بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیری در نهج البلاغه | طاقچه
تصویر جلد کتاب سیری در نهج البلاغه

بریده‌هایی از کتاب سیری در نهج البلاغه

۴٫۳
(۷۴)
اول خود حق را بشناس، آن‌وقت اهل حق را خواهی شناخت؛ خود باطل را بشناس، آن‌وقت اهل باطل را خواهی شناخت. آن‌وقت دیگر اهمیت نمی‌دهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود.
ツAlirezaツ
محقن‌بن‌ابی‌محقن به علی علیه‌السلام پشت می‌کند و به معاویه رو می‌آورد و برای اینکه دل معاویه را که از کینه علی علیه‌السلام می‌جوشد خرسند سازد گفت: از نزد بی‌زبان‌ترین مردم به نزد تو آمدم. آنچنان این چاپلوسی مشمئز کننده بود که خود معاویه او را ادب کرد. گفت: وای برتو! علی بی‌زبان‌ترین افراد است؟! قریش پیش از علی از فصاحت آگاهی نداشت، علی به قریش درس فصاحت آموخت.
ツAlirezaツ
سخن علی در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است و درباره‌اش گفته‌اند: «فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق» .
ツAlirezaツ
سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گوینده‌اش به آنجا تعلق دارد
جوان انقلابی
سخن نماینده روح است؛ سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گوینده‌اش به آنجا تعلق دارد. طبعا سخنی که به چندین دنیا تعلق دارد نشانه روحیه‌ای است که در انحصار یک دنیای بخصوص نیست. و چون روح علی محدود به دنیای خاصی نیست
ツAlirezaツ
عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به‌جز «عالم ربانی» نیست
ツAlirezaツ
منبرش بیش از آن که «قال» باشد «حال» بود.
ツAlirezaツ
او از شدت ظهور در خفاست.
f_altaha
در حدیث قدسی آمده است: یا ابْنَ ادَمَ خَلَقْتُ الْاَشْیاءَ لِاَجْلِک وَ خَلَقْتُک لِاَجْلی. همه چیز برای انسان آفریده شده و انسان برای خدا.
f_altaha
نهج‌البلاغه چندین دنیا دارد: دنیای زهد و تقوا، دنیای عبادت و عرفان، دنیای حکمت و فلسفه، دنیای پند و موعظه، دنیای ملاحم و مغیبات، دنیای سیاست و مسئولیتهای اجتماعی، دنیای حماسه و شجاعت
ツAlirezaツ
ما طلاب باید اعتراف کنیم که با نهج‌البلاغه بیگانه‌ایم؛ دنیای روحی‌ای که برای خود ساخته‌ایم دنیای دیگری است غیر از دنیای نهج‌البلاغه.
ماریا
آن کس که همه هدفش پرکردن شکم است، ارزشش با آنچه از شکم خارج می‌گردد برابر است.
شاهین
عجیب این است که نهج‌البلاغه در دیار خودش، درمیان شیعیان علی، در حوزه‌های علمیه شیعه «غریب» و «تنها» است همچنان که خود علی غریب و تنهاست.
mahdi_yar
ابن عباس در دوران خلافت علی علیه‌السلام بر آن حضرت وارد شد در حالی که با دست خودش کفش کهنه خویش را پینه می‌زد. از ابن عباس پرسید: قیمت این کفش چقدر است؟ ابن عباس گفت: هیچ. امام فرمود: ارزش همین کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بر شما بیشتر است، مگر آنکه به وسیله آن عدالتی را اجرا کنم، حقی را به ذی‌حقی برسانم، یا باطلی را از میان بردارم.
f_altaha
لَوْلَمْ یتَوَعَّدِ اللّهُ عَلی مَعْصِیتِهِ لَکانَ یجِبُ اَنْ لایعْصی شُکرا لِنِعَمِهِ. فرضا خداوند کیفری برای نافرمانی معین نکرده بود، سپاسگزاری ایجاب می‌کرد که فرمانش تمرد نشود.
امیر
از نظر علی علیه‌السلام آن اصلی که می‌تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه‌دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است. ظلم و جور و تبعیض قادر نیست حتی روح خود ستمگر و روح آن کسی که به نفع او ستمگری می‌شود، راضی و آرام نگه‌دارد تا چه رسد به ستمدیدگان و پایمال‌شدگان.
رضا
مبادا بپنداری که حکومتی که به تو سپرده شده است یک شکار است که به چنگت افتاده است؛ خیر، امانتی بر گردنت گذاشته شده است و مافوق تو از تو رعایت و نگهبانی و حفظ حقوق مردم را می‌خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی.
f_altaha
به راه بیفت بر اساس تقوای خدای یگانه. مسلمانی را ارعاب نکنی ؛ طوری رفتار نکن که از تو کراهت داشته باشد؛ بیشتر از حقی که به مال او تعلق گرفته است از او مگیر. وقتی که بر قبیله‌ای که بر سر آبی فرود آمده‌اند وارد شدی، تو هم در کنار آن آب فرود آی بدون آنکه به خانه‌های مردم داخل شوی. با تمام آرامش و وقار نه به صورت یک مهاجم بر آنها وارد شو و سلام کن، درود بفرست بر آنها، سپس بگو: بندگان خدا! مرا ولی خدا و خلیفه او فرستاده است که حق خدا را از اموال شما بگیرم، آیا حق الهی در اموال شما هست یا نه؟ اگر گفتند: نه، بار دیگر مراجعه نکن، سخنشان را بپذیر و قول آنها را محترم بشمار. اگر فردی جواب مثبت داد او را همراهی کن بدون آنکه او را بترسانی و یا تهدید کنی؛ هر چه زر و سیم داد بگیر. اگر گوسفند یا شتر دارد که باید زکات آنها را بدهد، بدون اجازه صاحبش داخل شتران یا گوسفندان مشو که بیشتر آنها از اوست. وقتی که داخل گله شتر یا رمه گوسفندی شدی، به عنف و شدت و متجبرانه داخل مشو.
f_altaha
گفتیم اسلام به زهد دعوت و رهبانیت را محکوم کرده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت‌گرایی دوری می‌جویند ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیتهای اجتماعی می‌گریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی می‌شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می‌برد، اما زاهد به جامعه و ملاکهای آن و ایده‌های آن و مسئولیتها و تعهدهای آن رو می‌آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت‌گرایند، اما زاهد آخرت‌گرای جامعه‌گراست و راهب آخرت‌گرای جامعه‌گریز. در لذت‌گریزی نیز ایندو در یک حد نمی‌باشند؛ راهب سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را تحقیر می‌کند اما زاهد حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را جزء وظیفه می‌شمارد.
Zeinab
چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا به سوی انتخاب بهترین خوراکها بکشاند، در صورتی که شاید در حجاز یا یمامه افرادی یافت شوند که امید همین یک قرص نان را هم ندارند و دیرزمانی است که شکمشان سیر نشده است. آیا سزاوار است شب را با سیری صبح کنم در صورتی که در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارد؟!
Zeinab
علی تنها در میدان جنگ قهرمان نبود، در همه‌جا قهرمان بود: درصفای دل، پاکی وجدان، جذابیت سحرآمیز بیان، انسانیت واقعی، حرارت ایمان، آرامش شکوهمند، یاری مظلومان، تسلیم حقیقت بودن در هر نقطه و هرجاکه رخ بنماید. او در همه این میدانها قهرمان بود.
f_altaha
از نظر روانشناسی مذهبی، یکی از موجبات عقبگرد مذهبی این است که اولیای مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی تضاد برقرار کنند، مخصوصا هنگامی که آن نیاز در سطح افکار عمومی ظاهر شود.
f_altaha
اصل: «اُذْکروا مَوْتاکمْ بِالْخَیر» ـ که گفته می‌شود سخن معاویه است و به نفع حکومتها و شخصیتهای فاسد گفته شده که سابقه‌شان با مردنشان لوث شود تا برای نسلهای بعدی درسی و برای حکومتهای فاسد بعدی خطری نباشد
f_altaha
اول خود حق را بشناس، آن‌وقت اهل حق را خواهی شناخت؛ خود باطل را بشناس، آن‌وقت اهل باطل را خواهی شناخت. آن‌وقت دیگر اهمیت نمی‌دهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود.
عبدلله احمدی
اول خود حق را بشناس، آن‌وقت اهل حق را خواهی شناخت؛ خود باطل را بشناس، آن‌وقت اهل باطل را خواهی شناخت.
پروانه
آری آنچه در نهج‌البلاغه پایه و اساس همه بحثها درباره ذات حق قرار گرفته این است که او هستی مطلق و نامحدود است، قید و حد به هیچ وجه در او راه ندارد، هیچ مکان و یا زمان و هیچ شیئی از او خالی نیست، او با همه چیز هست ولی هیچ چیز با او نیست و چون مطلق و بی‌حد است بر همه چیز حتی بر زمان و بر عدد و بر حد و اندازه (ماهیت) تقدم دارد؛ یعنی زمان و مکان و عدد و حد و اندازه در مرتبه افعال اوست و از فعل و صنع او انتزاع می‌شود، همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز به اوست، او در همان حال که اول‌الاولین است آخرالاخرین است. این است آنچه محور بحثهای نهج‌البلاغه است
sajjad mousavi mehr
او زمامداری است عادل، عابدی است شب‌زنده‌دار، در محراب عبادت گریان و در میدان نبرد خندان است، سربازی است خشن و سرپرستی است مهربان و رقیق‌القلب، حکیمی است ژرف‌اندیش، فرماندهی است لایق. او هم معلم است و هم خطیب و هم قاضی و هم مفتی و هم کشاورز و هم نویسنده. او انسان کامل است و برهمه دنیاهای روحی بشریت محیط است.
محمدرضا
اول خود حق را بشناس، آن‌وقت اهل حق را خواهی شناخت؛ خود باطل را بشناس، آن‌وقت اهل باطل را خواهی شناخت. آن‌وقت دیگر اهمیت نمی‌دهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
چیزی که مایه حیرت است این است که قسمتی از محتوای نهج‌البلاغه را، چه در کشور شیعه ایران و چه در کشورهای عربی، اولین بار «بی‌خدا» ها و یا «باخدا» های غیر مسلمان کشف کردند و در اختیار توده مردم مسلمان قرار دادند.
Ftm.shf
از نظر اسلام هر کار خیر و مفیدی اگر با انگیزه پاک خدایی توأم باشد عبادت است. لهذا درس خواندن، کار و کسب کردن، فعالیت اجتماعی کردن اگر للّه و فی اللّه باشد عبادت است.
saeed_hj

حجم

۲۰۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۱ صفحه

حجم

۲۰۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۶

تعداد صفحه‌ها

۳۰۱ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان