بریدههایی از کتاب ابله؛ جلد اول
۳٫۸
(۳۰)
احمقی با قلب پاک و بدون هوشمندی به همان اندازهٔ آدمی هوشمندِ بیاحساس بدبخت است. این حقیقتی قدیمی است. من همان احمق پاکدلم بدون هوشمندی و تو احمقی هوشمند اما بیاحساس، به همین دلیل هم تیرهروزیم و هردومان رنج میبریم.
مورچهی کتاب خوان :)
داوریکردن درمورد زیبایی دشوار است، هنوز خودم را برای این کار آماده نکردهام. زیبایی یک معماست.
شاهین
وقتی آدم دیگر کسی را به خانهاش دعوت نمیکند، خودش هم رفتهرفته سرزدن به دیگران را از یاد میبرد.
کاربر طاقچه
به بچه همهچیز را میشود گفت، مطلقآ همهچیز را. همیشه تعجب میکردم وقتی میدیدم آدم بزرگها چه اندازه کم بچهها را درک میکردند، حتا پدر و مادرها بچههاشان را. بهنظر من درست نیست به این بهانه که آنها خردسال هستند و دانستن بعضی چیزها هنوز برایشان زود است، خیلی چیزها را از آنها پنهان کنند. چه فکر غمانگیز و ناراحتکنندهای. بچهها خیلی سریع و بهسادگی متوجه میشوند که پدر و مادر همیشه آنها را دستکم میگیرند و میگویند چون خیلی کوچکند قادر به درک خیلی از مسایل نیستند، حال آنکه آنها همهچیز را میفهمند.
مورچهی کتاب خوان :)
«اگر میتوانستم نمیرم! اگر زندگی به من بازگردانده میشد، چه ابدیتی! همهٔ اینها از آن من خواهند شد؛ هر دقیقهای را به یک قرن تبدیل خواهم کرد، بیآنکه حتا یکی از آنها را ازدست بدهم، همگی را یکبهیک خواهم شمرد تا هیچکدامشان را هدر ندهم!»
علی حسینی
وقتی فاجعهای بزرگ و بسیار وحشتآور بهطور ناگهانی برای شخصی پیش میآید، ما آثار این ترس، دلهره، اندوه، دغدغه و پریشانی را در چهره و رفتار و احیانآ گفتارش میبینیم، اما آیا بهراستی آنچه درون این شخص، در ذهنش و در احساسهایش رخ میدهد، به همین صورتی است که ما در چهره و رفتارش میبینیم؟ بیشک نه. آثار مخرب چنین حادثهای اعضای درونی و وظایف و کارهای عادیشان را چنان بههم میریزد و دگرگون میکند که قلب از تپیدن، ریه از نفسکشیدن، کبد و کلیهها از تصفیهٔ خون و زدودن سمهای ایجادشده (حتا برای لحظههایی چند) بازمیمانند و بهجرأت میتوان گفت کاری خلاف وظایف عادیشان انجام میدهند.
محمدامین سنجری
دستکم وقتی آدم سرش قطع میشود، دیگر زیاد رنج نمیکشد.
Shivayi
انسان ماشین که نیست مدام و یکنواخت کار کند و فرآوردههایی همسان بهوجود بیاورد، مانند همهٔ کارخانههای صنعتی. وانگهی خورشید زیر ابر باز هم خورشید است و نورفشانی میکند. در آن تغییری بهوجود نیامده، فقط پارهای ابرهای زودگذر بر آن سایه افکندهاند.
محدثه
جوهر راستین ایمان از هرگونه منطق و استدلالی، از همهٔ اعمال زشت و جنایتها، از همهٔ بیایمانیها جداست؛ پدیدهای سوای همهٔ این چیزها در آن وجود دارد و همیشه هم به همین روال خواهد بود، پدیدهای که بیایمانها برای ابد روی آن میلغزند و هیچگاه هم با آن کنار نمیآیند.
محمدامین سنجری
بااینهمه همسری بود باتجربه و پدری دوراندیش و عاقل.
کاربر طاقچه
همدردی قانون اصلی و شاید تنها قانون زندگی همهٔ انسانهاست.
محمدحسین
وقتی فاجعهای بزرگ و بسیار وحشتآور بهطور ناگهانی برای شخصی پیش میآید، ما آثار این ترس، دلهره، اندوه، دغدغه و پریشانی را در چهره و رفتار و احیانآ گفتارش میبینیم، اما آیا بهراستی آنچه درون این شخص، در ذهنش و در احساسهایش رخ میدهد، به همین صورتی است که ما در چهره و رفتارش میبینیم؟
pejman
داستایفسکی در دانش روانشناسی چنان پایهگذار اعجوبهای است که فروید و نیچه و حتا یونگ خود را شاگردان او میدانند.
pejman
آنچه برمن گذشته از این قرار است که کار کردهام و درعین حال بهشدت رنج بردهام.
pejman
وقتی آدم تجربهٔ کافی ندارد، هرگز نباید دربارهٔ کسی داوری کند.
علی حسینی
جوهر راستین ایمان از هرگونه منطق و استدلالی، از همهٔ اعمال زشت و جنایتها، از همهٔ بیایمانیها جداست؛ پدیدهای سوای همهٔ این چیزها در آن وجود دارد و همیشه هم به همین روال خواهد بود، پدیدهای که بیایمانها برای ابد روی آن میلغزند و هیچگاه هم با آن کنار نمیآیند. اما مهمتر از همه این است که چنین طرز فکری بهروشنی در روح فردی روسی وجود دارد، همین موضوع باعث تسلای خاطرم میشود. این نخستین اعتقادی است که هنگام ورود به روسیهمان در من ریشه دواند.
Amir Reza
جوهر راستین ایمان از هرگونه منطق و استدلالی، از همهٔ اعمال زشت و جنایتها، از همهٔ بیایمانیها جداست؛ پدیدهای سوای همهٔ این چیزها در آن وجود دارد و همیشه هم به همین روال خواهد بود، پدیدهای که بیایمانها برای ابد روی آن میلغزند و هیچگاه هم با آن کنار نمیآیند.
کاربر ۷۶۳۷۸۶۹
«شادیای که مادر بههنگام دیدن نخستین لبخند کودکش احساس میکند، درست مانند شادی خداوند است وقتی میبیند گناهکاری به درگاهش رو آورده و اظهار پشیمانی میکند»
علی حسینی
حجم
۴۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
حجم
۴۷۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۴۴ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۳۹,۵۰۰۵۰%
تومان