بریدههایی از کتاب مردم مشوش
۴٫۴
(۹۰)
شاید بتوانی مذهب را به مردم یاد بدهی اما نمیتوانی ایمان را هم درونشان به وجود بیاوری.
baaraan
کلاً همهٔ آدمها یکی را دوست دارند، آنها هم که یکی را دوست دارند، کلی شبهای مزخرف بیخوابی کشیدن را تجربه کردهاند.
یک مشکل لاینحل، sky
مامان و باباها برای تنبیه، به بچههایشان میگفتند بروند توی اتاقشان و به کارهای بدشان فکر کنند، این روزاها باید مجبورشان کنی از اتاقشان بیرون بیایند.
سرو
جان چند نفر باید در میان باشد تا کشتن یک آدم مجاز شود؟ یک میلیون؟ هزار و پونصد نفر؟ دو تا؟ فقط یکی؟ اصلاً هیچی؟ معلوم است که نمیتوانید به این سؤال جواب بدهید چون اصلاً هیچ جوابی وجود ندارد.
یک مشکل لاینحل، sky
«حتماً کلی نظریهٔ رفتارشناسی خوندی، ها؟»
روانشناس لبخند زد: «هزارتا.»
«کدومش رو باور داری؟»
«اون رو که میگه اگه مدتی طولانی حواست به خودت نباشه، دیگه نمیتونی فرق بین پرواز و سقوط رو بفهمی.»
لیلی
اصولاً آدم بودن یک جور حماقت هم به دنبال خودش میکشاند. مخصوصاً اگر بخواهید برای آدمهای دیگر، آدم خوبی باشید.
سرو
اونهایی که باعث میشن بخندی... میتونی یه عمر کنارشون بمونی!»
وانیلِ تلخ
خوش طبعی، آخرین سد دفاعی روح آدم است، تا وقتی بخندیم، زندهایم.
کاربر ۶۷۵۰۸۹۶
حقیقت این است که اگر مردم آنقدری که در اینترنت نشان میدهند، خوشبخت بودند که کل زمان کوفتیاشان را در اینترنت نمیچرخیدند. کدام خری در روزی که دارد عشق و حال میکند، چند ساعت وقت میگذارد و از همه چیز عکس میگیرد؟
saeid
مردم مشوش اصلاً آن چیزی که به نظر میآید نیست. نه سارق، سارق است و نه خرگوش، خرگوش. فقط یک پل همه را به هم وصل میکند. بکمن مثل جریان زندگی است. همیشه رازهایی تاریکتر و جذابتر در پس ظاهر کلماتش وجود دارد.
سال ۱۹۷۳ بعد از جریان گروگانگیری حقیقی در استکهلم، چهار کارمند بانکی که گروگان گرفته شدند، برای گروگانگیر خودشان دل میسوزاندند و از آنجا اسم سندرم استکهلم روی آنها ماند. بکمن در این کتاب این مفهوم را بسط و گسترش داد. نشانمان داد تشویشهای همیشهٔ زندگی، تلاشهای روزمره و تصمیماتمان چطور روی بقیه تأثیر میگذارد.
یک مشکل لاینحل، sky
مهم نیست. هر چی باشه میخورم.»
زارا از روی کاناپه فریاد زد: «تو جمجمهت مخ نیست؟ یه بارم شده برای یه چیزی تصمیم بگیر وگرنه هیچ کس بهت احترام نمیذاره!»
ساينا
بانک میگوید فقط به آنهایی وام میدهند که خودشان پول داشته باشند. در واقع به کسی پول میدهند که نیازی به آن ندارد.
فاطمه
حقیقت این است که اگر مردم آنقدری که در اینترنت نشان میدهند، خوشبخت بودند که کل زمان کوفتیاشان را در اینترنت نمیچرخیدند. کدام خری در روزی که دارد عشق و حال میکند، چند ساعت وقت میگذارد و از همه چیز عکس میگیرد؟
nemesis
همیشه دلیلی برای زندگی کردن وجود دارد.
یك رهگذر
آن آدمهای سوسول فقط میخواهند چالههای سیاه روحشان را با عکس گذاشتن در اینستاگرام پر کنند.
سرو
ما به آنهایی که دوستشان داریم، دروغ میگوییم.
سرو
«پس برندهها کلی پول درمیآرن که به نظرم این هم خیلی مهمه. تو با پولت چی کار میکنی؟»
«فاصلهٔ بین خودم و مردم رو میخرم.»
روانشناس قبلاً هرگز همچین چیزی نشنیده بود: «منظورت چیه؟»
«رستورانهای گرون، میزهاشون رو جدا از هم میچینن. قسمت فرست کلاس هواپیما، صندلی وسط نداره. هتلهای گرون قیمت قسمت ورودی مخصوص و جدا دارن. گرونترین چیزی که روی این کرهٔ خاکی میتونی بخری، فاصلهست.»
0r2b80
آدم بودن، خیلی دردناک است. خودت را نمیفهمی، از بدنی که در آن گیر افتادهای خوشت نمیآید. به چشمهای خودت در آینه زل میزنی و تعجب میکنی که اینها دیگر کی هستند، همیشه هم یک سؤال از خودت میپرسی: «چه مرگمه؟ چرا این حس رو دارم؟»
غزل
شاید باید بین تنها بودن و هیچ دوستی نداشتن، فرق بگذاریم.
مرضیه
شاید بتوانی مذهب را به مردم یاد بدهی اما نمیتوانی ایمان را هم درونشان به وجود بیاوری
Mary gholami
مثلاً آدم درک میکند که همسرش به خاطر تنهایی یا لغزش شهوانی خیانت کرده باشد. تو همیشه سر کار بودی و برای رابطهمون وقت نمیذاشتی. ولی اگر با این جمله بهت خبر بدهند که: «آم... خب... معشوقهٔ پنهانی من، رئیس خودته.» آن وقت است که دیگر نمیتوانی بلند بشوی. این یعنی دلیل آن همه اضافه کاریهایی که رئیست سرت میریخت با دلیل خیانت همسرت یکی است. دوشنبهٔ بعد از این اتفاق به محل کارت میروی و همان رئیس بهت میگوید: «آم... برای همهمون زمان سختیه. به نظرم دیگه نباید اینجا کار کنی.»
جمعه همسر و کار و زندگی داشتی، حالا بیخانمان و بیکار شدهای. آنوقت چی کار میکردی؟ وکیل میگرفتی؟ شکایت میکردی؟
نه.
یک مشکل لاینحل، sky
حقیقت؟ اصلاً به آن پیچیدگی که ما فکر میکنیم، نیست. دوست داریم باشد چون اینطوری حس میکنیم باهوشیم و یک معمای پیچیده را حل کردهایم
clockwork
بدترین حس طلاق این نیست که خیال میکنی تمام این سالها وقت تلف کردهای. این است که تمام نقشههایی که برای آینده کشیده بودی، نقش بر آب میشود.
ر.د.ب
وقتی روز تمام شد و شب محاصرهامان کرد، نفس عمیقی بکش. بالاخره از پس امروز هم برآمدیم.
فردا روز دیگری آغاز خواهد شد.
سـارا
رکود اقتصادی و سقوط بانک. جالب است که بدانید در این چرخه، فقط مردم هستند که سقوط میکنند. بانکها سر جای خودشان میمانند. رکود اقتصادی قلب ندارد که ناراحت مردم باشد.
Mary gholami
پلیس سعی کرد صبور باشد. با انگشتهای شستش محکم ابروهایش را فشار داد. انگار که آنجا دو تا دکمه باشد که اگر همزمان ده ثانیه نگهاشان داری، ریست میشوی و زندگی به حالت تنظیمات کارخانه برمیگردد.
یک مشکل لاینحل، sky
من نمیدانم تو کی هستی.
اما امروز بعد از ظهر که به خانهات رسیدی، وقتی روز تمام شد و شب محاصرهامان کرد، نفس عمیقی بکش. بالاخره از پس امروز هم برآمدیم.
فردا روز دیگری آغاز خواهد شد.
استودیوس
آدم بودن، خیلی دردناک است. خودت را نمیفهمی، از بدنی که در آن گیر افتادهای خوشت نمیآید. به چشمهای خودت در آینه زل میزنی و تعجب میکنی که اینها دیگر کی هستند، همیشه هم یک سؤال از خودت میپرسی: «چه مرگمه؟ چرا این حس رو دارم؟»
کاربر ۲۳۶۸۹۹۱
آدمهای سوسول فقط میخواهند چالههای سیاه روحشان را با عکس گذاشتن در اینستاگرام پر کنند.
زیبای پاییز 🍁
آدم بودن، خیلی دردناک است.
محمد
حجم
۲۹۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه
حجم
۲۹۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۵۰ صفحه
قیمت:
۶۷,۰۰۰
تومان