موضوعاتی که مد نظر نویسنده کتاب بود سبک جدید بود برام، برای همین تجربه جالبی برام بود، به نظرم یک تجربه جدید خوندن براتون به ارمغان میاره،ارزش خوندن یکبار رو قطعا داره، به موضوعات خوبی اشاره می‌کنه، ولی خیلی سلیقه ای هست و ممکن اصلا ازش خوشتون نیاد یا بیاد