جملات زیبای کتاب سه روز و یک عمر | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه روز و یک عمر

بریده‌هایی از کتاب سه روز و یک عمر

نویسنده:پی‌یر لومتر
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۰از ۶ رأی
۴٫۰
(۶)
خدا همسایه‌ای کمی دور بود که آدم بدش نمی‌آمد گهگاه با او دیداری داشته باشد، چون اگر گاهی خدمت کوچکی از او خواسته می‌شد، غرولند نمی‌کرد و چهره درهم نمی‌کشید.
صدف
هروقت نیاز به کمک داشت به کلیسا می‌رفت. خدا همسایه‌ای کمی دور بود که آدم بدش نمی‌آمد گهگاه با او دیداری داشته باشد،
AS4438
جای تعجب نیست که روزانه در سراسر دنیا جنایت‌هایی صورت می‌گیرند و آدم‌هایی بی‌گناه یا باگناه کشته می‌شوند. بزرگ‌ترین و دوزخی‌ترین‌شان هم جنگ‌هایی است که هم‌اکنون میان ملت‌های گوناگون و حتا میان افراد یک ملت صورت می‌گیرد و هرروز صدها و هزارها نفر در آن‌ها جان‌شان را ازدست می‌دهند.
AS4438
جای تعجب نیست که روزانه در سراسر دنیا جنایت‌هایی صورت می‌گیرند و آدم‌هایی بی‌گناه یا باگناه کشته می‌شوند. بزرگ‌ترین و دوزخی‌ترین‌شان هم جنگ‌هایی است که هم‌اکنون میان ملت‌های گوناگون و حتا میان افراد یک ملت صورت می‌گیرد و هرروز صدها و هزارها نفر در آن‌ها جان‌شان را ازدست می‌دهند.
AS4438
چه دیوانه‌کننده است که آدم چندان کسی در زندگی‌اش نداشته باشد.
AS4438

حجم

۱۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان