
بریدههایی از کتاب ابله؛ جلد دوم
۳٫۵
(۲۰)
من لایق رنجی که میبرم نیستم.
falimba
خانهاش بهنظرم عجیب آمد، شبیه یک گورستان بود، اما انگار از زندگی در آن خوشش میآمد
Ati
آدم بزدل کسی است که میترسد و فرار میکند، اما آن کس که میترسد اما فرار نمیکند، بزدل نیست.
Ati
آدمی خوشسیما بدون هیچ گونه جذابیتی، تحصیلاتی عالی که معلوم نیست در چه راهی میتوان از آن سود جست، آدمی هوشمند ولی بدون هیچ نظریهٔ شخصی، فردی مهربان و باعاطفه بیآنکه دست و دلباز و خیررسان باشد و از اینگونه چیزها از هر نقطهنظر. از اینگونه آدمها در دنیا فراوانند
محمدامین سنجری
ولی برایمان کافی است زگیل کوچکی روی بینی یا پیشانیمان داشته باشیم تا به این فکر بیفتیم که همهٔ مردم فکر و ذکر دیگری ندارند جز اینکه به زگیلمان زل بزنند، به آن بخندند
زینب
در لحظههایی که خیلی خوشحال بود، همیشه غم بهسراغش میآمد، خودش هم نمیدانست چرا.
Hossein shiravand
اگر قدرت آن را داشتم که زاده نشوم، بیتردید زندگی را با این شرایط مسخره نمیپذیرفتم. ولی هنوز اختیار مردن را دارم اگرچه دیگر چیزی از عمرم باقی نمانده. نه نیرو بزرگ است و نه اراده.
کاربر ۲۷۷۵۲۵۶
هیچ میدانید خود من هم وقتی دختر بچهای سیزده ساله بودم، دست کم سیبار بهفکر افتادم خودم را با سم بکشم و نامهای هم به پدر و مادرم بنویسم؛ بعد مجسم میکردم چهگونه توی تابوت دراز کشیدهام، همه دارند برایم اشک میریزند و به خودشان لعنت میفرستند که چرا با بیرحمی با من رفتار کردهاند؟
Ati
«این بشریت زیادی پرهیاهو که شیفتهٔ صنعت میشود. دیگر آرامش روحی برایش باقی نمیماند
کاربر ۲۷۷۵۲۵۶
ارتباطم را با همه قطع کردم و از همهٔ رفقای قدیمیام بریدم. از آنجا که همواره آدمی عبوس و کجخلق بودم، دوستانم بدون هیچ دشواری فراموشم کردند. البته اگر هم چنین کاری نمیکردم، باز هم مرا از یاد میبردند. زندگیام در خانه (یعنیدر کانون خانواده) نیز در تنهایی میگذشت.
Ati
آه، اگر من نیروی خوشبختبودن را در خودم دارم، ناراحتیها و ناگواریها چه اهمیتی میتوانند داشته باشند؟
Ati
در هر گام به چه چیزهای زیبایی که برنمیخوریم، چنان زیبا که کودنترین آدمها هم متوجه شکوه و جلالش میشوند. کودکی را در نظر بگیرید، سپیدهدم خدای مهربان را تماشا کنید، به گیاهی که میروید و به چشمهایی که بهشما دوخته شده و دوستتان دارند، نگاه کنید...
Ati
کلمب حتا بدون دیدن امریکا و بیآنکه بداند کجا را کشف کرده مرد. آنچه اهمیت دارد زندگی است، فقط موضوع پیبردن به ماهیت و ارزش دایمی آن در میان است نه کشف کردنش.
محمد
پول میتواند هر مشکلی را حل کند.
Hossein shiravand
بهنظرتان اگر نگرانتر بودم، خوشبختتر میشدم؟
Hossein shiravand
همان بهتر که آدم بداند و رنج بکشد، تا شادمان باشد و... گول بخورد...
Hossein shiravand
راستگفتن بهتر از هر کار دیگری است، اینطور نیست؟
ــ گاهیوقتها.
Hossein shiravand
هیچکس هرگز از پنجره بیرون نمیپرد، اما اگر خانه آتش بگیرد، هر مرد اصیلزادهای، هر قدر هم کمدل و جرأت باشد و هر بانوی والاتباری از پنجره بیرون میپرد. وقتی ضرورت حکم کند، هیچ کاریش نمیتوان کرد،
Hossein shiravand
آشکارا مشخص بود از بهدستآوردن موقعیتی که بتواند خشمش را بهعلت شکستهایش در زندگی سر کسی بترکاند، خشنود است.
Ati
هر «مگس کوچکی که دوروبرش در گرمای واپسین پرتوهای خورشید وزوز میکند، به این همسرایی میپیوندد، میداند جایش کجاست، آن را دوست دارد و از این بابت شادمان است»
Ati
میخواهم مفید واقع شوم. خیلی وقت است که میخواهم بروم. بیستسال است که در خانهشان دربندم و تنها فکر و ذکرشان هم این است که مرا شوهر بدهند.
Ati
هرگز، هیچجا نرفتهام، تمام مدت انگار توی یک بطری زندانیام کرده باشند توی خانه بودهام، بعد هم پساز بیرونآمدن از بطری باید یکراست به خانهٔ شوهر بروم.
Ati
بااینهمه درمییابم بیآنکه هرگز بپرسم دوستش دارید، شما را به او پیوند دادهام. او در همان نخستینباری که دیدتان، عاشقتان شد. بهشما مانند «هالهای از نور» میاندیشید؛ اینها گفتههای خودش هستند، از زبان خودش شنیدهام، اما نیازی به واژهها نداشتم تا درک کنم شما «هالهٔ نورش» هستید. یکماه تمام با او بهسر بردم و آنجا بود که پی بردم شما هم دوستش دارید. او و شما برای من یکی هستید.
Ati
خیلی ناراحت کننده است آدم ببیند بیگانهای توی کارهای خصوصیاش سرک میکشد... بیآنکه کسی چنین کاری را از او خواسته باشد.
Ati
چنین بهنظرش آمد که همهٔ این آدمها به این دلیل آفریده شدهاند که دورهم جمع شوند و خوش بگذرانند
Ati
و جوان خوبی هستی، اما کمی خندهدار: کافی است یک نفر به تو دو پشیز بدهد تا طوری از او تشکر کنی که انگار جانت را نجات داده. گمان هم میکنی این کار تحسینآمیز است، نه، اشتباه میکنی، کار خوشایندی نیست.
Ati
من هیچ سردرنمیآورم چهگونه امکان دارد آدم از کنار درختی بگذرد و از دیدنش احساس شادمانی نکند، با آدمی حرف بزند و از دوستداشتنش خشنود نباشد؟
Ati
هر علفی در حال روییدن خوشحال است و بهخود میبالد! هر یک راهی برای خود دارد و بهخوبی با آن آشناست، در حال ترانهخواندن دور میشود و همچنان ترانهخوان برمیگردد، فقط اوست که چیزی نمیداند و از چیزی سردر نمیآورد، نه از آدمها، نه از صداها، بیگانه با همهچیز و دورافکندهشده از سوی همه کس. آه، البته در آنموقع نمیتوانست این واژهها را به کار ببرد و پرسشش را اینگونه مطرح کند؛ رنجش کر و لال بود؛
کاربر ۲۷۷۵۲۵۶
چه کسی دربارهام داوری خواهد کرد و برای چی؟ هرچه دلتان میخواهد بگویید، همگی ناممکن و ناعادلانهاند.
Hossein shiravand
من از دنیا چشم پوشیدهام،
Hossein shiravand
حجم
۴۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۴۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان