بریدههایی از کتاب از گیل گمش تا وال استریت؛ اقتصاد خیر و شر
۴٫۵
(۸)
«بهتر است آدمی ناراضی باشیم تا خوکی راضی؛ بهتر است سقراطی ناراضی باشیم تا احمقی راضی.»
جستجوگر
برخلاف آنچه کتب درسی ما میگوید، اقتصاد عمدتآ رشتهای تجویزیست. اقتصاد نهتنها جهان را ] چنانکه هست[توصیف میکند، بلکه مرتبآ درباره اینکه جهان چهگونه باید باشد نیز سخن میگوید (اقتصاد باید اثربخش باشد، آرمانی درباره رقابت کامل داریم، آرمان رشد فراوان تولید ناخالص داخلی در دوره تورم اندک، کوشش برای دستیابی به رقابتپذیری شدید...). برای این منظور، الگوها و حکایتهای امروزی را میآفرینیم، اما این الگوهای غیرواقعی (معمولا بهصورت آگاهانه) ربط چندانی به جهان واقعی ندارد. یک نمونه هرروزه: اگر اقتصاددانی در تلویزیون به سؤالی ظاهرآ بیضرر در مورد سطح تورم پاسخ میدهد، بلافاصله سؤال دومی مطرح میشود (که اقتصاددان معمولا خودش بیآنکه از او بپرسند مطرح میکند) از این قرار که آیا سطح تورم خوب است یا بد، و آیا تورم باید بالاتر باشد یا پایینتر. حتی در مورد این سؤال فنی، تحلیلگران بیدرنگ از خوب و بد حرف میزنند و قضاوتهای تجویزی را مطرح میکنند: باید پایینتر (یا بالاتر) باشد
shima mahdavi
به جای به کار انداختن نیروی فراوان در جنگ با شر، بهتر است از نیروی خود آن برای رسیدن به هدف مطلوبمان استفاده کنیم؛ بنا کردن آسیابی بر روی رودی خروشان به جای تلاش بیهوده برای خشکاندن رود
رها
«اکنون رستگاری یعنی پایان دادن به کمبود مادی که نوع بشر را به دوره تازهای از وفور اقتصادی رهنمون میشود. بنابراین منطقآ اقتصاددانان باید جزو زعمای اصلی جدید قوم باشند،» پس باید از این نقش اساسی آگاه باشیم و مسئولیت اجتماعی گستردهتری را برعهده گیریم.
shima mahdavi
هر جامعه و هر دورهای آرمانهای خود را دارد که مردم ناخودآگاهانه بر پایه آنها رفتار میکنند؛ بیشتر این آرمانها آمیزهای است از چیزهایی که از پیش وجود داشته است.
shima mahdavi
. دو اقتصاددان بزرگ دیگر، رابرت ج. شیلر و جورج ا. اَکرلاف، بهتازگی چنین نوشتهاند: «ذهن انسان چنان ساخته شده است که برحسب روایتها میاندیشد... بیشتر انگیزههای ما انسانها نیز از تجربه داستان زندگیمان بهدست میآید، داستانی که برای خودمان تعریف میکنیم و چارچوبی برای انگیزه ما فراهم میسازد. اگر چنین داستانهایی نبود زندگی میشد «نکبتی در پی نکبتی دیگر».
طلا در مس
یکی از کارهای بزرگ موسی این بود که توانست یک بار برای همیشه به ملت خود بفهماند که گرسنه ماندن و آزاد بودن بهتر است از بردگی با غذای «مفت». اگر اصطلاح «ناهار مفت» به ذهن میآید میتوانیم مطمئن شویم که کل ملت فریب خورده بودند که «ناهار مفت» میخورند و هیچکس نمیفهمید که «ناهار مفت» به بهای آزادی ــ تا حد زیادی ــ همه هستیشان تمام میشد.
shima mahdavi
نخستین وظیفه انسان تأمین نیازهای مشروع خانواده خودش است. فقط پس از برآورده شدن نیازهای خانواده وظیفه داریم نیازهای شهر خودمان برآورده کنیم. سرانجام، پس از تأمین نیازهای شهر خودمان، فقط پس از آن وظیفه داریم نیازهای شهرهای دیگر را برآورده سازیم (بابا مزیا ۷۱ الف).
shima mahdavi
بحث در اینکه آیا گرفتن بهره گناه است یا نه چندین هزار سال ادامه داشته است. در عهد عتیق یهودیان از گرفتن بهره از همکیشان یهود خود صریحآ منع شدهاند.
برادر خود را به سود قرض مده نه به سود نقره و نه به سود آذوقه و نه به سود هر چیزی که به سود داده میشود. غریب را میتوانی به سود قرض بدهی اما برادر خود را به سود قرض مده تا یهُوَه خدایت در زمینی که برای تصرّفش داخل آن میشوی تو را به هر چه دستت را بر آن دراز میکنی برکت دهد.
مسیحیان بعدها این منع را بر خود گذاشتند و تا مدتی دراز گرفتن بهره ممنوع بود و در ملأعام مورد مجازات قرار میگرفت. با این همه، هر کسی ناچار بود زمانی پول قرض بگیرد و هیچکس بیبهره پول قرض نمیداد. و با اینکه عجیب است که مسیحیان یهودیان را ملتی ناپاک بهشمار میآوردند، مقامات مسیحی به آنها اجازه میدادند ــ یا بهتر بگوییم تکلیف میکردند ــ که با بهره پول قرض دهند. این از معدود پیشههایی حکایت داشت که یهودیان میتوانستند در اروپای مرکزی قرون وسطی دنبال کنند.
shima mahdavi
انسانها در کاری که تخصص دارند عملکرد بهتری دارند و اگر بتوانند برای رفع نیازهای دیگر خود به کار دیگران تکیه کنند جامعه ثروتمندتر میشود. دیگر آن روزگار دیری است سپری شده که هر فرد ناچار بود لباس و کفشش را خودش درست کند؛ شکار کند، کشت کند، یا غذای خود را تهیه کند؛ منبع آب آشامیدنی بیابد و خانه بسازد. این نقشها را نهاد تخصصیشدن بازار بر عهده گرفته است
رها
هر چه جامعه تخصصیتر باشد، شمار کسانی که به آنها وابسته میشویم بیشتر خواهد بود. تا حدی که وجود ما به آن وابسته میشود.
رها
در اینجا تفاوت میان مردم و حیوانات یا، بهتر بگوییم، وحشیان نشان داده میشود. در اینجا حماسه تولد و بیداری انسان هشیار و متمدن را باوقار شرح میدهد. شاهد آزادی انسان از حیوانات هستیم، مانند مجسمهای که از دل سنگ آفریده میشود.
طلا در مس
«به نظر میرسد که میل به اینکه باورمان کنند، یا میل به اقناع، میل به رهبری و هدایت مردم یکی از امیال بسیار نیرومند در میان همه امیال طبیعی ما باشد.»
طلا در مس
«اکنون رستگاری یعنی پایان دادن به کمبود مادی که نوع بشر را به دوره تازهای از وفور اقتصادی رهنمون میشود. بنابراین منطقآ اقتصاددانان باید جزو زعمای اصلی جدید قوم باشند،»
طلا در مس
در نهایت، کل اقتصاد اقتصاد خیر و شر است. اقتصاد قصهگویی مردم به مردم درباره مردم است.
طلا در مس
گرچه به ما آموختهاند که اقتصاد علمی است عاری از ارزش. استدلال من این است که هیچ یک از اینها حقیقت ندارد و در اقتصاد دین و افسانه و کهنالگو بیش از ریاضیات است.
طلا در مس
امروز ما مست اندیشه پیشرفتیم، اما در آغاز اندیشه پیشرفت وجود نداشت. زمان چرخهای بود و از انسان انتظار نمیرفت که حرکتی تاریخی کند. سپس عبریان، با زمان خطی، و بعدآ مسیحیان آرمانی را که اکنون پذیرفتهایم به ما دادند (یا آرمان عبریان را شاخوبرگ دادند). سپس اقتصاددانان کلاسیک پیشرفت را دنیوی کردند.
طلا در مس
کلمه زیبای «روبات»، که در اصل به زبان چک است، این نکته را به طور کامل بیان میکند: این کلمه برگرفته از واژه چک و اسلاوی قدیم «روبوتا» به معنای «کار» است.
طلا در مس
بهایی که برای رهایی از هوسهای طبیعت میپردازیم وابستگی جوامع و تمدنهای ماست. هر چه جامعهای در کل تخصصیتر باشد، امکان بقای اعضای آن در مقام فرد بیتکیه بر جامعه کمتر خواهد شد.
طلا در مس
هر چه جامعه تخصصیتر باشد، شمار کسانی که به آنها وابسته میشویم بیشتر خواهد بود.
طلا در مس
اما برعکس اگر تصویر هابز از طبیعت بشری را به صورت وضع خشونت نهفته همیشگی و جنگ همه با همه بپذیریم، یعنی homo homini lupus، جایی که هر کس به فکر خویش است و انسان مانند گرگ (حیوان!) به جان همنوعش میافتد، آنگاه لازم میشود که دست قدرتمند فرمانروایی انسانها را متمدن سازد (و گرگها را آدم کند). اگر گرایش به خیر در ذات آدمی بهودیعه گذاشته نشده باشد، باید با خشونت یا دستکم تهدید به خشونت این گرایش را از بالا در او ایجاد کرد.
طلا در مس
انسان بهراستی «ثروتمند» کسی است که (دیگر) چیزی نخواهد، حال آنکه نیازهای انسان فقیر بسیار است. بنابراین، به بیان دقیقتر، یک میلیونر ناخشنود ممکن است بسیار فقیرتر از کسی باشد که درآمد کمی دارد.
جستجوگر
اینگلهارت جامعهشناس پس از سالها مطالعه پدیده خوشبختی در بسیاری از کشورها به این نتیجه رسید که با افزایش ثروت احساس رفاه و آسایش هم تا حدی بیشتر میشود، اما این افزایش پیوسته کمتر و کمتر میشود ــ تابع رفاه مقعر است. در دنیای ثروتمند، با انباشتن ثروت خوشبختی فقط به صورت حداقلی افزایش مییابد.
جستجوگر
استدلال من این است که برای اینکه اقتصاددان خوبی باشیم باید یا ریاضیدان خوبی باشیم یا فیلسوف خوبی، یا هر دو. استدلال من این است که ما بیش از اندازه بر ریاضیات تأکید کردهایم و از انسانیتمان غافل شدهایم.
متفکرِ مردم گریز
استدلال من این است که برای اینکه اقتصاددان خوبی باشیم باید یا ریاضیدان خوبی باشیم یا فیلسوف خوبی، یا هر دو. استدلال من این است که ما بیش از اندازه بر ریاضیات تأکید کردهایم و از انسانیتمان غافل شدهایم.
متفکرِ مردم گریز
استدلال من این است که برای اینکه اقتصاددان خوبی باشیم باید یا ریاضیدان خوبی باشیم یا فیلسوف خوبی، یا هر دو. استدلال من این است که ما بیش از اندازه بر ریاضیات تأکید کردهایم و از انسانیتمان غافل شدهایم.
متفکرِ مردم گریز
این تلاش برای به حداکثر رساندن کارایی به هر بهایی، تقویت اقتصاد به بهای پدیدههای انسانی، انسانها را در گستره انسانیتشان به واحدهای مولّد صرف فرومیکاهد. کلمه زیبای «روبات»، که در اصل به زبان چک است، این نکته را به طور کامل بیان میکند: این کلمه برگرفته از واژه چک و اسلاوی قدیم «روبوتا» به معنای «کار» است. کسی که به یک کارگر صرف تقلیل یافته روبات است.
متفکرِ مردم گریز
«دوستی غیرضروری است، مانند فلسفه، مانند هنر... هیچ ارزش بقا ندارد؛ بلکه یکی از چیزهایی است که به بقا ارزش میدهد.»
متفکرِ مردم گریز
«این چیز اصلی که فرد معقول میخواهد برآورده شدن خواستههایش نیست بلکه خواستههای بیشتر و بهتر است.»
متفکرِ مردم گریز
شهر در بیشتر اوقات (دستکم در نوشتههای عبری کهن) نماد گناه، تباهی و انحطاط است ــ یعنی خصایل غیرانسانی. عبریان در اصل ملتی چادرنشین بودند، ملتی که از شهرها اجتناب میکردند.
متفکرِ مردم گریز
حجم
۶٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
حجم
۶٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
قیمت:
۱۹۸,۰۰۰
۹۹,۰۰۰۵۰%
تومان