بریدههایی از کتاب اسلام و مسئله ملیت
۳٫۵
(۶)
ما ایرانیها و عربها تعصبات قومی و نژادی را کنار بگذاریم
سپیده دم اندیشه
ما طرفدار اسلامیم نه عرب
زهرا
من دلم میخواهد شما راجع به این مطلب هرچقدر دلتان میخواهد مطالعه کنید. اولا مگر در اسلام یک مطلبی است در قرآن یا حدیث و یا در کلمات پیشوایان دین که هر ملتی که مسلمان شد زبانش باید عربی بشود؟ آیا یک چنین فکری در مغز یک عالم اسلامی از صدر اسلام تاکنون آمده است که زبان مسلمان باید عربی باشد؟ ابدآ. امیرالمؤمنین به نقل تاریخ، گاهی فارسی صحبت میکرده است. برخی این را روی علم لدنّی میدانند و دسته دیگر میگویند چون سلمان فارسی دوستش بود، در مدتی که با سلمان دوست بود زبان فارسی را از سلمان یاد گرفت.
سپیده دم اندیشه
ما از کجا آمدهایم؟ من نمیدانم، آیا ما از نسل قُطّاعی هستیم که روزگاری به ایران ریختهاند؟ شاید هم که بوده باشیم.
آیا ما از اعراب هستیم، از یمن هستیم؟ شاید هم باشیم. اینها را ما نمیدانیم، و هیچ روی این حرفها تکیه نمیکنیم ولی آنچه که درباره ما واقعیت دارد این است که در حال حاضر ما به صورت یک قوم و یک ملت هستیم که عجالتآ قانون واحدی بر ما حکومت میکند
سپیده دم اندیشه
خواه ناخواه صحبت از نسب و گذشتهها شد که آن کی هست و آن دیگری چه کسی. سلمان هم نشسته بود. گفتند سلمان تو درباره حسب و نسب و نژادت با ما صحبت کن. (ای مرحبا به این سلمان! ای زنده باد سلمان! اگر میخواست از این حرفها بگوید، یک ساعت هم میگفت، راست هم میگفت از تاریخ، همه آنها را محکوم میکرد. اگر میگفت بنده مردی هستم ایرانی، سابقه ملت ما این طور است، پدران من چنین بودهاند، سابقه تاریخی ما چنین است، گفته بود؛ ولی سلمان تربیت شده اسلام است، تنفر دارد از اینکه اتکا کند به این احساسات کودکانه و احمقانه.) گفت: کنْتُ ضالاّ فَهَدینِی اللهُ بِمُحَمَّدٍ، وَ کنْتُ فَقیرآ فَأغْنانِی اللهُ بِمُحَمَّدٍ، وَ کنْتُ مَمْلوکآ فَأعْتَقَنِی اللهُ بِمُحَمَّدٍ. گفت: اگر از من میپرسید، من یک گمراه بودم خدا به وسیله محمّد مرا هدایت کرد، من یک فقیر بودم به وسیله محمّد من را بینیاز کرد، من یک برده بودم منشور آزادی خودم را از محمّد گرفتم و محمّد مرا آزاد کرد؛ این است اصل و نسب من.
سپیده دم اندیشه
از همه چیز به عنوان سنگر علیه اسلام ولی به نام عرب استفاده میشود
سپیده دم اندیشه
بزرگترین محدّث کیست؟ کلینی؛ یک ایرانی است اهل ری. بزرگترین محدث اهل تسنن کیست؟ بخاری، یک مرد ایرانی. بزرگترین امام اهل تسنن کیست؟ ابوحنیفه، اهل ایران.
ت
سپیده دم اندیشه
ابوحنیفه ایرانی منکر کفویت ایرانی با عرب میشود
که ملت ایران تعصب ایرانی داشته است. برعکس بوده، ابوحنیفه ایرانی (پدر و مادر ایرانی) میگوید: خیر، اسلام و ایمان برای کفو بودن کافی نیست، عرب بر غیر عرب افضل است. یک مرد ایرانی چون عجم است نمیتواند زن عرب بگیرد. این فتوای ابوحنیفه است.
سپیده دم اندیشه
بابک را که یک مرد کثیف و یک ننگی است برای ایران، ( اینقدر مطرح میکنند. بابک )وقتی که میخواهد از ایران فرار کند به کسی میگوید به کجا بروم؟ او میگوید تو اینقدر دختر و زن را آبستن کردهای و اینقدر بچه داری که به هرجا بروی خانه خودت است!
سپیده دم اندیشه
اعلامیه حقوق بشر یا رژیم مشروطیت از آن جهت با همه ملتها میتواند سازگار باشد که رنگ یک ملت بخصوص را ندارد. مسائل علمی و فلسفی نیز به همین جهت از هر سرزمینی پیدا شود برای همه مردم علیالسویه است.
سپیده دم اندیشه
مثل همین حرفهایی را که به ما میگویند، بیخ گوش عربها هم میگویند، به هندیها هم میگویند، به ترکها هم میگویند که شما از دیگران بهتر هستید، برای اینکه میخواهند خرمان کنند و سوارمان بشوند، برای اینکه میخواهند وحدت اسلامی میانمان وجود نداشته باشد.
زهرا
دلم میخواهد شما متن تاریخ را به دقت مطالعه کنید. به حرف این غلامان و نوکران استعمار گوش نکنید. خدا میداند که غرض است. مثل همین حرفهایی را که به ما میگویند، بیخ گوش عربها هم میگویند، به هندیها هم میگویند، به ترکها هم میگویند که شما از دیگران بهتر هستید، برای اینکه میخواهند خرمان کنند و سوارمان بشوند، برای اینکه میخواهند وحدت اسلامی میانمان وجود نداشته باشد.
Sobhan Naghizadeh
امیرالمؤمنین در حدیثی از پیغمبر اکرم فرمود: به خدا قسم که من میبینم که مردم ایران آن طور که شما در ابتدا به خاطر اسلام با آنها میجنگیدید که مسلمان بشوند، در آینده آنها با شما میجنگند که شما را مسلمان کنند.
Sobhan Naghizadeh
مغول که آمد، ایرانی با یک کتاب مذهبی تمامش را در خود هضم کرد، اسلام را به او داد. قوم عرب آمد در ایران، ایرانی از خود عرب رنج و آزار دید ولی به دین عرب خدمت کرد، دینی که پیغمبر آن عرب بوده است. برای ایرانی افتخاری بزرگتر از این نیست که چون دین اسلام یک دینی بوده است جهانی که در آن هیچ رنگ، ملیت و قومیت بخصوصی نبوده است ملت ایران ( که آن را پذیرفته، )بیتعصبترین یعنی حقیقتجوترین ملتهای دنیا بوده است.
Sobhan Naghizadeh
ایرانیها خدماتی به اسلام کردند که نه قدرت زور میتوانست چنین خدماتی ایجاد کند و نه قدرت پول؛ تنها با از خودگذشتگی و فداکاری و گذشتن از تمام مواهب مادی بود که آن خدمتها را انجام دادند.
Sobhan Naghizadeh
از این هم بگذریم. اگر هر چیزی به زور باشد، عشق که دیگر به زور نمیتواند باشد، مهر و محبت که نمیشود با چماق باشد. اگر ایرانی اسلام را نپذیرفته بود و به اسلام ایمان نداشت، آن همه خدمتهای صادقانه برای چه بود؟ کدام قوم و ملت به اندازه ایرانی به اسلام صادقانه خدمت کرده است؟
Sobhan Naghizadeh
برای ایرانی در تمام این چهارده قرن، قرنی نبوده است که این فرصت پیش نیاید که اگر بخواهد، دینی را که از طرف عرب آمده است عوض کند؛ اگر میخواست دین اسلام را رها کند و دین سابق خودش را روی کار بیاورد برایش مثل آب خوردن بود، چرا نکرد؟ در این چهارده قرن، غیر از زمان بنیامیه، ایرانی همیشه قدرتمند و قوی بوده است ولی روز به روز پیوندش را با اسلام قویتر و نیرومندتر کرده است.
Sobhan Naghizadeh
بعد از ۱۰۰ سال دیگر طاهریان پیدا میشوند. اینها از حکومت بنیالعباس هم منزجر شدند و فهمیدند که بنیالعباس هم برادر بنیامیه است. چرا در آن موقع یک حکومت ایرانی تشکیل دادند اما باز این کار را نکردند که قرآن را بردارند و اوستا را به جای آن بگذارند؟
Sobhan Naghizadeh
ما از اوایل قرن پنجم هجری به بعد (با اینکه از آن به بعد دیگر حکومت عربی وجود نداشت و این خود ایرانیها بودند که حکومت میکردند) میبینیم هرچه زمان گذشته است معارف اسلامی با روح ایرانی آمیزش بیشتری پیدا کرده است. شما از طریق شعرا و ادبا این نکته را بهتر میتوانید مقایسه کنید.
Sobhan Naghizadeh
چرا تا قرن چهارم آتشکدههای زردشتی در ایران وجود داشت؟ چون مسلمین به آنها کاری نداشتند. این خود ایرانیها بودند که تدریجآ فوج فوج از کیش زردشت دست برداشتند و مسلمان شدند.
Sobhan Naghizadeh
حجم
۹۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۹۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۱۹,۰۰۰
۷,۶۰۰۶۰%
تومان