نسلی
که تمامی ترانههایم را به او بخشیدهام
هنوز به دنیا نیامده است
Mohammad
دروغ گفتند
هنوز هم مسیرم همچنان مسیر من است
هنوز هم جنونی که راهبریام میکند
سلطان جنون است
جو مارچ
جیغ میکشم
تا یقین یابم که تنهایم،
تنها من و این تاریکی.
جو مارچ
وطنام
در برهوتی خشک ریشه میدواند.
آیا این آینده است؟
نه،
من به این آینده تعلق ندارم.
جو مارچ
عاشقانه در ظلمت جهّنم غلت میزنم
با این همه، سنگی درخشانام
که مرا بر بستر خدای کهن
با زنان پیشگو وعدهٔ دیدار است.
حرفهایم
تندبادی است
که زندگی را به لرزه میافکند
و آوایم شراره.
من زبان خدایی هستم که میآید
من افسونگر غبارم.
جو مارچ
سالها در شهر فریاد زدم:
ای پوست جهان میان دستانام.
سالها زیر لب ترانهام را
در آتشی گلرنگ
پیِ کشتی زمزمه کردم
همه یا هیچ.
نوادگان کوچکام
خسته شدم!
از خویشتن، از دریاها،
برایم صندلی بیاورید.
alii.ariafard
با رازهایی که دارم
بر تار عنکبوت راه میبرم
با رازهایی که دارم
زیر پلکهای خدایی نامیرا میزیم
من عاشقام،
در رخسار و صدای خویش ساکنام
با رازهایی که دارم
نسلی میآید
که بعد از مرگام از آن من است.
Lily the Flower