بریدههایی از کتاب نماز
۴٫۴
(۲۶)
اینکه خدا ابراهیم (ع) را به خلیلی خود انتخاب کرد، معنایش این است که ابراهیم (ع) غیر از خدا را به خلیلی انتخاب نکرد.
کتاب دوست
«تقوا» غیر از «ایمان» است. ایمان یعنی باور دارم که چنین است؛ اما تقوا یعنی به آنچه باور دارم، عمل میکنم.
وحید
پس هرکسی که اصطکاکش با مردم بیشتر است، غفلتش نیز بیشتر میشود و بر او لازم است که بر کفهٔ ذکر خود بیفزاید
n.jahangard
اگر کسی مدتی صمت (سکوت) کند، کلام او و سخنش رگهدار میشود؛ یعنی نفوذ عجیبی در شنونده میگذارد؛ اما قرب، چیز دیگری است؛ مقرب کس دیگری است.
امیر امانی پور
اتصال به بینهایت مانع از تغییر حال انسان در شادی و مصیبت گشته و باعث ایثار بین مجموعه میگردد. قرآن میگوید:
(اِنَ الاِنسانَ خُلِقَ هَلُوعَا اِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا وَ اِذَا مَسَّهُ الخَیرُ مَنوُعَا اِلَّا المُصَلّینَ)
انسانِ بدون اتکا به ثابت اگر از او کم کنند، کمجنبه میشود و اگر بر او اضافه نمایند، به رخ دیگران میکشد و سرریز میگردد؛ با کمترین پیروزی خود را گم میکند و با کوچکترین شکست تسلیم میشود، مگر اینکه با خدا ارتباط داشته باشد.
sarah khodaie
هر دستگاهی برای کارکردن، از ذخیرهٔ انرژی خود استفاده میکند و بهمنظور پرکردن ذخیرهٔ مصرفشده، بایستی جایگاهی برای پرکردن داشته باشد. سفرهٔ غذایی که بر سر آن مینشینیم ایستگاه تغذیهٔ جسمی ماست و نمازی که میخوانیم ایستگاه تغذیهٔ روانی و روحانی ما.
Alla
یا رسولالله (ص) حال بفرمایید که چرا خندیدید؟ فرمود: من از این تعجب کردم که خدای تعالی هرچه را که نسبت به مؤمن انجام میدهد و هرچه به او اعطا میکند، برایش خیر است، هرچند که ملک عالم را به او بدهد و به کافر هرچه بدهد به ضررش است؛ مصیبت بدهد صبر نمیکند، نعمت بدهد شکر نمیکند.
کاربر ۶۱۵۵۴۰۱
مأمون از امامرضا (ع) سؤال کرد که چرا نماز پنج وقت دارد؟ حضرت به این مضمون فرمودند: این نظم را دادهاند برای اینکه کارها با یاد خدا شروع و با یاد خدا تمام شود. یک نوبت از نماز را اول صبح گذاشتهاند که مسلمان از خواب بیدار میشود؛ یکی اول ظهر وقتیکه او در جوش معامله و بازار و کار در خانه یا خارج از خانه است؛ یکی را گذاشتهاند بعد از ناهار و استراحت و آن وقتی است که انسان میخواهد کار عصر را شروع کند؛ نماز مغرب وقتی است که کار عصر تمام میشود و قبل از خواب نماز عشا را گذاشتهاند. اینها تعبیرات امامرضا (ع) از پنج وقت نماز است و برای این است که از قساوت قلب در طول شبانهروز جلوگیری شود.
میم مهاجر
هر عملی که از انسان سر بزند و هر پیشامدی برایش رخ دهد، میتواند برای او ذکرآفرین و غفلتآفرین باشد و این بستگی به انسان دارد که چگونه با آن مقابله کند و روبهرو شود.
کتاب دوست
ذکر یعنی بهخاطرآوردن چیزی که در بررسی مورد قبول است و در حالت عادی از آن غفلت گردیده
سپهر
«تقوا» غیر از «ایمان» است. ایمان یعنی باور دارم که چنین است؛ اما تقوا یعنی به آنچه باور دارم، عمل میکنم. عملنکردن به علم، یعنی خلاف تقوا بهجاآوردن. پس خود فرد هم هنگام معصیت میداند که خلاف تقوا عمل میکند.
کاربر 401
کسی که لباسش تمیز است به کثیفی حساستر است یا کسی که لباسش هزاران آلودگی گرفته؟
n.jahangard
انسان در نماز حتی میتواند بفهمد که اصلاً در زندگی به چه چیزی توجه دارد؛ مثلاً شما وقتی دارید نماز میخوانید ببینید به (إِیاک نَعْبُدُ وإِیاک نَسْتَعِینُ) که میرسید، تقریباً انسان دیگر کارش تمام میشود و میافتد به نفسزدن؛ یعنی دیگر حضورها تمام میشود. آنکس که حواسش به دنیا و به مقابلههای آن باشد، مثلاً یادش میآید فلانی غیبتم کرده، فلانی تهمتم زده یا دیگری یادش میآید به اینکه فلان درسم عقب بوده، فلان چیز زیادتر بوده، فلان مطالعه چطور شد و...، هرکسی در مطلبی میرود. این برای این است که به او نشان بدهند که تو بهجای اینکه به یاد ما باشی، به یاد این بازیچهها هستی. حتی نشان بدهند که چه خصوصیاتی مانع فرد شده و در آن مسئله درست خدا را در نظر نگرفته است؛ چون گاهی انسان چنان توجهی به این مسائل پیدا میکند که از خدا غافل میشود.
جوان خراسانی | javan khorasani
گویی ارتباط با پروردگار تقویتکنندهای است که با یک نماز، باتری دل را پر میکند. گاه بهدلیل اشکالاتی، نیرورسانی و پرشدن باتری تخلیهشده انجام نمیشود. بهعبارتدیگر، دستگاه در شارژ است، اما شارژ نمیشود. نماز هم اینچنین است: «لَا صَلَوةَ اِلا بِحُضُورِ القَلبِ»؛ نماز بدون حضور قلب، نماز نیست. مهم در شارژ قرارگرفتن و شارژشدن است.
کاربر ۳۴۷۲۰۴۶
نماز برای سلب عادت است؛ پس باید مواظب بود که خودش عادت نشود، وگرنه قدرت عادتشکنیاش را از دست میدهد. علت اینکه بسیاری از نمازها آن خواص ذاتی خودشان را بروز و نشان نمیدهند، این است که در اجزا، نماز را طبق عاداتی که به او گفتهاند، بهجا میآورد. نماز باید ذکر باشد تا بتواند اثر بگذارد. نماز بهخاطرآوردن است؛ پس این جنبهاش باید محفوظ باشد
y.b20222
یعنی انسان باید همیشه یک قدم بر حاجات خود مقدم باشد، نه اینکه حاجات، فرد را مجبور به حرکت کند.
جوان خراسانی | javan khorasani
آیا چیزی که ازطرف زمین پرتاب و به کرهٔ ماه نزدیک میشود، برای حرکت بهسمت ماه، نیازی به انرژی دوباره دارد؟ خیر، همان جاذبهٔ ماه آن را میکشد. انسان که از زمین میخواهد بهطرف بالا حرکت کند باید نیروی شدیدتری داشته باشد تا جاذبهٔ زمین را خنثی کند، وگرنه با همان سرعتی که میرود، برمیگردد؛ چون تکیهاش بر زمین است.
Dnyl
ایمان، عاملی بازدارنده و «هوا»، عاملی جذبکننده و کِشَنده است و ذکر اهرمی برای مبارزه با «غفلت» است.
R.Khabazian
هر نمازی مزد اعمال آن روز انسان است. اگر انسان در آن روز عمل صالح بهجا آورده باشد، زمینهٔ خواندن یک نماز خوب برایش فراهم است. اینکه انسان دقت کند که نمازش با حضور باشد، درست است؛ اما با دقت انسان و زور او مسئله حل نمیشود. انسان باید زورهایش را قبل از نماز بزند. اینکه فرد بگوید حالا من تصمیم میگیرم که در حال نماز حضور قلب داشته باشم، درست نمیشود و به اواسط حمد که رسید میبیند مرغ از قفس پرید! دیگر اوست و خیالات خودش در همان کارهایی که در غیر نماز بوده است. به هر چیزی که انس داشته باشد، در حال نماز فوری انس او به همان چیز متوجه میشود؛ اما اگر قبل از نماز کار صالحی کرده باشد، در حال نماز انسی برایش حاصل میشود که خودش میفهمد برایش بیسابقه بوده است و غیرمنتظره.
میم مهاجر
مثلاً ممکن است کسی به ضررداشتن سیگار ایمان داشته باشد، ولی بازهم آن را بِکِشد! حال اگر این فرد سیگار بکشد، عمل وی ناشی از ایمانش نیست؛ یعنی به غیر علم خود عمل کرده است. برای همین است که او متعهد نیست.
«تقوا» غیر از «ایمان» است. ایمان یعنی باور دارم که چنین است؛ اما تقوا یعنی به آنچه باور دارم، عمل میکنم. عملنکردن به علم، یعنی خلاف تقوا بهجاآوردن
یار یارمهربان
حجم
۱۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۱۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
قیمت:
۵۷,۵۰۰
۲۸,۷۵۰۵۰%
تومان