بریدههایی از کتاب دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته
۳٫۰
(۲۶۴)
برای مادرم کنکور چیزی بود شبیه جذام. هیچکس نباید به یک کنکوری نزدیک میشد و مریض را باید تا زمان امتحان توی اتاق قرنطینه میکردند.
Melika_SA
توی شهرِ کوچکِ ما، رفتن پیش مشاور و روانشناس مرسوم نبود و ارزش هم نداشت آنهمه پول بیزبان را بدهی که آخرش همهٔ تقصیرها را بیندازند گردن پدر و مادر.
آلیس در سرزمین نجایب
تویی که خوانندهٔ حرفهای هستی نباید فریبِ این سیاهبازیها را بخوری. سریع از قسمت مقدمه رد شو و برو سراغ یکی از داستانها.
Marta
انگار وقتی شبیه همه میشوی، دیده نمیشوی و دیگر مهم نیست برای این شبیه شدن چهقدر تلاش کردهای.
Motahareh.S
«برای اینکه بتونی بقیه رو پاره کنی اول باید از خودت شروع کنی…»
جوجو
آدم میتواند به چندشآورترین چیزها هم عادت کند، پس لازم است عادتهایش را مرور کند.
.ً..
هر وقت داستان یا رمانی خواندی که مقدمه دارد، بدان نویسنده نتوانسته داستانِ خوبی بنویسد و تلاش میکند با آوردنِ توضیحاتی در مقدمه، اثر معمولیاش را شاهکار جا بزند.
{Yasaman}
خانواده فقط بهشان آب و کود داده بود که قد بکشند، مدرسه هم مغزشان را با کاه و یونجهٔ تِست و فرمول پُر کرده بود.
odette
«برای تقویت زبانِ انگلیسی میخوام آهنگ خارجی بزنم.»
ياسمن
. او را به خاطر غارت دستگیر کردند. او را محاکمه و بعد اعدام کردند.
بله، رسم روزگار چنین است.
پایان
محسن بوررمضانی
آلیس در سرزمین نجایب
برای مادرم کنکور چیزی بود شبیه جذام. هیچکس نباید به یک کنکوری نزدیک میشد
odette
کدام آدمِ روانیای گفته پدر و مادرها بین بچههایشان فرق نمیگذارند!
odette
ببخش اما فراموش نکن.»
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
این جماعت حتی زحمتِ خواندنِ پشت جلد کتاب را هم به خودشان نمیدهند.
B-vafa
نفسم را حبس کردم تا بتوانم فشار را تحمل کنم. «اومدم دفاعشخصی یاد بگیرم نه اینکه خودم رو پاره کنم.»
دوباره با دست فشار داد. «برای اینکه بتونی بقیه رو پاره کنی اول باید از خودت شروع کنی…»
sky.
توی شهرِ کوچکِ ما، رفتن پیش مشاور و روانشناس مرسوم نبود و ارزش هم نداشت آنهمه پول بیزبان را بدهی که آخرش همهٔ تقصیرها را بیندازند گردن پدر و مادر. خانوادهها بیشتر از تکنیکِ تصویرسازیِ آیندهٔ مخدوش استفاده میکردند. «اگه همینطوری ناخن بخوری توی شیکمت مار درمیآری!»
adel alizadeh
انگار وقتی شبیه همه میشوی، دیده نمیشوی و دیگر مهم نیست برای این شبیه شدن چهقدر تلاش کردهای.
Fatemah Moshref
از اینها که اولش خونسرد نگاه میکنن، بعد یهو دستشون رو میآرن بالا جلو ضربه رو میگیرن.
odette
جایی خوانده بودم آدم میتواند به چندشآورترین چیزها هم عادت کند، پس لازم است عادتهایش را مرور کند.
Abolfazl.RPx
«جهان به اینهمه سِفتی نیاز نداره، شُل کن.»
MohammadAA2000
گروه تا وقتی که کلمهٔ The End را نبینند و خیالشان راحت نشود که همهچیز تمام شده، ولکنِ ماجرا نیستند.
odette
سیگار میکشی؟»
«تفننی.»
ادایم را درآورد. «تفننی… همهٔ معتادها همین رو میگن. مگه کسی مجبوری هم میکِشه که تو تفننی میکشی
حانیه
گفتم انسان باشند و به درد مردم نخندند، بیشتر خندیدند. انسانیت مُرده بود.
melik
«امشب شام مهمون منی. میخوام یه غذای ایتالیایی برات بپزم. تخممرغِ تفتدادهشده در روغنِ آفتابگردان با نانِ تافتوناندو.»
odette
انگشتهایم را باز میکردم و سعی میکردم طوری نگهشان دارم که ناخنهایم دیده شوند. اما هیچکس به خاطر ناخنها بهام تبریک نگفت، حتی هماتاقیهایم متوجه این تغییر نشدند. انگار وقتی شبیه همه میشوی، دیده نمیشوی و دیگر مهم نیست برای این شبیه شدن چهقدر تلاش کردهای.
کاربر ۲۴۱۱۲۰۸
بعد از چند روز از پیدا کردن کار ناامید شدم. نشستم خانه و به راههای خودکشی ارزان فکر کردم. راهی که درد هم نداشته باشد. توی زندگی به اندازهٔ کافی درد کشیده بودم و لیاقت یک مرگِ بدون درد را داشتم
کاربر ۲۴۱۱۲۰۸
انگار وقتی شبیه همه میشوی، دیده نمیشوی و دیگر مهم نیست برای این شبیه شدن چهقدر تلاش کردهای.
dr.niki
مامان آرام گفت «تو هم شدی مثلِ بابات.»
odette
عادلانهتر این بود که دکترها هم لباسهایشان را دربیاورند تا بیمار احساس تنهایی نکند.
odette
برای مادرم کنکور چیزی بود شبیه جذام
MohammadAA2000
حجم
۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۸۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان