بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نان و شراب | طاقچه
تصویر جلد کتاب نان و شراب

بریده‌هایی از کتاب نان و شراب

۴٫۶
(۱۱)
مارتا می‌گوید: من نمی‌فهمم چرا پدر مقدس یک کلمه حرف صریح و روشن دربارهٔ این جنگ تازه که در افریقا تدارک دیده می‌شود بر زبان نمی‌آورد؟ امروز صبح وقتی از نماز مسح بیرون می‌آمدم کنچتا زن نانوا جلو مرا گرفت. پسرش را به سربازی برده‌اند و او می‌خواست بداند که پاپ اعظم راجع به جنگ چه می‌گوید. دن بنه‌دتو در جواب می‌گوید: خواهر عزیزم، پدر مقدس خوب می‌داند که حرف زدن با دهان پر به تندرستی زیان می‌رساند.
مرتضی بهرامیان
زندگی به هریک از ما به‌عنوان هدیه عطا می‌شود، و چه هدیهٔ نفیسی! هدیه‌ای است که اگر آن را با بخل و لئامت برای خود نگاهدارند زوال می‌پذیرد و خشک می‌شود ولی همین که آن را در راه دیگران انفاق کنند فزونی می‌یابد و زیبا می‌شود.
مرتضی بهرامیان
... و وقتی هر دو به صحرا رسیدند قابیل خویشتن را به روی برادرش هابیل انداخت و او را کشت. آنگاه باریتعالی به قابیل گفت: «با برادرت هابیل چه کردی؟» قابیل در جواب گفت: «من چه می‌دانم مگر من نگهبان برادرم هستم؟...»
مرتضی بهرامیان
در کتاب تعلیمات دینی که از بچگی مرا به حفظ کردن آن وادار کرده‌اند چنین نوشته است: فرایض دینی به شرح ذیل است: به تشنگان آب دادن، به برهنگان جامه پوشاندن، از زائرین پذیرایی کردن، بیماران را تیمار کردن، و ننوشته‌اند بیمارانی را تیمار کردن که مثل تو فکر می‌کنند، بلکه فقط نوشته‌اند بیماران را تیمار کردن، والسلام.
مرتضی بهرامیان

حجم

۴۱۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

حجم

۴۱۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان