بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یه چیزی بگو | طاقچه
تصویر جلد کتاب یه چیزی بگو

بریده‌هایی از کتاب یه چیزی بگو

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۲۲ رأی
۴٫۲
(۲۲)
«به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمع روشن کن.»
roham.soltani
شاید اگه بزرگ شدم نقاش بشم.
Moti
وقتی یک گیاه خیلی‌خیلی کوچولو سر از خاک بیرون می‌آره، شروع می‌کنه به برگ دادن، تا بتونه نور بیشتری جذب کنه. می‌گیره می‌خوابه، می‌خوره و حموم آفتاب می‌گیره تا آماده‌ی گل دادن بشه ــ این می‌شه یک گیاه نوجَوون. ولی نوجوونی زمان نامناسبی برای تبدیل شدن به یه گل رز یا گل همیشه‌بهار نیست، چون آدما با قیچی‌هاشون حمله می‌کنند به اونا و زیبایی‌هاشون رو می‌چینند. ولی گیاهان موجودات خونسردی‌اند. اگه گل رزی چیده بشه، بوته‌ی رزْ گل دیگه‌ای می‌ده. گل رز برای تولید دانه‌های بیشتر باید غنچه کُنه.
Fateme Soltani
چرا در هالووین هیچ پسر‌بچه‌ای لباس دامادی نمی‌پوشه؟
نون
چه‌قدر از همین آدم‌بزرگ‌ها عملاً از درون مرده‌ن‌. روزاشون رو بدون این‌که بدونن کی‌اند سپری می‌کنند، فقط منتظر یه سکته‌ی قلبی‌اند یا سرطان یا کامیونی که از راه برسه و کارشون رو تموم کنه. این غم‌انگیزترین چیزیه که می‌دونم.
نون
این‌که وقتی احساس قدرت می‌کنید، اهمیتی هم نمی‌دید دیگران درباره‌ی اندازه‌های بدن‌تون چی بگن.
spencer
«به جای لعنت فرستادن به تاریکی شمع روشن کن.»
نون
وقتی آدما احساس‌شون رو بیرون نمی‌ریزند یک تکه‌شون همون وقت می‌میره. باورت نمی‌شه چه‌قدر از همین آدم‌بزرگ‌ها عملاً از درون مرده‌ن‌. روزاشون رو بدون این‌که بدونن کی‌اند سپری می‌کنند، فقط منتظر یه سکته‌ی قلبی‌اند یا سرطان یا کامیونی که از راه برسه و کارشون رو تموم کنه. این غم‌انگیزترین چیزیه که می‌دونم.
Moti
چه‌قدر مونده؟ دو هفته کلاس مونده؟ گاهی فکر می‌کنم دبیرستان یه بیگاری طولانی‌مدته؛ اگه اون‌قدر قوی باشی که ازش جون به درببری، اجازه می‌دن بزرگ‌سال بشی. امیدوارم ارزشش رو داشته باشه.
Fateme Soltani
گیاهان بیشتر از چیزی که نیاز دارند دانه تولید می‌کنند، چون می‌دونن همه‌چیزِ زندگی چفت‌و‌بست نداره و همه‌ی دانه‌ها هم جون به‌ درنمی‌برن. خوب که فکر می‌کنید می‌فهمید گیاهان چه‌قدر باهوشن. آدما هم روزگاری همین‌طوری عمل می‌کردند، ده دوازده‌تا بچه می‌آوردند چون می‌دونستن چندتایی‌شون می‌میرند، چندتایی هرز می‌رن و یکی دوتاشون هم می‌شن کشاورزانی سخت‌کوش و درست‌کار. کشاورزانی که می‌دونن چه‌طوری دانه بار بیارن.
Fateme Soltani
اگه یه آدم معروف این رو انجام می‌داد احتمالاً کار معروفی می‌شد و با قیمت بالایی فروش می‌رفت. ولی اگه من همون کار رو بکنم، استقبال نمی‌شه.
نون
باید تو همه‌ی کلاس‌ها حاضر شم. باید یه آدم عادی بشم. بقیه رو فراموش کن.
Moti
گیاهان بیشتر از چیزی که نیاز دارند دانه تولید می‌کنند، چون می‌دونن همه‌چیزِ زندگی چفت‌و‌بست نداره و همه‌ی دانه‌ها هم جون به‌ درنمی‌برن. خوب که فکر می‌کنید می‌فهمید گیاهان چه‌قدر باهوشن. آدما هم روزگاری همین‌طوری عمل می‌کردند، ده دوازده‌تا بچه می‌آوردند چون می‌دونستن چندتایی‌شون می‌میرند، چندتایی هرز می‌رن و یکی دوتاشون هم می‌شن کشاورزانی سخت‌کوش و درست‌کار. کشاورزانی که می‌دونن چه‌طوری دانه بار بیارن.
Moti
حرف نزدن آسون‌تره. صدات رو ببُر، کلون دهنت رو ببند، خفه‌شو. همه‌ی اون پرت‌و‌پلاهایی که تو تلویزیون درباره‌ی ایجاد ارتباط و ابراز احساسات شنیده‌ی دروغ بود. هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواد چیزی رو که باید بگید بشنوه.
spencer
آخر از همه بازیکنای گردن‌کلفت‌مون وارد می‌شن، شیاطین‌مون. همون پسرایی که تو مدرسه‌ی ابتدایی برای زد‌و‌خورد‌های وحشیانه تنبیه می‌شدند حالا برای همون زدو‌خوردها پاداش می‌گیرند. اسمش رو گذاشته‌ن فوتبال.
spencer
ولی وظیفه‌م تأیید کردن و تکون دادن سر شده، این‌که حتا اگه نفهمم چی می‌گه بگم: «می‌فهمم منظورت چیه.» و وقتی می‌دونم چیزی از موسیقی نمی‌دونه بگم: «خیلی بی‌انصافیه قبولت نکردند.»
spencer
شرط می‌بندم اگه به دنیا نیومده بودم پدر و مادرم تا حالا از هم جدا شده بودند. تردیدی ندارم سخت مایه‌ی سرخوردگی‌شون شده‌م. نه جذابم و نه باهوش و نه خوش‌هیکل. تمام‌و‌کمال مثل خودشون هستم ــ یه انگل معمولی در پسِ کلی راز و دروغ. باور نمی‌کنم بتونیم تا فارغ‌التحصیل شدنم این نقش بازی کردن رو ادامه بدیم. مایه‌ی تأسفه که نمی‌تونیم قبول کنیم در زندگی خانوادگی‌مون شکست خوردیم، خونه‌مون رو بفروشیم، پولش رو تقسیم کنیم و هر کدوم بریم دنبال زندگی خودمون.
Moti
می‌خوام دوباره برگردم به کلاس پنجم. حالا این شده یه راز مخوف، تقریباً به بزرگیِ اون یکی. چه‌قدر همه‌ی ‌چیزا در کلاس پنجم آسون سپری می‌شدند، اون‌قدر بزرگ بودم که بدون حضور مامان جلو خونه بازی کنم و اون‌قدر جَوون که کمی از خونه دور بشم. همون‌قدر دور شدن از خونه کافی بود
ماهان
در زمینه‌ی خواندن و نوشتن فارغ‌‌‌التحصیل می‌شیم، واسه این‌که یک میلیون ساعت صرف خواندن و نوشتن می‌کنیم (البته می‌تونم این ادعا رو زیر سؤال ببرم). آقای فریمن: «چرا برای هنر وقت نمی‌‌گذارید؟ برای نقاشی، مجسمه‌سازی، زغال، پاستل، رنگ‌روغن؟ مگه واژه‌ها و اعداد مهم‌تر از تصاویر و پیکرها هستند؟ کی این رو گفته
pegah
شما هم به اندازه‌ی کافی مهم هستید تا انتخاب خودتون رو انجام بدید.
pegah
گریه فایده‌ای نداره، باید به زندگیت ادامه بدی.
pegah

حجم

۲۱۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

حجم

۲۱۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۵۰%
تومان