بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سیری در سیره نبوی | طاقچه
تصویر جلد کتاب سیری در سیره نبوی

بریده‌هایی از کتاب سیری در سیره نبوی

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۲۶ رأی
۴٫۸
(۲۶)
هر چه فرزند آدم پیرتر می‌شود، دو صفت در او جوانتر می‌گردد: حرص و آرزو.
littel dark age(محمد)
دو گروه از امت من هستند که اگر صلاح یابند، امت من صلاح می‌یابد و اگر فاسد شوند، امت من فاسد می‌شود: علما و حکام.
littel dark age(محمد)
تا می‌توانید در کارها از دیگران کمک نگیرید ولو برای خواستن یک مسواک. آن کاری را که خودت می‌توانی انجام بدهی، خودت انجام بده.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
اروپا از آن روزی که مذهب خویش را رها کرد جلو رفت و ما از آن روزی که مذهب خویش را رها کردیم عقب رفتیم.
Reza
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
littel dark age(محمد)
در هیچ دوره‌ای مانند عصر جدید در باره عدالت، آزادی، برادری، انساندوستی، صلح و صفا، راستی و درستی، امانت و صداقت، احسان و خدمت سخن گفته نشده است، و در هیچ عصری هم مانند این عصر بر ضد این امور عمل نشده است
littel dark age(محمد)
«بَشِّرْ وَ لاتُنَفِّرْ، یسِّرْ وَ لاتُعَسِّرْ»
|قافیه باران|
ناداری بلاست. از آن بدتر، بیماری تن، و از بیماری تن دشوارتر، بیماری دل.
littel dark age(محمد)
وقتی انسان روحی پیدا می‌کند و به مرحله‌ای از فکر و افق فکری و احساسات روحی و معنویات می‌رسد که خواه ناخواه دیگر با مردم زمانش تجانس ندارد، تنها می‌ماند. تنهایی روحی از تنهایی جسمی صد درجه بدتر است.
minoo_tt
یعنی کسی بیاید چیزی را که جزء دین نیست به نام دین وارد دین کند به طوری که مردم خیال کنند این جزء دین است. عکسش هم هست: چیزی را که جزء دین هست کاری کند که مردم خیال کنند این جزء دین نیست. هر دو صورتش بدعت است.
|قافیه باران|
پیغمبرِ سال دهم هجرت با پیغمبرِ سال دهم بعثت که دارد از شعب ابی‌طالب بیرون می‌آید، یک ذره از نظر روحیه فرق نکرده است. درحدود سال دهم هجرت که برو و بیا زیاد است و شهرت پیغمبر در همه جا پیچیده است، یک عرب بیابانی می‌آید خدمت پیغمبر. وقتی که می‌خواهد با پیغمبر حرف بزند، روی آن چیزهایی که شنیده رعب پیغمبر او را می‌گیرد، زبانش به لکنت می‌افتد. پیغمبر ناراحت می‌شود: از دیدن من زبانش به لکنت افتاد؟! فورا او را در بغل می‌گیرد و می‌فشارد که بدنش بدن او را لمس کند: برادر! «هَوِّنْ عَلَیک» آسان بگو، از چه می‌ترسی؟ من از آن جبابره‌ای که تو خیال کرده‌ای نیستم: «لَسْتُ بِمَلِک» . من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان بز شیر می‌دوشید. من مثل برادر تو هستم، هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو. آیا این وضع، این قدرت، این نفوذ، این توسعه و این امکانات یک ذره توانسته است روح پیغمبر را تغییر بدهد؟ ابدا. عرض کردم که تنها پیغمبر چنین نیست
کبوتر
آیا اسلام اجازه می‌دهد ما دروغ بگوییم که مردم برای امام حسین اشک بریزند؟ آن که می‌شنود که نمی‌داند دروغ است، اشک ریختن برای امام حسین هم که شک ندارد اجر و ثواب دارد، آیا اسلام اجازه می‌دهد؟ ابدا. اسلام نیازی به این دروغها ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان می‌برد.
|قافیه باران|
صاحب قدرت، آن را به نفع خود به کار می‌برد.
littel dark age(محمد)
سال دهم هجرت که برو و بیا زیاد است و شهرت پیغمبر در همه جا پیچیده است، یک عرب بیابانی می‌آید خدمت پیغمبر. وقتی که می‌خواهد با پیغمبر حرف بزند، روی آن چیزهایی که شنیده رعب پیغمبر او را می‌گیرد، زبانش به لکنت می‌افتد. پیغمبر ناراحت می‌شود: از دیدن من زبانش به لکنت افتاد؟! فورا او را در بغل می‌گیرد و می‌فشارد که بدنش بدن او را لمس کند: برادر! «هَوِّنْ عَلَیک» آسان بگو، از چه می‌ترسی؟ من از آن جبابره‌ای که تو خیال کرده‌ای نیستم: «لَسْتُ بِمَلِک» . من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان بز شیر می‌دوشید. من مثل برادر تو هستم، هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو.
|قافیه باران|
امان از دست یهود که بر سر دنیا از دست اینها چه آمد! یکی از کارهایی که قرآن به اینها نسبت می‌دهد که هنوز هم ادامه دارد مسئله تحریف و قلب حقایق است. اینها شاید باهوش‌ترین مردم دنیا باشند؛ یک نژاد فوق‌العاده باهوش و متقلّب. این نژاد باهوش متقلّب همیشه دستش روی آن شاهرگهای جامعه بشریت است، شاهرگهای اقتصادی و شاهرگهای فرهنگی
|قافیه باران|
آدم تنبل را که کار بفرمایی نصیحت پدرانه به تو می‌کند
|قافیه باران|
جوانی از من پرسید که آیا این کار ضرورتی یا حسنی دارد یا نه؟ اگر بناست مکتب امام حسین علیه‌السلام احیا بشود، آیا ذکر مصیبت امام حسین هم ضرورتی دارد؟ گفتم بله، دستوری است که ائمه اطهار به ما داده‌اند و این دستور فلسفه‌ای دارد و آن اینکه هر مکتبی اگر چاشنیی از عاطفه نداشته باشد و صرفا مکتب و فلسفه و فکر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد، ولی اگر یک مکتب چاشنیی از عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن حرارت می‌دهد.
|قافیه باران|
حقیقت این است که اسلام در این جهت غرامت اشتباه کلیسا را می‌پردازد.
~fatemeh♡
اروپا از آن روزی که مذهب خویش را رها کرد جلو رفت و ما از آن روزی که مذهب خویش را رها کردیم عقب رفتیم. تفاوت دو مذهب از همین جا روشن می‌شود... رها کردن اروپا مذهب خویش را، پس از برخورد با جهان اسلام صورت گرفت و این رها کردن به صورت گرایش به ارزشهای اسلامی انجام شد.
minoo_tt
در هیچ دوره‌ای مانند عصر جدید در باره عدالت، آزادی، برادری، انساندوستی، صلح و صفا، راستی و درستی، امانت و صداقت، احسان و خدمت سخن گفته نشده است، و در هیچ عصری هم مانند این عصر بر ضد این امور عمل نشده است.
کاربر ۱۵۳۵۶۰۳
خداوند مؤمن صاحب حرفه را دوست دارد.
کاربر ۱۵۳۵۶۰۳
ابوالعلاء گفت: من این قانون اسلام را نمی‌فهمم چطور است که در یک جا می‌گوید دیه یک دست پانصد دینار است و در جای دیگر می‌گوید اگر دزدی کرد، حتی به خاطر ربع دینار بریده شود. ارزشش چقدر است؟ ربع دینار یا پانصد دینار؟ چطور تا دو هزار درجه نوسان پیدا می‌کند؟ سید مرتضی فرمود: عِزُّ الاَْمانَةِ اَغْلاها، وَ اَرْخَصَها ذُلُّ الْخِیانَةِ فَافْهَمْ حِکمَةَ الْباری دست به معنای این عضو گوشتی احترام ندارد. اگر می‌گویند دیه دست پانصد دینار است، دست امین احترام دارد. احترام مال انسانیت و امانت است؛ عزتِ امانت است که قیمتش را بالا برده است، و ذلتِ خیانت و دزدی است که این قدر درجه را پایین می‌آورد. امانت ارزش را بالا می‌برد، خیانت ارزش را پایین می‌آورد.
کبوتر
زنی از اشراف قریش دزدی کرده است. به حکم قانون اسلام دست دزد باید بریده شود. وقتی قضیه ثابت و مسلّم شد و زن اقرار کرد که دزدی کرده‌ام، می‌بایست حکم درباره او اجرا می‌شد. اینجا بود که توصیه‌ها و وساطتها شروع شد. یکی گفت: یا رسول اللّه‌! اگر می‌شود از مجازات صرف نظر کنید، این زن دختر فلان شخص است که می‌دانید چقدر محترم است، آبروی یک فامیل محترم از بین می‌رود. پدرش آمد، برادرش آمد، دیگری آمد که آبروی یک فامیل محترم از بین می‌رود. هر چه گفتند، فرمود: محال و ممتنع است، آیا می‌گویید من قانون اسلام را معطل کنم؟! اگر همین زن یک زن بی‌کس می‌بود و وابسته به یک فامیل اشرافی نمی‌بود، همه شما می‌گفتید بله دزد است، باید مجازات بشود. آفتابه‌دزد مجازات بشود، یک فقیر که به علت فقرش مثلاً دزدی کرده مجازات بشود، ولی این زن به دلیل اینکه وابسته به اشراف قریش است و به قول شما آبروی یک فامیل اشرافی از بین می‌رود مجازات نشود؟! قانون خدا تعطیل‌بردار نیست.
کبوتر
اسلام برای نجات توحید دستور اقدام می‌دهد، ولی این معنایش این نیست که می‌خواهد توحید را به زور وارد قلب مردم کند بلکه عواملی را که سبب شده است توحید از بین برود از بین می‌برد؛ عوامل که از بین رفت فطرت انسان به سوی توحید گرایش پیدا می‌کند. مثلاً وقتی تقالید، تلقینات، بتخانه‌ها و بتکده‌ها و چیزهایی را که وجود آنها سبب می‌شود که انسان اصلاً در توحید فکر نکند از بین برد، فکر مردم آزاد می‌شود به تعبیری که قرآن درباره حضرت ابراهیم می‌فرماید.
کبوتر
راستی حیرت‌آور نیست که مردی «اُمّی» و درس‌نخوانده از میان مردمی بی‌سواد (اُمّیون) و در سرزمینی که جز جهل و فساد و خودخواهی و خودپرستی اثری در آن نیست، بپا خیزد و نهضتی چنین مبارک و میمون و پرثمر ایجاد نماید؟! آری، «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفاءً وَ اَمّا ما ینْفَعُ النّاسَ فَیمْکثُ فِی الاَْرْضِ» . صَدَقَ اللّه‌ُ الْعَظیمُ.
littel dark age(محمد)
لهذا امام حسین می‌تواند پیشوا باشد، چون تمام مشخصات بشری را دارد. او هم وقتی که جوان رشیدش می‌آید از او اجازه می‌خواهد، دلش آتش می‌گیرد و صد درجه از من و تو عاطفه فرزنددوستی‌اش بیشتر است ـ و عاطفه از کمالات بشریت است ـ ولی در مقابل رضای حق پا روی همه اینها می‌گذارد.
ادریس
یک طبیب، طبیب سیار است، قانع نیست به اینکه مریضها به او مراجعه کنند، او به مریضها مراجعه می‌کند و سراغ آنها می‌رود. پیغمبر سراغ مریضهای اخلاقی و معنوی می‌رفت. در تمام دوران زندگی‌اش کارش این بود.
|قافیه باران|
گاهی یک تک مصراع ضررش برای یک ملت صدبار از وبا و طاعون بیشتر است. از آن تک‌مصراع‌های گمراه‌کننده در دنیا یکی همین است: «کار پاکان را قیاس از خود مگیر» . البته این تک مصراع از نظر گوینده‌اش یک معنا دارد و در میان ما معنایی دیگر رایج است.
|قافیه باران|
در هیچ دوره‌ای مانند عصر جدید در باره عدالت، آزادی، برادری، انساندوستی، صلح و صفا، راستی و درستی، امانت و صداقت، احسان و خدمت سخن گفته نشده است، و در هیچ عصری هم مانند این عصر بر ضد این امور عمل نشده است.
minoo_tt
حقیقتی که از راه عقل محض به دست می‌آید نمی‌تواند آن حرارت اعتقاد زنده‌ای را داشته باشد که تنها به الهام شخصی حاصل می‌شود.
minoo_tt

حجم

۲۰۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۰۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۴,۰۰۰
۶۰%
تومان