بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دفترهای واپسین؛ دفتر اول؛ به رنگ آبی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دفترهای واپسین؛ دفتر اول؛ به رنگ آبی

بریده‌هایی از کتاب دفترهای واپسین؛ دفتر اول؛ به رنگ آبی

انتشارات:کتاب نشر نیکا
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأی
۴٫۵
(۲)
شنیده بودیم آوارگی تلخ است اما برای ما رخ نداد ما سالیان در خانه بودیم و از درخت انار اناری چیدیم درخت انار در انتهای خانه بود من نیمی از کودکی‌ام را روی درخت انار سپری کردم
مادربزرگ💝
آیا ما سزاوار بودیم تمام خیابان را در باران برویم و در انتهای خیابان کسی در انتظار ما نباشد.
ماهی
گاهی که در زیر باران باهم حرف می‌زدیم سکوت نسیم می‌شد و بر ما می‌وزید.
ali73
ما در خانه قدری عسل داریم با این مقدار عسل باید به جنگ پلیدی‌های جهان برویم
Mostafa F
و ما در قیر مذاب فرو رفته‌ایم غروب جمعه بود.
Mostafa F
لحظه‌ای که باران به پایان رسید همهٔ اندوه و حرمان ما در زیر چترهای کهنه ماند
ali73
ما در خانه قدری عسل داریم با این مقدار عسل باید به جنگ پلیدی‌های جهان برویم
کاربر حسن ملائی شاعر
لحظه‌ای که باران به پایان رسید همهٔ اندوه و حرمان ما در زیر چترهای کهنه ماند
کاربر حسن ملائی شاعر
چه تفاوت داشت جهان سبک باشد یا سنگین باشد ما که سقوط سیب‌های جوان را از درختان دیده بودیم
masoome
دانستن طعم نعناع در لحظهٔ مرگ دیر است
کاربر حسن ملائی شاعر
ابرها روی بندهای رخت آویخته می‌شوند شب سردی است تنهایی رقت‌آور است
کاربر حسن ملائی شاعر
امروز چه روزی است از صبح هوا ابری است بادها از صبح زود در پشت درختان پنهان شده‌اند آیا باید در انتظار خبر ناگواری باشیم از پنجره کفش‌های درگِل‌ماندهٔ دیشب را می‌بینیم صاحبان این کفش‌ها الان کجا هستند
کاربر حسن ملائی شاعر
دیگر باهم حرف نمی‌زنیم برگ‌های صدمه‌دیده بر روی ما می‌بارد
کاربر حسن ملائی شاعر

حجم

۵۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۵۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۶۷,۰۰۰
۳۳,۵۰۰
۵۰%
تومان