بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب منم تیمور جهانگشا | طاقچه
تصویر جلد کتاب منم تیمور جهانگشا

بریده‌هایی از کتاب منم تیمور جهانگشا

نویسنده:مارسل بریون
انتشارات:نشر تاو
امتیاز:
۳.۸از ۳۵ رأی
۳٫۸
(۳۵)
سپس رو به سوی سراج اسکندری کردم و پرسیدم: «بگو تا ما بدانیم برای چه قبلهٔ مسلمین عوض شد؟» سراج اسکندری گفت: «وقتی اسلام آمد، در آغاز قسمتی از مقررات ادیان گذشته (دین‌های یهودی و نصاری) به قوت خود باقی بودند، کما اینکه شراب به‌تدریج دارای حرمت شد. در قرآن چهار آیه مربوط به شراب وجود دارد، در آیهٔ اول شراب چیزی زیان‌بخش قلمداد شد، ولی حرام نشده است. علتش این بود که پیروان مذاهب دیگر که عادت به نوشیدن شراب داشتند، نمی‌توانستند ناگهان آن را ترک کنند. در هر حال در آغاز اسلام یک قسمت از قوانین ادیان دیگر به قوت خود باقی بودند و به‌تدریج آن قوانین در اسلام لغو شدند. یکی از قوانینی که در آغاز اسلام وجود داشت، نماز گزاردن به سوی بیت‌المقدس بود. بعد از اینکه دورهٔ فترت یعنی آغاز اسلام سپری شد، برای اینکه مسلمین از لحاظ عبادت از پیروان سایر ادیان جدا شوند، خداوند امر کرد مسلمان‌ها قبلهٔ خود را عوض کنند و به سوی مسجدالحرام یعنی خانهٔ کعبه نماز بخوانند
امیرماکان جعفری
تیموربیک عقیده دارد تا امیر یک کشور با راهزنان همدست نباشد، آنها نمی‌توانند در شاهراه‌ها کاروانیان را هدف حمله قرار بدهند.
photographer.ali76
«من ملک بودم و فردوس برین جایم بود، آدم آورد در این دیر خراب آبادم»
امیرماکان جعفری
من پیرو اندرز آن مرد حکیم هستم که می‌گفت کار فردا را می‌توانی به انجام برسانی، مشروط بر اینکه امروز برای به انجام رسانیدن آن قیام کنی.
Farshid0032
از قواعد مسلم سلطنت این است که سلطان نباید هرگز یک بی‌گناه را مجازات کند و نیز نباید هرگز از مجازات یک گناهکار صرف‌نظر کند.
Farshid0032
«من ملک بودم و فردوس برین جایم بود، آدم آورد در این دیر خراب آبادم»
Farshid0032
در یک شهر تا داروغه هم‌دست دزد نباشد یا در کار خود اهمال نکند، دزدی به وقوع نمی‌پیوندد.
photographer.ali76
ای پسران من، از من به شما توصیه می‌شود که بعد از من وقتی به سلطنت رسیدید، به راهزن و داروغه و گزمه‌هایی که با دزدان شریک هستند و گداهای غیرمستحق رحم نکنید و آنها را نابود کنید. وگرنه ملک خود را از دست خواهید داد.
photographer.ali76
فرزندان و نوه‌های من آگاه باشید که آفت سلاطین عیش‌ونوش و زن‌های زیبا است. هرگز خود را به دست عیش‌ونوش و زن‌های زیبا نسپارید. برای یک مرد هفته‌ای یک بار زن کافی است و بیش از آن، باعث می‌شود که مرد تن‌پرور شود و نتواند قدرت خویش را حفظ کند.
photographer.ali76
سال دیگر که من متولد شدم، باز پدرم نزد آن امام رفت و با او راجع به اسم من مشورت کرد. امام گفت: «اسم پسرت را تیمور بگذار که به معنای آهن است.»
امیرماکان جعفری
روزی شیخ شمس‌الدین آموزگار ما از شاگردان پرسید: «بهترین طرز نشستن، چطور است؟» هریک از شاگردها جوابی دادند. ولی من گفتم: «بهترین طرز نشستن این است که انسان دوزانو بنشیند.» شیخ شمس‌الدین پرسید: «به چه دلیل؟» من گفتم: «به دلیل اینکه در حال نماز که مردم مشغول عبادت خداوند هستند، دوزانو می‌نشینند، لذا معلوم می‌شود که دوزانو نشستن، از انواع دیگر نشستن‌ها بهتر است.»
امیرماکان جعفری
او به من آموخت که نباید از عقب به اسب نیمه‌وحشی ایلخی نزدیک شد، زیرا جفتک می‌اندازد و نباید از جلو به او نزدیک شد، زیرا گاز می‌گیرد. بلکه باید از طرف راست یا چپ به اسب ایلخی نزدیک شد و یک‌مرتبه با دست چپ یا راست، یالش را گرفت.
امیرماکان جعفری
وقتی من فوران خون آن مرد را از شاهرگ‌های بریده دیدم و مشاهده کردم که مثل فوارهٔ حوض بزرگ منزل امیر یاخماق به طرف آسمان می‌رود، لذتی عجیب حس کردم. من تا آن روز ندیده بودم که خون گردن انسان مانند فواره به سوی آسمان جستن کند
امیرماکان جعفری
ای که این نوشته را در آینده می‌خوانی، بدان که من از دورهٔ جوانی علاقه‌مند به مذهب بوده‌ام و هرگز نماز من قضا نشد، مگر در میدان جنگ. من هرگز لب به خمر نیالودم و قمار نکردم و در همهٔ عمر به طبقهٔ روحانیون احترام گذاشتم و پیوسته عده‌ای از علمای روحانی با من بودند و من در امور مذهبی با آنها مشاوره می‌کردم
امیرماکان جعفری
هنگامی که به هندوستان رسیدم، یک برهمن هندی یعنی یکی از روحانیون هندو از من پرسید: «اگر تو مسلمان هستی، برای چه ایرانیان را که مسلمان بودند قتل‌عام کردی؟» گفتم: «خداوند در قرآن می‌گوید کسی که به دین اسلام درآید و بعد مرتد شود، از مشرک بت‌پرست بدتر است و باید او را نابود کرد و من بر طبق حکم خدا رفتار کردم.»
امیرماکان جعفری
مسجد مرا به دو رنگ آبی و قرمز رنگ کنند، برای اینکه رنگ آبی مظهر قدرت خداوند در جهان است و رنگ قرمز مظهر قدرت نوع بشر در زمین.
امیرماکان جعفری
سکنهٔ سبزوار همه مرتد بودند و من بعد از اینکه شهر را گشودم، به سربازان خود بشارت دادم که ده سر بریده را به مبلغ یک دینار خریداری خواهم کرد؛ زیرا من مسلمان و مجاهد فی سبیل الله هستم و ایمان دارم که طبق قانون شرع مطهر اسلام هرکس که مرتد است، باید به قتل برسد
امیرماکان جعفری
دانستم که موفقیت انسان در زندگی به همان اندازه که مربوط به لیاقت اوست، به عدم لیاقت دیگران هم ارتباط دارد.
امیرماکان جعفری
نبیند دو چشمم به جز گرد رزم حرام است بر جان من جام بزم
امیرماکان جعفری
کار فردا را می‌توانی به انجام برسانی، مشروط بر اینکه امروز برای به انجام رسانیدن آن قیام کنی.
امیرماکان جعفری
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد
امیرماکان جعفری
به پسران خود گفته‌ام بدانند که هرگز نباید یک خدمت را بدون پاداش نیک بگذارند و از گناه یک مقصر بگذرند
امیرماکان جعفری
رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست
امیرماکان جعفری
دبیریست از پیشه‌ها ارجمند از آن مرد افکنده گردد بلند
امیرماکان جعفری
هان ای امیر تیمور، بدان که قبل از تو مردان بسیار در این خاکدان به وجود آمدند و همه رفتند و کوچک‌ترین نشانی از آنها باقی نماند. هان ای امیر تیمور، بدان که در این کهنه دنیا مرگ کرورها مرد مثل فرو ریختن کرورها برگ خشک در این فصل پاییز از درخت بدون اهمیت است و همان‌طور که کسی حساب برگ‌های خشک را که از اشجار فرو می‌ریزند، نگاه نمی‌دارد، کسی حساب اموات را هم ندارد و نام آنها را به خاطر نمی‌سپارد. فقط از کسانی اثر باقی می‌ماند که بتوانند نام خود را در جهان باقی بگذارند.
امیرماکان جعفری
قرآن بعد از رحلت پیغمبر ما در یک‌جا جمع نشده بودند و هریک از مسلمین مقداری از آیات قرآن را نوشته بودند یا از حفظ داشتند. در دورهٔ خلافت ابوبکر و به‌خصوص در دورهٔ خلافت عمر بن الخطاب که مصر و شام و ایران به قلمروی اسلام منظم شد، مسلمین جنگ‌های بزرگ کردند و عده‌ای از آنها در جنگ‌ها به مرتبهٔ شهادت رسیدند. وقتی عثمان بعد از عمر بن الخطاب به خلافت رسید، ترسید کسانی که آیات قرآن را نوشته‌اند یا از حفظ دارند به قتل برسند یا به مرگ طبیعی بمیرند و سایر مسلمان‌ها در آینده از آیات قرآن بدون اطلاع بمانند. این بود که تصمیم گرفت همهٔ آیات قرآن را در یک کتاب جمع کند و از مسلمان‌ها دعوت کرد هرکس آیه‌ای را نوشته یا از حفظ دارد، به هیئتی مراجعه کند که مأمور جمع‌آوری آیات قرآن هستند و نوشتهٔ خود را به آن هیئت بدهد یا آیات را برای اعضای آن هیئت تلاوت کند تا بنویسند.
امیرماکان جعفری
آیات قرآن در حال حاضر دو طبقه‌اند، قسمتی از آنها آیاتی‌اند که از حیث موضوع به هم مربوط‌اند و قسمتی آیاتی‌اند که از حیث موضوع به هم مربوط نیستند. علمای اسلام از این موضوع مطلع بودند و هستند و می‌دانند آیاتی که از حیث موضوع مربوط به هم نیستند، باید مرتب شوند، یعنی آیات طوری در قرآن قرار بگیرند که از حیث موضوع دنبال هم باشند. اما از بیم آنکه مبادا در دین اسلام و قرآن بدعت به وجود بیاید، تا امروز جرئت نکرده‌اند که دست به این کار بزنند
امیرماکان جعفری
در صدر اسلام علم شناسایی قرآن وجود نداشت و مسلمین احساس نمی‌کردند که احتیاج به آن علم دارند. هرکس دربارهٔ مفهوم یکی از آیات قرآن دچار مسئله‌ای می‌شد، از رسول الله سؤال می‌کرد و جواب می‌شنید و حکم خدا را به‌خوبی می‌فهمید. علم فهمیدن آیات قرآن بعد از رسول الله (ص) به وجود آمد و دو چیز آن را به وجود آورد. یکی اینکه دیگر رسول خدا نبود تا معنای آیات قرآن را برای مسلمین روشن کند، دیگر اینکه مسلمین که در زمان حیات رسول الله (ص) از حدود عربستان خارج نشده بودند، بعد از آن به کشورهای دیگر مثل شام و مصر و ایران رفتند و با اقوامی محشور شدند که زبانشان عربی نبود و متن عربی قرآن را نمی‌فهمیدند و مسلمین مجبور شدند که متن عربی قرآن را برای آنها ترجمه کنند.
امیرماکان جعفری
«چنین است رسم سرای درشت گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
امیرماکان جعفری
در موقع توقف در اردبیل دو چیز دیگر هم دیدم، یکی سنگی در خارج شهر به اسم سنگ باران که سکنهٔ اردبیل به من گفتند اگر آن سنگ را در فصل باران یعنی پاییز تا بهار از خارج شهر به درون شهر بیاورند و در میدان مرکزی جا بدهند، باران شروع خواهد شد و بعد از اینکه سنگ را از شهر خارج کنند، باران قطع می‌شود. در ایام توقف من در اردبیل (که گفتم فصل پاییز بود) چند بار سنگ را از خارج به میدان مرکزی آوردند و همین که سنگ در آن میدان قرار می‌گرفت، باران شروع می‌شد و بعد از اینکه سنگ را از آنجا به خارج شهر می‌بردند، باران قطع می‌شد.
امیرماکان جعفری

حجم

۶۵۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۸۲ صفحه

حجم

۶۵۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۸۲ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
تومان