بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خواجه تاجدار | طاقچه
تصویر جلد کتاب خواجه تاجدار

بریده‌هایی از کتاب خواجه تاجدار

نویسنده:ژان گور
انتشارات:نشر تاو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۰۳ رأی
۴٫۱
(۱۰۳)
لطفعلی‌خان زند در شعر معروف گفت: یارب ستدی مملکت از همچو منی دادی به مخنثی، نه مردی نه زنی از گردش روزگار معلومم شد پیش تو چه دف زنی، چه شمشیر زنی
امیرماکان جعفری
گر نگهدار من آن است که من می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد
امیرماکان جعفری
نادرشاه پادشاه ایران بعد از اینکه مقدار زیادی زر و سیم و جواهر به دست آورد چون نمی‌دانست با آن پول چه کند و رسم سرمایه‌گذاری در ایران برای کارهای بزرگ انتفاعی متداول نبود درصدد برآمد آن را در مکانی قرار دهد که کسی نتواند به سرقت ببرد. طلا و نقره و جواهر به عنوان مالیات از مردم گرفته می‌شد و به خزانهٔ نادر منتقل می‌گردید و بعد از انتقال به آنجا، به جامعه بازنمی‌گشت مگر برای پرداخت جیره و مستمری سربازان و کارکنان دیوان و آن مقدار پول، به قدری نبود که سبب رواج کسب و تجارت گردد. به همین جهت مردم که موجودی خود را بابت مالیات می‌پرداختند و آن وجوه به دست مردم برنمی‌گشت، سال به سال فقیرتر می‌شدند و در عوض خزانهٔ نادر، معمورتر می‌گردید و در آن خزانه زر و سیم و جواهر، بیشتر انباشته می‌شد بدون اینکه نادرشاه از پول و جواهر مزبور استفاده بکند.
امیرماکان جعفری
فتحعلی‌شاه آن‌قدر خوش‌گذران بود که از شنیدن خبر مرگ فرزندانش متأثر نمی‌شد.
soroosh7561
فرصت پرنده‌ایست که یک بار به دام می‌افتد
soroosh7561
آن شعر در موقعی نوشته می‌شد که پادشاهی زندگی را بدرود می‌گفت و می‌خواستند خبر فوت وی را با تهنیت جلوس پادشاه جدید وارث تاج و تخت برسانند و شعر مزبور این است: «نمی‌دانم گریه کنم یا اینکه بخندم، زیرا دریا فرو رفت و ناپدید شد، ولی گوهر بیرون آمد»
امیرماکان جعفری
چوب درخت بادام وحشی خیلی محکم است و آنقدر استحکام دارد که موریانه قادر به خوردن آن چوب نیست.
امیرماکان جعفری
چه در شرق، چه در غرب، طبقه‌ای که گرسنه و درمانده می‌باشد خواهان تسلیم شدن به خصم است، بدون اینکه در فکر مصالح سیاسی و اقتصادی باشد
soroosh7561
اگر یک نفر از جا برخیزد و علیه عادل‌شاه، عَلَم طغیان برافرازد تمام مردم ایران زیر بیرق او جمع خواهند شد.
ELNAZ
سرباز را باید وادار به تمرین کرد وگرنه دچار تنبلی می‌شود و در موقع جنگ زود از خستگی از پا در می‌آید.
soroosh7561
به وسیلهٔ همه چیز می‌توان ظاهرسازی کرد به جز به وسیلهٔ چشم‌ها.
soroosh7561
سرزمینی که امروز موسوم به «کرمان» است و به عقیدهٔ تمام مورخین از مراکز بزرگ نژاد آریایی بوده و آلمانی‌های نازی در نیمهٔ اول این قرن افتخار می‌کردند کرمانی هستند.
امیرماکان جعفری
بزرگی میسر نمی‌گردد مگر اینکه تمام عوامل آن دریک نفر جمع شود
nazanin
اگر انسان بخواهد در هر لحظه فکر خطر را بکند نباید در زندگی یک قدم بردارد و آن کسی که خواهان گنج است، باید آن‌قدر جرأت داشته باشد تا با ماری که روی گنج خوابیده مبارزه کند و او را به قتل برساند.
soroosh7561
ناپلئون می‌گفت: «یک قشون با معده خود حرکت می‌کند.»
امیرماکان جعفری
سر شب سر قتل و تاراج داشت سحرگه نه تن سر، نه سر نه تاج داشت به یک گردش چرخ نیلوفری نه نادر به جا ماند و نه نادری بنازم من این چرخ پیروز را پریروز و دیروز و امروز را
soroosh7561
چنین است رسم سرای درشت گهی پشت برزین، گهی زین به پشت.
soroosh7561
در حکومت استبدادی یگانه موتور حکومت، ایجاد وحشت در دل‌ها است و هر حکومت استبدادی در هر نقطه از دنیا که به وجود آمد با تولید وحشت حکومت کرد و تا دنیا باقی است وسیلهٔ بنای یک حکومت استبدادی ایجاد رعب می‌باشد تا مردم از فرط بیم، پیوسته مطیع باشند و سر بلند نکنند.
soroosh7561
علاوه بر دعا جد و جهد هم ضرورت دارد و بدون سعی نمی‌توان به مقصود رسید.
soroosh7561
پایان کار نادر؛ پسر شمشیر با شمشیر سر شب سر قتل و تاراج داشت سحرگه نه تن سر، نه سر نه تاج داشت به یک گردش چرخ نیلوفری نه نادر به جا ماند و نه نادری بنازم من این چرخ پیروز را پریروز و دیروز و امروز را
کاربر ۱۰۹۷۴۸۴
آقامحمدخان گفت: هر دوره از عمر بلکه هر روز از عمر آدمی دارای اقتضای مخصوص است و کاری را که دیروز می‌کردیم شاید امروز نتوانیم بکنیم و فردوسی در شاهنامه گفته (گهی پشت بر زین و گهی زین به پشت)
nazanin
شکم سرباز سیر نباشد برای من نمی‌جنگد.
soroosh7561
شیر به شغال باج نمی‌دهد
soroosh7561
در یک حکومت استبدادی و مطلق چون حکومت او، قدرت حکومت متکی بریک چیز می‌باشد و آن هم ترس است. در یک جامعهٔ دموکراتیک، که حکومت از ملت می‌باشد قدرت حکومت بر مبنای تقوای سیاسی ملت قرار دارد ولی در حکومت‌های مطلقه فقط ترس است که قدرت حکومت را حفظ می‌کند و مانع از این می‌شود که مردم به فکر سرپیچی و طغیان بیفتند
Farshid0032
تأسف خوردن به گذشته دیوانگی است
soroosh7561
یک دعاگوی دیگر به فتحعلی‌شاه برادرزادهٔ آقامحمدخان گفت که می‌تواند با دعا، سر بریدهٔ ژنرال روسی را (که با قشون فتحعلی‌شاه می‌جنگید) به تهران بیاورد، فتحعلی‌شاه حرفش را پذیرفت و دستور داد که از او به‌خوبی پذیرایی کنند که بتواند با فراغت خاطر دعا بخواند و از شگفتی‌ها اینکه در تاریخی که مرد دعاگو تعیین کرده بود، سر آن ژنرال را به تهران آوردند.
soroosh7561
آقامحمدخان مردی بود جدی و کار امروز را موکول به فردا نمی‌کرد، اما احتیاط را هم از دست نمی‌داد و اگر می‌دید به انجام رسانیدن کاری امروز خطرناک است و فردا می‌توان بدون خطر آن را به انجام رسانید موکول به روز بعد می‌نمود.
soroosh7561
مأمور وصول مالیات یا خراج، خواه حاکم، خواه محصل مالیات، مکلف بود مالیات را از مؤدی وصول کند یا اینکه سرش را برای نادرشاه بفرستد و اگر پول یا سر بریده را نمی‌فرستاد سرخود او بر باد می‌رفت.
امیرماکان جعفری
وقتی مسافرین به مزنیان رسیدند دژخیمی که با آنها بود دست‌ها و پاهای پیرمرد نابینا را بست و دهانش را با ابزار مخصوص باز نگاه داشت و دستمالی را که گلوله کرده بود در حلقش جا داد و با چوب بلند و چکش آن را وارد قصبة‌الریهٔ شاهرخ نگون‌بخت کرد و مرد سالخورده خفه شد و شهرت دادند که او به مرگ طبیعی مرده و در تواریخ دورهٔ قاجاریه مرگ شاهرخ یک مرگ طبیعی قلمداد شده است.
امیرماکان جعفری
آقامحمدخان قاجار از لحاظ بهداشت دو قرن از مردم آن عصر جلوتر بود و این یکی از دلائل غیر قابل انکار نبوغ اوست
nazanin

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱۴ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۱۴ صفحه

قیمت:
۱۹۲,۰۰۰
۱۳۴,۴۰۰
۳۰%
تومان