موقع جنگ، آنکه قویتر است، ضعیف را از بین میبرد و ضعفا بنده و غلام اقویا هستند؛ زمان صلح اغنیا، خون فقرا را میمکند و آنها را از بین میبرند و فقرا را استثمار میکنند و آنها را عبد و عبید خود میسازند. ما باید کار کنیم تا زنده بمانیم و زندگی کنیم. ولی آنها دستمزدی آنچنان ناچیز به ما میدهند که ما بمیریم. ما از صبح تا شام برای ایشان زحمت میکشیم تا ایشان در گاوصندوقهای خود مرتبا طلا انبار کنند. کودکان ما از بیغذایی، کمخونی، ضعف و بالاخره بیدوایی میمیرند و اطفال ایشان روز به روز چاق و چلهتر میشوند. ما انگورها را میفشریم و شرابش را دیگران مینوشند. ما گندم میکاریم، ولی شکم خودمان تهی است. هر چند که در ظاهر برده و بنده نیستیم و ما را انسانهای آزاد مینامند، ولی زنجیرهایی به دست و پایمان بسته شده که چشم ظاهر بین آن را نمیبیند.
کاربر ۱۸۰۲۷۳۹