آنان دیگر نمیتوانند چون تو از جنگها و رهبران آنها دم بزنند، و با استفاده از نام آنها غارتی را که به نام انقلاب کردهای توجیه کنند، و نیز ثروتی را که به نام دستاورد انقلاب گردآوردهای: به این میاندیشی و تعجب میکنی: آنان چه توجیهی میتوانند برای خود برافرازند؟ در این فکر نیستند، تا آنجا که میتوانند از آنچه برایشان باقی میگذاری بهره میگیرند؛ شاد و خوشبخت زندگی میکنند، وانمود میکنند که قدرت را میدانند و برایت غصه میخورند ــ البته فقط در حضور دیگران، بیش از این نباید توقع داشته باشی ــ در حالی که تو، با چند وجب خاک روی جسدت منتظری؛ منتظری دوباره پاها را روی چهره مردهات حس کنی و آنگاه میگویی:
ــ برگشتند. شکست را قبول نکردند.
مهران کاسبوطن
میگفت از آنجا که برای مرگ، فقر و جهل نمیتوان چارهای یافت بهتر آن است که فکرش را نکنیم تا خوشبخت باشیم
Houshyaran
پیش خودت خواهی گفت که آنقدر نامردیها ازت سر زده است که ابراز شهامت برایت کار سادهایست.
کاربر حسن ملائی شاعر
فهمیدن آدمی را ضعیف میکند، و هنگامی که میفهمیم که تنها کسانی هستیم که به نیروهایی پی میبریم که ما را به چیزی نمیگیرند، قربانی این فهم میشویم.
Houshyaran
میگفت که اندیشه مرگ اندیشه آزادی است.
Houshyaran